TLogo



"انقلاب لیبی"و رویای مشترک ناتو و اپوزیسیون راست و چپ بورژوایی ایران
رحمان حسین زاده


اینروزها غرب و در راس آن فرانسه و انگلیس و ناتو مشغول شمارش دستاوردها و غنایم خود در جنگ لیبی اند. چرا که نه؟ طبق منافع قدرتهای بزرگ بورژوایی و معیارهای وارونه و ضد مردمی آنها اوضاع بر وفق مرادشان است. در طول پنج ماه دخالت نظامی سناریو چنان چیده شد، که دست آخر سارکوزی و کامرون و ناتو در راس کنفرانس "دوستان لیبی" به مثابه سران "انقلاب لیبی" عرض اندام کنند. در این سناریوی وارونه باد در غبغب انداخته و پیروزند! مگر نه اینست خیزش اعتراضی و برحق مردم لیبی را به "انقلاب مسلحانه کنترل و هدایت شده توسط ناتو" تبدیل کردند. مگر نه اینست پروسه این جنگ داخلی را تا آنجا کش دادند، تا همه اجزا و ملزومات "ملی و بین المللی" قبول افتادن آلترناتیو ارتجاعی و سرهم بندی شده "شورای انتقال ملی" مهیا شود. مگرنه اینست از حاکمیت کلنل قذافی هم پیمان قدیمی گاه و بیگاه مزاحم دیگر خبری نیست و مگرنه اینست به نام "انقلاب" اراده مردم را کنترل کرده و ارتجاع دیگری بر مردم لیبی حاکم کرده اند. مگر نه اینست دخالت این بار نظامی ناتو به زعم آنها با تلفات در حد صفرو کمترین هزینه ممکن شده است. آخر در دنیای وارونه و فوق ارتجاعی و غرب محوری راسیستی آنها کشتار و زخمی و آواره شدن هزاران نفره مردم "بومی" در لیبی، به بمب بستن زیر ساختهای اقتصادی و پلها و شهر و شهرکهای آن کشور، سر برآوردن جدال و کشمکشهای قومی و قبیله ای و چشم انداز سناریوی سیاه در آن جامعه تلفات نیست، در قاموس ضد انسانی آنها مهم اینست جنگنده های نظامی ناتو تلفات نداده اند. مگر نه اینست بهانه پیدا کردند، تا یکبار دیگر فلسفه وجودی ناتورا توجیه کنند و نهایتا مگر نه اینست "الگوی لیبی" دخالت نظامی غرب وناتو را به عنوان الگوی موفق در بوق و کرنا کرده و با اتکا به مدیای نوکر و مهندسی افکار عمومی در فکر تبدیل کردن آن به روش جاری قلدری خود در معادلات جهانی و در کانونهای بحرانی و در صدد کانالیزه کردن آن در راستای منافع امپریالیستی قدرتهای بزرگ غربی هستند.

الگوی لیبی و رویای اپوزیسیون بورژوایی ایران

الگوی دخالت نظامی در لیبی سران کشورهای غربی را وسوسه کرده، این پروژه را در کشورهای دیگری مجددا آزمایش کنند. شواهدی نشان میدهد، سوریه و ایران را نشانه رفته اند. تا آنجا که به ایران مربوط است. سارکوزی لحن تهدید علیه ایران را انتخاب کرده، بهانه پرونده هسته ای توسط غرب دوباره روی میز قرار گرفته و تونی بلر جانی و طراح در جنگ عراق و افغانستان یکهو به یاد آورده ، که "ایران خطرناک" است. صرفنظراز اینکه در کشورایران با موقعیت بسیار متفاوتی از لیبی چه اندازه تکرار چنین پروژه سیاه و ارتجاعی ممکن باشد یا نه؟ که جای تردید جدی دارد، همین اندک اشاره سران غربی، تا این لحظه احساسات و سمپاتی ارتجاعی بخشی از اپوزیسیون راست و چپ بورژوایی ایران را به همراه داشته است. برخی از ناسیونالیستهای ایرانی و کرد، فدرالیست چی ها و قوم گراهای سناریو سیاهی همیشه آماده باش در خدمت پادویی ناتو و پنتاگون بی ابهام دوباره به صف شده اند. از میان جنبش سبزیها این ندا شنیده میشود" دخالت نظامی و چنین اقدامی تحت ضوابط و چارچوب مشخص و محدود میتواند مفید باشد" حزب دمکرات کردستان طبق معمول زودتر و صریحتر از بقیه ناسیونالیستهای کرد از "جامعه جهانی و شورای امنیت" میخواهد مشابه لیبی و بر اساس اصل "مسئولیت حمایت" به یاری مردم کرد بشتابند. باید منتظر بود، چه توجیهات ضد مردمی دیگر از در دفاع از "دخالت ناتو" در ایران از جانب ارتجاع بورژوایی اپوزیسیون بیرون میزند. این پدیده بار دیگر عمق هم منفعتی اپوزیسیون بورژوایی، ناسیونالیست و قوم پرست و جریانات ملی و مذهبی را با سناریوهای سیاه قدرتهای بزرگ بورژوایی نشان میدهد. عمق ضدیت آنها با منافع مردم خواهان تغییر و سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی را یادآور میشود. اینها دنبال شریک شدن در قدرت و به نان ونوایی رسیدن به قیمت تباهی و از هم پاشاندن جامعه هستند. جامعه بارها و بارها و در همین دو دهه اخیر ظرفیت این جریانات را برای به عهده گرفتن نقش پیاده نظام پنتاگون و ناتو را از این جریانات دیده، همانطور که از همپالگی هایشان در عراق و افغانستان و بالکان و لیبی دیده است. طبقه کارگر و مردم آزادیخواه و خواهان رهایی از ستم و استثمار و حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگر ماهیت این دوستان دروغین را باید بدانند و سیاست آنها را به همراه جنگ طلبی سارکوزی و کامرون و ناتو و قدرتهای غربی منزوی کنند.

در صف جناح چپ بورژوازی تا این لحظه صریح الهجه تر از همه "حزب کمونیست کارگری ایران" و لیدر همیشه سوار بر "موج انقلاب" دخالت نظامی ناتو در لیبی را در خدمت انقلاب ستوده است و با آرزوی تکرار چنین دخالتی در خدمت "انقلاب" مورد نظر شان در ایران شب را به روز میرسانند. همسویی اینها با "پروژه ناتویی" دخالت نظامی در ایران الزاما ریشه در سمپاتی خاص آنها نسبت به ناتو و کشورهای غربی ندارد، بلکه سیاست ماکیاولیستی "هدف وسیله را توجیه میکند" این جریان به اصطلاح کمونیست را در ردیف مشتاقان پرواز جنگنده های بمب افکن ناتو بر فراز ایران قرار میدهد. هدف "انقلاب" است و در راستای آن به هر قیمت و هر "وسیله ای" از جمله بمبهای ناتو متوسل میشوند، همانطور که زمانی چشم براه فرود آمدن هواپیمای "نجاتبخش هخا" در تهران و همگام ناسیونالیستهای ترک و کرد و در دوسال اخیر سرباز ثابت قدم جناح میلیتانت جنبش سبز بوده اند. در توجیه این سیاست اولترا راست و با بار قوی سناریو سیاهی صد افسوس و با شارلاتانیسم سیاسی به "مارکسیسم و کمونیسم کارگری" هم متوسل میشوند و تکرارخواهند کرد، طبق فرمول "مارکسیستی آنها" آنچه در لیبی اتفاق افتاد "خیزش و انقلاب توده ها، تسلیح توده ها، و قدم گذاشتن در عالیترین شکل مبارزه، قیام مسلحانه" بوده است و گویا ناتو و غرب در مقابل این وضعیت زانو زده و تمکین کرده اند. این توجیهات مشعشع هر چه هست، ربطی به کمونیسم و مارکسیسم ندارد و به ابتذال کشاندن آن است. حمید تقوایی و رهبری حزب کمونیست کارگری ایران طبق معمول به روی خود نمیاورند، چطور است قهرمان این "انقلاب و عالیترین شکل مبارزه، یعنی قیام مسلحانه توده ای" سارکوزی و کامرون در پاریس و لندن و وزیر دادگستری سابق قذاقی، مصطفی عبدالجلیل در راس حکومت جدید در طرابلس است. مصطفی جلیل در اولین متینگ "توده ها" در طرابلس اعلام کرد دولت آنها " دولت مدرن دمکراتیک، متکی بر اسلام معتدل و قوانین شریعه خواهد بود" و اکنون حمید تقوایی و حزبش در کمال تعجب و انگشت بر دهان اعلامیه صادر میکند که "مردم لیبی برای دولت نوع کرزای انقلاب نکرده اند"!!؟.
در مقابل این عوامفریبان و اپورتونیستها باید این حقیقت را تکرار کرد که ما از روزی که ارتجاع در لیبی رهبری مردم و تسلیح آنها را به عهده گرفت، از مقطعی که ناتو و کشورهای غربی دخالت نظامی کردند، بی ابهام اعلام کردیم مسیر مبارزه مردم در لیبی قیچی شد، روند به نفع کنترل اراده مردم و تحمیل ارتجاع دیگری رقم خورد و امروز نتیجه آن را می بینیم. حاکمیت شورای انتقالی و فرمایشات ضد مردمی مصطفی جلیل نه مایه تعجب هر انسان روشن بین و هر کمونیست متعهد به منافع کارگران و مردم، نتیجه طبیعی دخالت ناتو امپریالیستی ناتو و پیروزی ارتجاع در لیبی است.

سناریوی کنونی تحولات و جابجایی قدرت در لیبی نه حاصل "انقلاب مردم" نتیجه دخالت ناتو و غرب و قدرت گیری ارتجاع در لیبی است. مردم لیبی بعد از ۴۲ سال تحمل حاکمیت کثیف قذافی اکنون متاسفانه باید دوره دیگری با ارتجاع به قدرت رسیده و حامیان غربی آنها دست و پنجه نرم کنند. چنین سناریویی در لیبی و هر جا و در سوریه و ایران تماما در ضدیت با منافع کارگران و مردم عمل میکند. در مقابل چنین سناریویی باید ایستاد و آن را ناکام و منزوی کرد.

طبقه کارگر و کمونیستها و حزب حکمتیست در ایران با روشن بینی در مقابل تکرار "سناریوی لیبی" و دخالت نظامی غرب و ناتو در ایران خواهند بود. آگاهی، اتحاد و تشکل مستقل توده طبقه کارگر و مردم معترض و به میدان کشیدن جنبش اعتراضی و اجتماعی رادیکال و تامین رهبری انقلابی و کمونیستی بر اعتراض بر حق کارگران و مردم علیه بورژوازی و برای سرنگونی جمهوری اسلامی کلید پیشروی و پیروزی جنبش آزادیخواهانه و برابری طلبانه است. در این مسیر اپورتونیستهای راست و چپ بورژوایی را باید رسوا ومنزوی کرد، طرحهای سناریوسیاهی و رویاهای مشترک قدرتهای بزرگ امپریالیستی و اپوزیسیون راست و چپ بورژوایی ایران را باید ناکام کرد.
***