TLogo



بارانی بی ابر و حمله ای به هر دو حزب !
در حاشیه بحران درون حزب حکمتیست !

سامان کریم

saman.karim5@gmail.com

اگر تاریخ پیوسته نباشد ، باران بی ابر هم ممکن میشود . این نوشته شبیه به دو نوشته قبلی من در رابطه با این معضل نیست ، بلکه جوابی است به آن رفقایی که تاریخ را کاریکاتور میکنند ، جوابی است به آن رفقا که ، در زیر اسم قانون و اساسنامه که خود بیش از هر کس و طرفی آن را پایمال کرده اند، علیه هر دو حزب عراق و کردستان دست به حمله ای دون کیشوتی زده اند .
این حمله در روز 8 ژانویه ، یعنی دو روز پیش شروع شده است . رفقا سلام زیجی در مصاحبه ای با تلویزیون پرتو در بخش پنجم فایل یوتیوب آن و صالح سرداری در فیس بوک سرلشگرهای این حمله هستند . اما مانع من دراین راه این است که بدون فهم تاریخ این بحث قابل جواب نیست و زمانی از تاریخ صحبت میشود لازم است که به تاریخ معضلات در حزب حکمتیست برگردیم . چون بحث و حمله آنها بر سر ما از آنجا شروع میگردد . تقصیر از من نیست خود آنها این میدان را مشخص کرده اند ، ما را ناچار کرده اند به میدانی برویم که من حقیقاتا ً از آن بیزارم .

14 دسامبر تاریخ جدید !

این دو رفیق و تمامی هیئت دائم و آنهایی که از ما انتقاد میکنند از 14 دسامبر شروع میکنند . در این روز ، نه ، در نیمه شب پایان این روز ، ار نظر این رفقا بارانی در آسمان صاف و بی ابر شروع به باریدن میکند ، در این روز عده ای " کودتاچی " سلاح هایشان را صیقل میدهند و به کاخ رهبری به قصد پایین آوردن دبیر و هیئتش حمله میبرند . چرا ؟ از طرف این رفقا و جناح هیئت دائم هیچ جوابی برای این نیست . چون تاریخ از آن روز شروع میگردد و ما انسانهای ماقبل تاریخ هستیم . از این نظر ، قبل از این شب و حتی تا ساعات 10-11 شب به وقت اروپای مرکزی هیچ اتفاقی رخ نداده است ، ناگهان بیانیه ای نازل میشود ، " بیانیه کودتاچی ها " و سرانجام تاریخ آغاز میشود . این درک این رفقا از تاریخ است ، اگر چنین است باید درک آنها از اساسنامه و قانون و سیاست و تحزب به چه فرمی خواهد بود ؟!

اما تاریخ به کسی رحم نمیکند و اشتباه هم از کسی قبول نمیکند ، هرکس و طرف و حزب و جناحی هم در آخر حق خود را میگیرد ، اگر انسانها به مانند " اصحاب کهف " به خلوت پناه ببرند این دیگر گناه تاریخ نیست . قبل از این روز اتفاقات زیادی افتاده است که تأثیر بزرگی دارد بر تمام آن بحرانی که یقه حزب حکمتیست را چسبیده است . اگر به هر قاضی ای مراجعه کنید و از او بپرسید ، سوال میکند آن " 5 رفیق دفتر سیاسی " چرا آن بیانیه را منتشر کردند ؟ نمی شود جوابی وجود نداشته باشد .

مشکل از روز 22 نوامبر علم میگردد ، میگویم مشکل نه اختلافات ، چون اختلافات از نظر من خیلی قدیمی تر هستند و این خیلی عادی است . زمانی که هیئت دائم در این روز پلاتفرم سیاسی – عملی خود را تصویب میکند و آن حق قانونی را به خود میدهد که این عمل را انجام دهد ، آنوقت است که درگیری شروع می شود . 24 نوامبر خالد حاج محمدی در این باره به هیئت دائم هشدار میدهد و به روشنی به آنها میگوید که شما حق این کار را ندارید و بعد از این به مرحله ای میرسد که او ناچار میشود از سردبیری نشریه کمونیست هفتگی کنار بکشد . یعنی در بین 22 نوامبر و 14 دسامبر ، که درست 22 روز میشود به غیر از آن نامه که تا جلسه دفتر سیاسی در روز 10 دسامبر .... چندین نامه و شکایت و اعتراض ، همراه نامه دبیر کمیته مرکزی ، کمیته سازمانده ، کمیته تبلیغ ..... موجود است . به جای جواب به اینها جناح هیئت دائم از مستی اکثریت بودن در دفتر سیاسی پلاتفرم خود را تصویب میکند و در 11 دسامبر اینبار به اسم دفتر سیاسی منتشر میگردد . اگر هیئت دائم حق قانونی دارد دیگر تصویب این پلاتفرم در دفتر سیاسی چه لزومی داشت ؟ تنها هیئت دائم است که میتواند به این جواب بدهد .
ما از طرف رئیس دفتر سیاسی رفیق رحمان حسین زاده در روز 12 دسامبر از این معضل با خبر شدیم . همان روز من و عثمان حاجی مارف نامه ای برای رحمان حسین زاده و ثریا شهابی نوشتیم ، از آنها تقاضا کردیم که مشکلات را تا یک هفنه علنی نکنند و اسناد را هم برای ما بفرستند . روز بعد از سیزده هم ماه که هنوز روزی به شروع شدن تاریخ مانده بود ، من و عثمان و ریبوار احمد دوباره نامه ای به آنها نوشتیم ... ودر آن به روشنی تقاضا کرده ایم که " پلاتفرم هیئت دائم " را معلق کنند و از روی سایت بردارند و به اطلاع صفوف حزب برسانند که آن پلاتفرم معلق گردیده و تمام اجرائیاتی که شده است از جمله پازپس گیری پست و غیره تا گرفتن پلنوم فوق العاده فسخ گردد . اما آنزمان هیئت دائم و آن رفقایی که الان پلنوم را به " شیئی مقدس " تبدیل کرده اند هیچ جوابی ندادند ، عجیب است که حالا پلنوم تبدیل به درمان همه دردها گشته است . این هم باید رفقا خود به آن پاسخ دهند . پس پیش از 14 دسامبر هم تاریخ وجود داشته است و اتفاقات رخ داده است . بر حسب این بحث رفقا و گوینده " پرتو " که از 14 شروع میشود برای تاریخ کشنده است . از طرف هیئت دائم درخواست های هر دو حزب رد گردید . لابد اگر یک جواب نیمه ناتمام هم به این دو حزب میداند میتوانست مشکلات به این حد بزرگ نگردد . بیانیه 14 دسامبر نتیجة است نه علت . در این باره من شخصا سوای نامه هر دو حزب نامه ای رفیقانه به رفیق رحمان نوشتم و در این جا برای اولین بار آن را در ضمیمه این نوشته منتشر می کنم .

اما فقط این نیست ، پیش از 22 نوامبر در پلنوم 22 پاکچ همه پلاتفرم و قرارهای هر دو طرف فسخ گردید و به آن معنی تمام گردید . این پلاتفرم هم در آن پلونم و به این معنی آن هم پس گرفته شد و قضیه فیصله پیدا کرد . پس این باران بی ابر نبود و تاریخ هم به هم پیوسته است .

توسط هیئت دائم کاری انجام شده است مثل هرقانون فیزیکی واکنش خود دارد.در اینجا بازهم بحث من این نیست که چه کسی حق دارد و چه کسی ناحق است ، بلکه بحث من بازگو کردن حقیقت یک رویداد است .

کمپین بلوک هیئت دائم علیه هر دو حزب

همانطور که دربالا هم اشاره کردم و در نتیجه دخالت بیطرفانه ما را مثل اینکه رفقای هیئت دائم به ضرر خود میبینند (این طور نیست و در پایین آن را توضیح میدهم ) !! منفعت محفلی در برابر منفعت حزب تبدیل به یک پایه نیرومند حرکت کردن گشته است . دست به کمپینی بر علیه هر دو حزب زده اند ، چه هدفی دارند برای من مهم نیست . رفیق سلام زیجی در یک مصاحبه میگوید " بخشی از رهبری حزب عراق تحت تأثیر مستقیم سازماندهندگان توطئه گر قرار گرفته اند ... هر پلاتفرمی که پیشنهاد میکنند اجرای آن توطئه است . نمیشود گفته های آنها را بیاورید و به من تحویل دهید و از من بخواهید که به عنوان میانجی قبولتان کنم ... از نقش آنها راضی نیستم " این محتوای قسمت پنجم بحث رفیق سلام زیجی است در یوتیوب . اکنون ببینیم که رفیق سرداری چه میگوید " اکنون که رهبری هر دو حزب از جناحی طرفداری میکنند که تمام موازین و پرنسیپهای شناخته شده کمونیسم کارگری را پایمال کرده است دیگر ساکت بودن را جایز نمیدانم و در آینده وظیفه خود و هر کمونیستی میدانم که در برابر این ناحق بایستند " همچنین مینویسد " با این بیانیه که منتشر شده است و تأییدی که از کودتا بر علیه رهبری کرده اید ، اگر این تبدیل به نرم گردد هر کس میتواند در هر زمانی از این روش استفاده بکند و فردا برای هرچند نفر درهر حزبی جایز است دست به این شیوه ببرند " منظور رفیق سرداری بیانیه 15 دسامبر هر دو حزب است .

ماهیت گفته ها و بحثهای این رفقا ماهیت بیانیه جناح هیئت دائم است که در روز 27 دسامبر منتشر گردید ( ما این بیانیه را خودمان به کردی ترجمه کردیم ) . ما را به توطئه گر ، به بی احترامی به قانون و اساسنامه حزب ، به تحت تأثیر بودن از جناح مقابل متهم می کنند . از این بابت از آنها متشکریم اما رفیق سلام چیزی را فراموش میکند و آنهم این است، به جای اینکه بگوید بخشی از رهبران عراق میبایست بگوید تمام دفتر سیاسی و حزب کردستان هم تماما ً فراموش کرده است . حال به جواب این رفقا بپردازیم .

ما در پلونم 21 و 22 به دلیل دخالت هر دو حزب به توافق رسیدیم . با توافق ثریا شهابی و حسین مرادبیگی را به کابینه رحمان حسین زاده اضافه کردیم و در آنجا یک بار دیگر تعهد داده شد که حزب حکمتیست بر روی سیاستهای خودش است و حتی از کورش مدرسی دفاع میکند ، در پلینوم 22 به همین شیوه نوعی توافق وجود داشت ، بر این اساس تمام پلاتفرمها فسخ گردیدند ، در آن زمان برای رفقا بحث اساسنامه و قانون وجود نداشت، " معلوم است که در آن موقع کار بجایی کردند" ، بعدا ً چرا در 14 دسامبر که ثریا شهابی پلونم و ما قبل از آن در 13 ماه همین درخواست را کردیم جوابی ندادند ؟!
اینها سوألهای مهمی هستند و لازم است که هیئت دائم به آنها جواب دهد .

ما سیاست خود را پنهان نکرده ایم و روشن حرف خودمان را زده ایم و به همین دلیل است که در صفوف جنبش کمونیستی استقبال بی نظیری از آن بوده و هست ، به غیر از جناح هیئت دائم ، چند بار دیگر تکرار میکنیم که مسئله ما نیست و نبوده که کدام طرف محق است و کدام طرف اقلیت است و کدام طرف اکثریت ، سیاست ما یکپارچه نگهداشتن حزب حکمتیست است و تا حالا ، اما این را به روشنی بگویم این نظر خود من است و قبلتر هم گفته ام ، که هیئت دائم اجازه ندارد پلاتفرم سیاسی عملی تصویب کند و همه اولویتها و سیاستهای حزب را تغییر دهد ، حتی اگر صحیح هم باشد . خواهشا ً این نظر من است ، و بار قانونی این مسئله را هم در نوشته های قبلی ام و هم در نامه ام برای رفیق رحمان که ضمیمه این نوشته است روشن کرده ام . اما بگذارید دست از سر قانون برداریم چون دراین معضل قانون تبدیل به بازیچه سیاست گشته است . چرا ؟ اساسنامه مانند قانون اساسی یک کشور ، زمانی که رهبر آن کشورپایبند به این قانون کشور نباشد مردم دست به شورش میزنند ، آن وقت دیگر نه رهبر و نه مردم بر اساس قانون قبلی حرکت نمیکنند ، تا شرایط آرام نگردد . این شرایط حزب حکمتیست است . بر این اساس موضع ما در 15 دسامبر این است که دو جناح هستند و هیچکدام نماینده گی یکپارچگی حزب حکمتیست را نمی کند . در آن زمان در سال 1996 در ماه جون که در حزب ما فراکسیون سر بلند کرد منصور حکمت بعد از سوال کردن از ما پیشنهاد کرد و نامه رسمی فرستاد برای رهبری حزب ، که رهبری حزب در آن محلهایی که در آن فراکسیون هست تقسیم به دو بخش گردد که بخشی از آن از فراکسیون و بخشی از آن از رهبری موجود حزب ( تازه هیچکدام از آن رفقای فراکسیون عضو کمیته مرکزی نبودند ) ، ما در آن زمان تحلیل خود را کردیم ، اما اتفاقات 31 اوگست شرایط را عوض کرد و الا ما ناچار بودیم این را پیاده کنیم . آیا میگویید منصور حکمت به قانون و اساس نامه حزب بی احترامی کرد و متأثر از توطئه گری ( معلوم است که من آن رفقای فراکسیون را توطئه گر خطاب نمیکنم ) بود !!!مرگ حزب را اعلام کرد !!. فراکسیون ما از زیر فرش که روی آن نشسته بودیم و یکباره در جلسه حزبی اسناد خودشان را بیرون کشیدند ... بدون هیچ سابقه ای . فکر کنم که رفیق اسد گلچینی در آنجا حضور داشت .

اگر جناح هیئت دائم کمی بیشتر فکر کنند ، دخالت هر دو حزب بیشتر به نفع آنها بوده است . اما نه دوره فکر کردن نیست و دنیای انشعاب و خلاصی از قید و بند سیاست 8 ساله حزب حکمتیست مجال به فکر کردن از این نوع نمی دهد . همان وقت قبل از تاریخ ، یعنی قبل از 14 دسامبر ما گفتیم این " تغییر ریل چیست " گفتند بحث خود را روشن ارائه خواهیم داد ، که تا کنون ارائه نگردیده !. اگر تغییر ریلی موجود نیست ، برداشتن آن دو جمله بار بسیار سنگینی نیست ، و اگر هست و اگر تغییر ریل است " به روشنی لازم است که اعلام گردد و اگر اعلام گردد پس تغییر سیاست و اولویتهای حزب ( هرچند درست هم باشد ) طبق اساسنامه حزب حکمیست ( بند 8 متمم اساسنامه ) این شکستن قانون حزب است . معلوم است که رفقا این را بخوبی مطالعه کرده اند و به این دلیل است که بحث روشن ارائه نمیدهند . آیا این شکستن اساس نامه و قانون نیست ؟!

به‌ وجود این ما گفتیم تمام شکایتها و آن بحثها باید در یک مرجع حزبی قضاوت شود ، قبل و در 13دسامبر گفتیم پلنوم ، رفقا جوابی نداشتند ، ثریا شهابی فراخوان داد دوباره جوابی ندادند و به او فحاشی کردند ... بعد که وضعیت منفجر و علنی شد دیگر ما راه چاره خودمان را در پانزدهم ما منتشر کردیم ، اما تا این موقع به زعم رفقای هیئت دائم هیچ نشده و مشکلی وجود ندارد و حزب در جای خودش باقی است! . اما تمام مشغله آنها همان " هیچی نشده است " گردیده .

رفقای هیئت دائم ، فرقی بین میانجیگری و توافق با وضع واقعی حزب و اساسنامه حزب قائل نیستند ، اگر وضع نورمال است و هیچ اتفاقی روی نداده است و دو جناح موجود نیست ، چرا خواهان دخالت ما هستند ؟ و اگر بحث توافق است ، بحث تنازل است ، بحث اساسنامه نیست که در یک مرجع حزبی یکپارچه باشد . کسانی که خود ناقض اساسنامه و قانون هستند نمیتوانند درس قانون و اساسنامه به دیگران بدهند . فرض کنیم حق با هیئت دائم است ، آیا واقعا سازش و تنازل برای مصلحت یکپارچه نگهداشتن حزب کاری نامسئولانه است یا برعکس است ؟ آیا واقعا آماده نیستند که در برابر احزاب بورژوایی سازش بکنند و تنازل بکنند ؟ تاریخ جنبش کمونیستی پر است از این نوع سازش و تنازل ، اگر در برابر رفقای خودمان این کار را انجام دهیم چه مشکلی در آن هست ؟!

اما نه ، این رفقا فقط این نیست که از طرح ما ناراضی هستند و ما را به بی احترامی به قوانین حزب متهم میکنند بلکه حتی آماده نیستند با این رفقا جلسه ای تشکیل دهند . آخرین پیشنهاد ما در سوم ژانویه همین بود که هر دو طرف با هم در جلسه ای حاضر شوند ، نه بحث از هیئت مشترک بود و نه بحث هیچ فونکسیون حزبی ، جلسه هر دو طرف در حضور هر دو حزب ، این و نه چیز دیگری ّ، با هم بنشینند و در حضور هر دو حزب به همدیگر گوش کنند . دو کشور در زمان جنگ ، نماینده های آنها با هم می نشینند !! عجیب نیست که این رد شود . اگر این را رد میکنی دیگر چگونه ضمانت گرفتن یک پلنوم سالم را میدهید ، با کدام فاکت و کدام مدرک ؟ آیا مقبول است یک رهبر کارگری کمونیست ، نه بگذارید بگویم یک رهبر سندیکایی به این طریق گوش به حرف رفقای 30 ساله اش ندهد و احترامی برای دو حزب و رفقای خود سندیکایش قائل نباشد و به درخواست تشکیل یک جلسه از طرف آنها گوش ندهد ؟ فکر نکنم رهبری از این نوع را بشود پیدا کرد .
من از ته دل امیدوارم که این سد شکسته شود ، ما در این چنین کُشتی ای شرکت نمیکنیم ، تا انتها تلاش و امید ما این است که این حزب متحد بماند ، و گرنه قبل از هر جناحی حزب است که متضرر میگردد ، و سرنوشت هر جناح چه خواهد شد، من هیچ قضاوتی در این رابطه نمیکنم .
---------------------------------------------------------
ضمیمه

به رفیق رحمان حسین زاده

با سلام
موضوع / نامه مخصوص برای شما


به راستی من نه از بحث و گفته شما و نه از بحث و گفته رفیق آذر که بعد از بحثهای شما بود ، نفهمیدیم که شما آن سند پلاتفرم رهبری را در هیئت دائم تصویب کرده اید تا نامه های رفیق خالد را دریافت کردیم ، آن وقت برای من روشن گردید که سند قبلا در هیئت دائم تصویب شده است و بعد به دفتر سیاسی برده شده است و آنجا چون اکثریت هستید ( با بیرون رفتن بقیه رفقای مخالف ) قبول گردیده است . در رابطه با این مسئله میخواهم مانند رفیقی نزدیک نظر خودم را برایت توضیح دهم که نظر شخصی خودم است و حزب اطلاعی ندارد . و دوباره تأکید میکنم که این نامه تنها در رابطه با این مسئله است و نه در رابطه با هیچ مسئله ای دیگر .

اول : من با این آرایش کنونی حزب حکمتیست خیلی آشنا هستم و مدت یک سال و هشت ماه در این پست در حزب عراق کار کرده ام . .. سند نادر که در پلنوم آن موقع حکک ایران در این باره تصویب گردید و این روشن است .

دوم : در آن سند دفتر سیاسی پایه است نه هیئت دائم ، و به همین دلیل نظارت دبیر کمیته مرکزی بر دفتر سیاسی مشخص گردیده است و نه هیئت دائم. به یک بند از این سند توجه کنید " پلنوم کمیته مرکزی همچنین یک نفر را بعنوان دبیر کمیته مرکزی انتخاب میکند . دبیر کمیته مرکزی نباید عضو دفتر سیاسی باشد . دبیر کمیته مرکزی یک مرجع اجرایی و یا سیاست گذار و رهبری کننده نیست . نقش اصلی دبیر کمیته مرکزی اعمال نظارت مستقل از طرف کمیته مرکزی بر فعالیت دفتر سیاسی و رهبری حزب و ارائه یک گذارش جداگانه به پلنوم است . فراخواندن و سازماندهی پلنومهای کمیته مرکزی با دبیر کمیته مرکزی است . "( تأکید از من است ) آن نکته ای که شما در جواب به گمانم خالد حاج محمدی آورده اید ... صحیح نیست و کار هیئت دائم را تشریح میکند نه صلاحیت آن را .، نکته ای قبل تر از آن خیلی روشن توضیح میدهد و میگوید " 2- تقسیم اختیارات کمیته مرکزی میان لیدر و دفتر سیاسی منتفی میشود . همه اختیارات رهبری حزب در فاصله دو پلنوم به دفتر سیاسی منتقل میشود . رهبری نشسته ( که در این طرح هیئت دائمی دفتر سیاسی نام گذاشته شده است ) ، بخشی از خود دفتر سیاسی است که از طرف دفتر سیاسی برای رهبری سیاسی و هدایت عملی و سازماندهی حزب انتخاب میشود. " ( تاکیدها از من است )

سوم : به این دلیل تصور میکنم از طرف هیئت دائم اشتباهی شده است که نیاز به یک دل مارکسیستی بزرگ است که به این اشتباه اعتراف کند. من شخصا از شما توقع چنین کار بزرگی را دارم . به من مربوط نیست که چه اتفاقی میافتد و یا اینکه چه میشود و یا نمیشود ، یا شما و یا طرف دیگر از طرح دو حزب راضی هستید یا نه ... بلکه خواهان یک موضع سیاسی و کمونیستی بزرگ از شما هستم . اما جدای از این رحمان جان : سندی که 5 عضو یک فونکسیون از آن راضی نباشند تازه در شرایط بحرانی که حزب حکمتیست در آن هست ، من نمیفهم که معنی اش چیست ؟ آیا واقعا با آن میشود کاری انجام داد ؟ فکر نمی کنم . رحمان جان معذرت میخواهم اگر بگویم در مستی پیروزی است که این تصمیم را گرفته اید و این دوچندان مشکل را عمیقتر کرده و آن را به لبه دیوار مرگ رسانده است .

به هرحال : حزب در لبه ای ترسناک نگهداشته شده است و کار به جایی رسیده است که چشم انتظار از هم پاشیدن حزب باشیم ، حزبی که تا دیروز جای امید همه ما بود ... به نظر من اگر زمانی باقی باشد تنها امشب است ( و آن هم مطمئن نیستم ) . مثل حزب چیزی که از دست ما ساخته بود فکر کنم که دریغ نکردیم و جواب هر دو حزب در نزد شما موجود است تقاضای من بیشتر از شمای عزیز است . اگر حزب از هم بپاشد همه ما بازنده ایم ، مارکسیست پیشرو کسی است که حزب را نجات بدهد ... از این بیشتر هیچ حرفی ارزش ندارد .

پیروز باشید
سامان کریم

13-12-2011
ترجمه از کردی

فرزاد نازاری