ویروس "انتخابات" جمهوری اسلامی و مصونیت جامعه (مصاحبه رادیو پرتو با رحمان حسین زاده ) راديو پرتو: در اين گفتگو ميخواهيم به مسئله "انتخابات" جمهوری اسلامي بپردازيم. در يک نگاه عادی ميشود حکم داد که در ايران خبری از انتخابات نيست. آزادی نيست. نشاني از آزادی انتخاب کانديداها و نظارت بر شمارش آراء و غيره نيست. اجازه دهيد از اينجا شروع کنيم که انتخابات در جمهوری اسلامي براي شما از چه معانی برخوردار است؟ رحمان حسين زاده: در جمهوری اسلامی خبری از انتخابات نيست. کل تجربه حاکميت سه دهه جمهوری اسلامي اين را نشان ميدهد. با هيچ درجه و معيار و استانداردی حتی معادل استاندارد دنيای بورژوايی امروزمثل بعضی کشورهای دور و بر و یا اروپايي با اين معيارها در چارچوب جمهوري اسلامي خبری از "انتخابات" نيست. اين بساط انتخاباتي که جمهوري اسلامي راه مياندازد عرصه کشمکشها، و جدالهای درونی جناحهای دلسوز نظام و تقسیم قدرت میان آنها، با نقطه عزیمت مشترکشان برای حفظ حاکمیت بورژوازی و جمهوري اسلامي است. در چارچوب منافع، سياست و کشمکش جناحهای بورژوازی و جمهوری اسلامی و برای آنها "انتخابات" است.اما از زاويه کارگر، مردم و آزاديخواهان و از زاويه کساني که خواستار يک ذره بهبود سياسي و اجتماعي در آن جامعه هستند نام اين را نميشود انتخابات گذاشت. این سناریو را انتخاب نامیدن توهین به شعور انسانها و ابتدایی ترین معیارهای آزادیخواهی است. کارگر و مردم و ما اين بساط را "انتخابات" نميدانیم و هیچ منفذ و جايي براي هيچ درجه از اراده مستقل کارگر و مردم و شهروند آزاد آن جامعه در آن وجود ندارد و به اين معنا نبايد در آن شرکت کرد و بايد به آن پشت کرد و آن را افشا و منزوي کرد. اما آيا اين واقعه مهمي در فضاي سياسي ايران است؟ بنظر من هست يک واقعه سياسي است که در اين سه دهه وجود داشته و گريبان مردم را گرفته چون هيئت حاکمه اين را به مسئله جامعه و مردم تبديل کرده و اتفاقا با اهرم "انتخابات" توهم و اجبار و فضايي را ايجاد ميکنند که به بخشي از جامعه ميقبولانند که گویا "انتخابات" است!!. در دوره هاي گذشته هم کار بر همين منوال بوده است. تلاششان اين بوده که مردم را به زانو در آورده و ادعاي مشروعيت نظام اسلامي را به مردم بقبولانند. هم اکنون شروع کار آنها با جنجالي که راه انداخته اند از خامنه اي و احمدي نژاد از کشمکش هايشان گرفته تا رفسنجاني و شرکا تا قبلتر خاتمي تا سران سپاه همه دارند يک فضايي را ايجاد مي کنند که گويا "انتخاباتي" هست و بايد دويد و در آن شرکت کرد. نقطه حرکت همه اين بخش هاي جمهوري اسلامي اين است که فضايي را بوجود بياورند که مردم را قانع کنند در اين انتخابات شرکت کنند. بنظرم شرکت مردم در اين انتخابات يعني شکست مردم و به تمکين کشيدن شان. اين جنبه اي است که بايد بدان توجه کرد. و از اين سر اتفاقا ما کمونيست ها، طبقه کارگر و نيروهاي آزاديخواه آن جامعه خيلي دقيق اين پروسه بساط "انتخاباتي" جمهوري اسلامي را باید جدی گرفت و تعقيب کرد، نقد و طرد و افشا کرد.
راديو پرتو: طرد، افشا و رسواي انتخابات در جمهوري اسلامي چيزي است که شما به آن اشاره کرديد. اجازه دهيد که من مکثي بکنم روي مسئله آزادي ها و انتخابات آزاد، جمهوري اسلامي معتقد است که پروسه انتخاباتش آزاد است و با معيارهايی پيش ميرود که در دمکراسی های غربی وجود دارد. مردم آزادانه به کانديداها رای ميدهند، در تجمعات، ميتينگ ها و جلسات متعددی میتوانند شرکت کنند و رای دهند و رای ها شمرده میشود و الی آخر. آيا حق دارند به نوعي خودشان را با سيستم انتخاباتی غرب مقايسه کنند؟ رحمان حسين زاده: از نظر ما کمونيست ها انتخاباتی هم که در سطح بين المللي چه در آمريکا و چه در اروپا متکي به پارلمان است انتخابات آزادی نيست. اما چارچوب و سطح استاندارد برگزاری آنها خيلي با آنچه در ايران است فرق دارد. آنجاها از استبداد خشن خبری نیست، شرکت کردن و نکردن در رای گیری به انواع قید و بندهای سیاسی و امنیتی و معیشتی آنطور که در جمهوری اسلامی باب است، گره نمیخورد. در ظاهر هم بوده همه اقشار و شهروندان جامعه ظاهرا "آزادند" در يک روز پای صندوق رای بروند یا نروند. يک شکل استاندارد انتخابات پارلمانی جامعه بورژوايي حاکم است. در جمهوری اسلامي به وضوح اینطوری نیست. جمهوری اسلامی نه تنها فيلترهای متعددی دارد،بلکه بساط از قبل معماری شده توسط بیت رهبری و هیئت حاکمه است. خود صندوق و روز و صف رای یک مراسم ضروری برای "کسب ادعای مشروعیت نظام" است و در تعیین ترکیب نهایی مجلس نقش تعیین کننده ندارد و چه بسا رای ها شمارش نمیشود. همه آنها سر اين متفق القولند که بايد نيروهايي در انتخابات شرکت کنند که سفت و سخت ترین متعهدان به قانون اساسی و نظام اسلامی باشند. يعني اينکه حتی بخشی از اسلامیون وفاداربه نظام هم در آن جایی ندارند، چه برسد به طبقه کارگر و تشکل هاي مستقل آن، جنبش زنان و نهادهاي حق طلبش،جوانان خواستارخلاصی فرهنگی، کمونیستها، لیبرالها و سکولارها که هیچ وقت مجال شرکت فرمال را هم پیدا نمیکنند. در نتيجه اين يعني محروم کردن بخش وسيعي از آن جامعه در شرکت سناریوی مورد نظرشان. تازه آنجايي که به نيروهاي درونی نظام هم بر ميگردد،شاهديم که حتي بخشي از اصلاح طلب ها را قبول نمي کنند و الان به قول خودشان جریان انحرافي که به احمدي نژاد منتسب مي کنند احتمالا از صافي رد نمي کنند. در نتيجه مرحله به مرحله فيلترهايي دارند که عرصه را نه تنها بر شهروندان جامعه بلکه برروي وفاداران خودشان تنگ مي کنند. حتي خود خاتمي که ٨ سال رئيس جمهور آن مملکت بوده روي لبه است که آيا اجازه دارد در انتخابات شرکت کند يا نه؟. در فضايي که امروز هست معلوم است که هيچ منفذی براي شهروند آزادمنش آن جامعه وجود ندارد که بتواند در اين بساط شرکت کند و اين دروغی است که جمهوري اسلامي به مردم تحمیل میکند. بايد اين لايه ها و اين جنبه ها را ديد و کل آن مسئله اي که ميماند يک بساط از قبل معماری شده توسط خود هيات حاکمه با فيلترهاي شوراي نگهبان و دخالت هاي ولي فقيه است. در واقع از قبل بیت رهبری از کانال شورای نگهبان ترکیب مجلس مطابق بالانس مورد نظرشان تعیین و "انتخابات" کرده اند. کل اين واقعیات را بايد جلو کارگر و مردم گذاشت و گفت اين "انتخابات" نيست و بساطي است که ميخواهند از طريق آن ادعای مشروعيت نظامشان را و حاکمیت آن را دوباره اعاده کنند. به اين بساط نبايد تن داد. راديو پرتو: شما به يک واقعيت اشاره کرديد و آنهم مسئله سرکوب در جمهوري اسلامي است. فضاي محدوديت هايي که خودش را در پروسه انتخابات جاري ميکند. اما کماکان ما ميبينيم که مردم در پروسه انتخابات در جمهوري اسلام شرکت کرده اند. مجامع بين المللي همه بر اين امر متفق اند که شرکت مردم در انتخابات جمهوري اسلامي را نميتوان ناديده گرفت. چه در دوره دو خرداد چه در دوره اخير جنبش سبز. اين مسئله را چگونه توضيح ميدهيد؟ مردم بين بد و بدتر يکي را انتخاب مي کنند؟ اختلافاتي که بين جمهوري اسلامي وجود دارد مدتها است که نارضايتي مردم را در خودش دارد و بروز ميدهد. آيا انتخاب ميان بد و بدتر محلي از اعراب ندارد؟ رحمان حسين زاده: شما به حقيقتي اشاره ميکند و آنهم کشاندن مردم به پای صندوق "انتخابات" در جمهوري اسلامي است. وضعيت طوري است که جمهوري اسلامي چنان جامعه را در تنگنا قرار داده و ايران را به يک زندان بزرگ تبديل کرده و محدوديت هاي وسيعي را بر بخشهاي مختلف در جامعه تحميل کرده که دست آخر همين گزينه بد و بدتر را در مقابل مردم قرار ميدهند. اين در ماجراي دوم خرداد واضح خودش را نشان داد. آن زمان که ناطق نوري خشک مغز و نماینده متحجرترین بخش نظام اسلامی را در مقابل سيد خندان قرار دادند، همين را ميگفتند. مردم در آن فضا و در آن خفقان بوجود آمده گويا اين يکي معتدل تر و ملایمتر را ترجیح دادند. در نتيجه مردم را از سر پراگماتيسم دنبال خود کشيدند و اين سياست را ادامه دادند. گزينه بد و بدتر ميان مردم حربه اي بوده که از آنموقع تا الان وجود دارد. در واقع بد و بدتر هم نیست، بلکه گزینه بدتر و بدتر است. اين ابزاري بوده که جمهوري اسلامي بعنوان "سوپاپ اطمينان" از آن استفاده کرده و اين يک واقعيت تلخ است. امروز که اين پروپاگاند دوباره شروع شده ميخواهد همين را به مردم بگويند. دارند ميگويند: بساطي دوباره بر پا میشود، "انتخاباتي" هست، جناح هاي مختلفی هست. مجبوري ميان اينها يکي را انتخاب کنيد. تمام دردناکي مسئله در اين است. علیرغم این تنگنای سخت به کارگر، مردم و شهروندان آزادمنش آن جامعه بايد گفت که به اين بساط نبايد تمکين کرد. مجبور نيستيد میان بد و بدتر انتخاب کنيد. مجبور نيستيد که تن دهيد به آن حاکميت سياهي که گويا يکي از ديگري معتدل تر است. در نتيجه اين واقعيت هست که مردم را پاي صندوق هاي راي مي کشند. بنظرم اولين قدم حرکت آزاديخواهانه و راديکال اينست که به هر نسبت کارگر و مردم به اين واقعيت آگاه شوند، تن ندهند به اين بساط و مجبور نشوند به اين انتخاب بين بدتر و بدتر و این بساط را ناکام کنند، يک قدم بزرگ رهايي مردم ايران از چنگال جمهوري اسلامي و بساط انتخاباتي اش تضمين میشود. اين قدم مهم را بايد برداشت. راديو پرتو: فضاي سياسي در ايران اجازه دخالت مردم در سياست را نميدهد. اين يک واقعيت است. زندانها پر است، تشکلات ممنوع است. آزاديخواهي را به زندان ميکشند. مردم چه جوري ميتوانند ابراز وجود کنند؟ وقتي در پارلمان ويلون ميزنند مردم در خيابان به رقص در ميايند. آيا ميتوان از تشديد شکاف هاي جمهوري اسلامي استفاده کرد؟ رحمان حسين زاده: راهش اين است که طبقه کارگر ايران، شهروندان آزاديخواه بتوانند که در محيط کار و زندگي خود با اتحاد و همبستگي و آگاهي به صف و نيرويي شکل دهند که در وهله اول خودش را از چارچوب اين بساط "انتخاباتي" جمهوري اسلامي بيرون بکشد. بايد بگويد که اين بساط در جهت بهبود زندگي ما نيست. اين سنگ بناي يک حرکت اجتماعي است که کارگر و مردم به همت پيشروان خود بايد بردارند. سخت است اما شدني است. راهش اين است که مراکز اصلي کارگري در ايران، بخش روشنفکر و آگاه آن جامعه، جنبش آزاديخواهانه زنان هرجا و در هر مسيري که امکان دارد با اين جهت که خودمان را قاطي بساط انتخاباتي جمهوري اسلامي نميکنيم اعلام ميکنيم که اين بساط نقطه مقابل منفعت کارگر و مردم در آن جامعه است. صف مان را جدا ميکنيم. چه جوري ميتوان در مقابل فشار و سرکوب اين را شکل داد؟ تنها راهش اتحاد و نيرو جمع کردن است. تنها راهش تشکل و خودآگاهي است. وگرنه فردي و پراکنده در اين گوشه آن گوشه جامعه نميتوان از پس اين استبداد سياه و سرکوب برآييم. اين آگاهي وجود داشته باشد و حول آن تشکل درست کنيم، ميتوانيم کمک کنيم به شکل گيري يک صف متفاوت و خودآگاه که انتخابات جمهوري اسلامي را از جنس خودش نميداند و در عوض با اين ترفندها و رياکاري ها مقابله ميکند. دنبال مطالبات برحق خود و آزادیهای واقعی اش است. بنظرم اين راه اساسي است که به اين صف شکل دهيم. تقابل با سياست انتخابات جمهوري اسلامي سياست روشني است. نبايد منتظر ماند که اين يا آن اپوزيسيون بورژوايي چه ميگويد. خودآگاه، متحد و متشکل صف خودمان را از بساط انتخاباتي جمهوري اسلامي جدا کنيم. و هرجا بتوانيم در هر شهر و محله اي چنان فضا را آماده کنیم که روز "انتخابات" صندوق هاي راي خالي بمانند و ناکامشان کنيم. از جمله از شکافهاي درون خود جمهوري اسلامي، از دعوايي که اينها با هم دارند و به سر و کله هم میزنند و همدیگر را تضعیف میکنند، ميتوان به نفع اين صف متشکل و خودآگاه استفاده کرد. راديو پرتو: سوال مهمي که اينجا مطرح ميشود اين است که چرا بايد به اين پروسه پشت کرد؟ پروسه اي که در تمام جامعه مورد مباحثه است. در انتخابات قبلی آزادی تجمعات عملا در کوچه و محلات برگزار شده بود. چه جوری ميتوان اين تحول را طرد کرد؟ آيا اين به معنای از دست دادن يک فرصت سياسی مناسب نيست؟ رحمان حسين زاده: بنظرم به اين پروسه سياسي ابدا نبايد بی تفاوت بود. من بحثم اينست که بايد خيلي روشن دخالت کرد و حساس بود. خود سران جمهوري اسلامي از بخشهاي مختلفش فضا را داغ کرده اند ومسئله انتخابات را پيش کشيده اند. براي آنها مهم است. براي کارگر و مردم آزاديخواه هم مهم است. اما بحث بر سر چه جوری دخالت کردن است؟ سران جمهوری اسلامی و جناحها دارند بازارگرمي ميکنند که گويا "انتخاباتي" هست، فضايي را دامن میزنند که به نفع "نظامشان" باشد. اينها دارند برنامه و پروژه خودشان را جلو ميکشند تا آماده سازی کنند و افکارعمومی را مهندسی کنند، تا مردم در انتخابات شرکت کنند. در مقابل اين تبليغات و پروپاگاندها بايد فعالين کمونيست و آزاديخواهان مبتکر ایجاد صف و فضای سیاسی اعتراضی دیگری باشند. از الان بايد گفت ببينيد که سران جمهوري اسلامي دارند بحث انتخاباتشان را پیش میکشند، در صورتيکه يک کلمه از منفعت کارگر و مردم گشايش سیاسی و فرهنگي خبری نيست. صحبت از سعادت و تامین معيشت نيست. تمام صحبت شان اين است که چگونه اين لايه و آن لايه از اصلاح طلبان را دخالت دهند. آقای احمدی نژاد را ادب کنند که در پروسه انتخابات درست عمل کند. به قول مهره هفت خط سیاسی چون رفسنجاني "انتخابات آزاد" يعنی اينکه نيروهای وفادار به "قانون اساسی و نظام" بايد شرکت کنند واقعيات را بايد روی ميز گذاشت. در کارخانه، در محله و دانشگاه بايد گفت که بساط انتخاباتی را شروع کرده اند و کل تبليغاتشان بيگانگي و ضديت کامل با منفعت کارگر و مردم است. در نتيجه ما هم خودمان را آماده و آگاه میکنیم. اين بساط را از خود نمیدانيم. از همين الان پايه اين را ميريزيم که اتحاد داشته باشيم، تشکل داشته باشيم. در محيط های کارگری مجامع عمومی داشته باشیم. دنبال حقوق خود باشيم. از اين سر بايد خيلي حساس و دخالت گرانه برخورد کرد. به اين معتقدم که انتخابات فقط روز انتخابات نيست. چند ماه مانده و اين پروسه شروع شده است. يک جدال جدی سياسی در جامعه است. جمهوری اسلامی و سرانش ميخواهند از الان به صف خود شکل دهند و مردم را پاي صندوق بکشند در مقابل آزاديخواهان و کمونيستها و طبقه کارگر هم ميتوانيم به صف متفاوت خودمان شکل دهيم. به هر نسبت بخشهای وسیعتری از شهروندان جامعه را قانع کنيم که اين بساط را از آن خود ندانند و نهایتا پای صنوق رای نروند، پيروز شديم. اين جدالي است که از حالا تا اسفند ماه موعد برگزاری انتخابات وجود دارد. ما بايد بتوانيم محدوديت ها و فشارها را کنار بگذاريم و به اين صف تا آنجا که ميتوانيم شکل دهيم. دخالت گري ما از اين سر مهم است. نهايتا اگر توانسته باشيم در اين پروسه انتخابات يک صف روشن بين اجتماعي، کارگری و توده اي و مردمي را شکل دهيم که روز صندوق به انتخابات "نه" و به این اعتبار به جمهوري اسلامي نه میگوید، خيلي موفق شديم. از حالا بايد دست بکار شويم. کاري کنيم که جامعه در مقابل اين ويروس انتخاباتی جمهوري اسلامی مصونيت پيدا کند. ***
|