TLogo


بحران انقلابی مصر٬ فرصتی تاریخی

خالد حاج محمدی

٢ فوریه ٢٠١١

 

بعد از تونس بحران انقلابی جامعه مصر را وسیعا فرا گرفت، میلیونها انسان به تنگ آمده از استبداد، خفقان، فساد حکومتی، تحقیر و زندگی برده وار٬ معترضان به فقر و بیکاری و گرسنگی٬ در مصر به خیابان آمدند تا یکبار برای همیشه به حاکمیت سیاه حکومت فاسد حسنی مبارک پایان دهند. تحرکی که موجی از غرور و اعتماد و عزت نفس را درمیان مردم زنده کرد٬ و امیدواری به امکان زندگی بهتر و قابل تحملتر را بر جامعه ٨٥ میلیونی مصر گستراند. این تحول حاکمان فاسد مصر و کل کشورهای عربی و کل خاورمیانه را در کابوسی فرو برده است.

تجمع دو میلیون نفره روز سه شنبه در میدان تحریر(آزادی) قاهره حسنی مبارک این نماد دولت فاسد بورژوائی مصر را وادار کرد تا باز هم قدمی دیگر عقب بشیند و اعلام کند که در انتخابات آینده کاندید نخواهد شد و "اصلاحات سیاسی و اقتصادی" را در دستور نخست وزیر جدیدش گذاشته است. عقب نشینی حسنی مبارک٬ که ظاهرا ابدی بودن حاکمیت فاسدش را با اتکا به سرکوب عریان و زندان و پلیس و شکنجه تضمین کرده بود٬ امروز در مقابل سیل خروشان همین مردم سرکوب شده، همین مردم نفرین شده٬  که حرمت و کرامت آنسانی آنها در این سالیان خرد شده بود٬ قدرت و امیدی را ایجاد کرده که دنیا به تماشای آن خیره شده است. امیدواری و اعتماد به نفسی که در میان نسل جوان و کارگر و انسان شریف آن جامعه زنده شده است٬ اگر با روشنگری در جهت تامین منفعت کل طبقه کارگر و انسان دردمند آن جامعه بکار گرفته شود٬ بنیاد ستمگری٬ بیکاری و فقر و محرومیت و استبداد را در یکی از مهمترین کشورهای خاورمیانه ریشه کن میکند و پیروزی بزرگی را نصیب بشریت متمدن و طبقه کارگر جهانی خواهد کرد.

تحولاتی انقلابی که از تونس شروع شد٬ مصر را در خود فرو برد٬ دامنه آن کل کشورهای عربی از الجزیره و اردن٬ تا یمن٬ سوریه و کویت و حتی عربستان سعودی را تحت تاثیر گذاشت. این تحول برای اولین بار در کشورهای عربی طعم شیرین به زیر کشیدن دولت و حاکمیت و دستگاه سرکوبشان را در میان مردمانی که هیچوقت آن را در تجربه خود نداشته اند٬ نصیب مردم کرد. برای اولین بار هیولای قدرت٬ نمایندگان خدا٬ قدرت لایزال آنها و ابهت شان٬ در میان توده انقلابی که سالیان سال این اوضاع را تحمل و ابدی بودن آنها را قبول کرده بودند٬ کاملا ریخت. رابطه مردم را با دولت تا همین امروز عوض کرده است و امکان پایین کشیدن دولت و دستگاه سرکوب را در دل مردمان این جوامع کاشته است.

 بورژوازی و دولتهای حاکم تلاش میکنند با تمام توان از ریختن سیستم فاسد ممانعت کنند٬ تلاش میکنند دامنه گردباد انقلاب توده های ناراضی را محدود کنند٬ تلاش میکنند با دادن امتیازاتی مانع "زیانهای جبران ناپذیر" و مانع سرایت آن به سایر کشورها شوند. همه دولتهای فاسد و مستبد در دنیای عرب دستپاچه اقداماتی پیشگیرانه را در دستور گذاشته اند. از پرداخت سوبسیدها بر کالاهای مصرفی و ارزان کردن قیمت یکسری از مایحتاج مردم در الجزیره٬ تا تلاش برای ساختن هزاران دستگاه مسکونی در لیبی در جهت تامین مسکن مردم٬ تا اعلام پرداخت ٣٥٠٠ دلار ماهانه به هر شهروند کویتی به مدت ١٤ ماه از جانب حکام مرتجع این مملکت٬ تا تعهد به اصلاحات سیاسی و اقتصادی در یمن و اردن و...٬ همگی از این قبیلند و این هنوز تاثیرات نسیمی است که دو ماه است وزیده است.

امروز دامنه کابوس آینده این دولتها٬ میزان و دامنه عقب نشینی ای که به دولتها و بورژوازی کشورهای عربی تحمیل خواهد شد٬ کل بورژوازی و دول غربی را فرا گرفته است. سران دول غربی از انگلستان٬ فرانسه٬ آلمان٬ اسرائیل و.. تا دولت آمریکا در تلاشند که به کمک دولت های مرتجع عرب٬ حتی با فداکردن یاران و دوستان تاریخی خود چون بن علی و حسنی مبارک و.. مانع  شکستن ماشین دولتی بورژوائی شوند٬ مانع لطمه سنگین به نظام سرمایه و دستگاه قدرت و دولت آن و مانع لطمه خوردن منافع استراتژیکشان در منطقه شوند. اعلام "پشتیبانی" از مردم متنفر و معترض٬ بخشی از تلاش سیاسی آنها برای حفظ مقبولیت خود نزد مردم و حقنه کردن راه حل خود به همین مردم و به قناعت رساندن آنها به حداقلی از مطالبات برای اتمام بحران انقلابی است.

این تحولات تا همین اکنون تاثیرات عمیقی را در کل خاورمیانه و کشورهای عربی ایجاد کرده است. در تونس آزادی احزاب٬ عقیده و بیان و.. اعلام شده است و زندانیان سیاسی آزاد شده اند. فضایی در این جوامع باز شده است که فضای مختنق و مسموم و تنگ گذشته را شکسته است. مردم نفس راحتی را بعد از چند دهه کشیده اند و توازن قوا میان کارگر و مردم با دولت و دستگاه حاکم عوض شده است و دیوار بلند استبداد ترک برداشته است.  مردم در ابعاد میلیونی برای دخالت در سرنوشت خود به خیابانها آمده اند. این اوضاع بیش از هر کس و هر قشر و طبقه ای به نفع طبقه کارگر است. طبقه کارگر برای اولین بار فرصتی یافته است تا در این فرصت اتحاد صفوف خود را بالا ببرد و مهمترین مطالبات خود را به پرچم مطالبه میلیونی تبدیل کند. اگر احزاب بورژوائی در اپوزیسیون در تلاشند٬ آلترناتیو خود را بسازند و مردم را زیر چتر خود جمع کنند٬ کارگر و کمونیست آن جامعه نیز این امکان را دارد که با هوشیاری پرچم سیاسی خود را بلند کند و صفوف خود و توده زحمتکش این جوامع را زیر پرچم انسانی خود جمع کند. این فضا برای کمونیستهای این جوامع فرصتی طلائی را باز کرده است که جواب خود و راه حل و آلترناتیو خود را در ابعاد میلیونی به گوش مردم برسانند و مانع قیچی کردن این تحول انقلابی و سد کردن راه پیشروی آن از جانب جریانات بورژوائی شوند. این دوره تا همین امروز آگاهی کارگر و انسان تحت ستم را به اندازه دهها سال بالا برده است. این فضا اگر با روشن بینی و دخالت جدی در آن از جانب بخش آگاه طبقه کارگر برخورد شود٬ میتواند طبقه کارگر را در ابعاد وسیع و زیر پرچم طبقاتی خود متشکل کند و تحزب کمونیستی آن فورا جوانه بزند. مهم این است که در همین تحولات٬ در دل همین جنگ و جدال کارگر و کمونیست آن جامعه نمایندگی قاطع و انقلابی سرنگونی دولتهای فعلی باشند. نه به این دولتها٬ و تلاش برای قرار گرفتن در رائس همین تحولات دمکراتیک که درخود مهم و حیاتی است٬ کارگر و کمونیست آن جامعه را به بزرگتین نیرو و قدرتمندترین نیرو میتواند تبدیل کند که فرمان ادامه تحولات و جهت آن را در مصرو .. به دست کمونیست و کارگر متشکل و متحزب آن جامعه بسپارد. این امکانی و فرجه و فرصتی است که باز شده است و همین هیجان انگیز است.

تضمین ادامه تحولات انقلابی در مصر و تونس و بقیه کشورها٬ به صورتی که طبقه کارگر این کشورها بیشترین نفع حاصلش شود٬ بستگی به نوع دخالت این طبقه و نیروهای سیاسی و توازن میان آنها است. فضائی برای همه باز شده است و طبیعی است هر حزب و جریان سیاسی تلاش میکند٬ این تحولات به جهتی پیش برود و به صورتی بر آن تاثیر بگذارد که بیشترین نفع نصیب جنبش و طبقه اش شود و بهترین شرایط را برای جنبش و طبقه و حزب سیاسی خود فراهم کند. برای طبقه کارگر این مهم در گرو دخالت آگاهانه نیروهای دخیل و مشخصا طبقه کارگر و کمونیستها در آن جامعه است. این اوضاع میتواند به سکوی پرشی برای قدرت گیری این طبقه تبدیل شود. اما آنچه که امروز مشاهده نشان میدهد هنوز طبقه کارگر در کشوری مثل مصر٬ از این میزان از آمادگی برخوردار نیست٬ هنوز کمونیستها در این کشورها در این سطح اعلام نقش و حضور روشن نکرده اند. اما کل مسئله این است که اوضاع کنونی در بسیاری از این کشورها میتواند فرجه و امکان چنین تولدی باشد. یک جنبه مهم و  شورانگیز این تحولات انقلابی این است که این امکان باز است و دست رهبر و فعال بادرایت و صاحب و خط و دخالتگر آن جوامع را میبوسد. مهم این است در دل این تحولات اگر مطلقا در چهارچوبه مطالبات دمکراتیک کنونی هم باقی بماند٬ بیشترین عقب نشینی به بورژوازی این کشورها تحمیل شود و بیشترین آگاهی و اتحاد و آمادگی را در صفوف کارگران بوجود آورد. مهم این است بعد از این دوره کارگر مصری و تونسی و اردنی و .. احساس کند قدرتمند شده است٬ چنان متشکل و آگاه شده است٬ چنان متحزب و روشن شده است که هیچ دولت و جریانی نمیتواند حذفش کند. ادامه تحولات کنونی به هر سرانجامی میتواند بینجامد٬ مسیر آن را نقش نیروهای سیاسی و دخالتگری آنها تعیین خواهد کرد. اما تا اینجا طبقه کارگر و انسان آزاده در این کشورها دستاوردهای باارزشی کسب کرده است.

این اتفاقات برای طبقه کارگر ایران تجارب و درسهای گرانبهائی را در بردارد. و البته وظیفه ای مهم را در دستور و بردوش کل طبقه کارگر در ایران و کشورهای دیگر قرار میدهد که در این روزهای سرنوشت ساز نقش مدافع هم طبقه ای های خود را در دنیای عرب٬ در مصر و تونس و.. . بازی کند. کارگران تونس٬ مصر٬ اردن و یمن و... امروز در دل این تحولاتند و دفاع از آنها و دفاع از انقلاب و خواست و اعتراض آنها یک وظیفه مهم همگی ما است. کارگران مصری و تونسی و ... باید بدانند که طبقه کارگر در ایران وسایر کشورها چشم امید به نقش مستقل و آگاهانه این طبقه و بخش پیشرو و کمونیست آن بسته است.  هر درجه از پیروزی کارگران و مردم آزادیخواه در هر کدام از این کشورها دستاوردهای گرانبها برای کل طبقه کارگر است.