TLogo


ادامه جدال طبقاتی در مصر 

گفتگو کمونیست با فاتح شیخ 

کمونیست هفتگی: انقلاب در مصر بعد از رفتن مبارک و تحولات متعاقب٬ وارد فاز جدیدی شد. صف نیروهائی که خواهان رفتن مبارک بودند٬ بعد از رفتن مبارک از هم پاشید٬ طبقه کارگر و مردم محروم خواهان ادامه انقلاب و رسیدن به مطالبات خود شدند که برایش به میدان آمده بودند٬ بورژوازی ناراضی و احزاب آن٬ تلاش کردند با رفتن مبارک اتمام انقلاب مصر را اعلام و مردم را به خانه های خود بفرستند. سوال این است که این سیر به کجا رسیده است؟ صف بندی نیروهای سیاسی در حال حاضر چگونه است؟

فاتح شیخ: مساله اساسی هر انقلاب مساله قدرت حاکمه در کشور است. بیش از شش ماه از شعله ور شدن "انقلاب ٢٥ ژانویه" مصر و پنج ماه و نیم از سقوط مبارک میگذرد و این مساله اساسی از نقطه نظر رهبران و فعالین کارگری و جوانان انقلابی که نیروهای اساسی و رادیکال انقلاب مصر بودند هنوز حل نشده است. قدرت سیاسی همچنان در دست همان طبقه و همان هیات حاکمه است که زمان زمامداری مبارک حاکم بودند. مبارزه طبقاتی، اهرم نیرومند پیشبرد انقلاب مصر، پس از بزیر کشیدن مبارک (١۱ فوریه) هم به اشکال جدید و در صفبندی سیاسی کاملا متفاوت با ۱۸ روز قبل از آن ادامه یافته است. محور اصلی مبارزه طبقاتی در مصر پس از مبارک، در یک سو ادامه انقلاب توسط نیروی کارگران و جوانان انقلابی و در سوی مقابل تلاش برای متوقف کردن انقلاب توسط شورای عالی ارتش و کل اردوی ضدانقلاب بورژوایی متشکل از احزاب قدیم و جدید بورژوازی بوده است. معنی عملی بزیر کشیدن مبارک، حذف راس نظام استبداد سیاسی آن کشور بود نه در هم شکستن خود آن نظام. ماشین دولتی و ستون فقرات آن ارتش دست نخورده باقی ماند. شورای عالی ارتش و ارتجاع بورژوایی شامل طیف وسیع احزاب بورژوایی که تا غروب ١۱ فوریه در صف اپوزیسیون بودند بلافاصله پس از سقوط مبارک، تلاش خود را بر حفظ ماشین دولتی و حفظ بنیادهای سرمایه داری در برابر تعرض کارگران و جوانان انقلابی متمرکز کردند. البرادعی با بیان آرزوی بورژوازی مصر اعلام کرد که با سقوط مبارک باید اوضاع سریعا عادی شود تا سرمایه مجددا به مصر رو بیاورد. مثال عریانتر میدان دادن ارتش به جنبش اسلامی شامل اخوان المسلمین و سلفیها و ایستادن تمام قد این جناح راست افراطی بورژوازی مصر در خط مقدم جبهه ضدانقلاب بورژوایی علیه پیشروی کارگران و جوانان انقلابی بود که با مبارزات خود در "دفاع از اهداف انقلاب ٢٥ ژانویه" نیروی اصلی بسط دستاوردهای انقلاب و تنها نیروی ادامه انقلاب بوده اند. یک بار دیگر تجربه شد که بورژوازی حاکم برای غلبه بر هر بحران و انقلابی دست و دلبازانه به فاکتور ارتجاع دینی میدان میدهد و از آن مدد میطلبد.

صفبندی احزاب بورژوایی در کنار شورای عالی ارتش علیه پیشروی انقلاب، در کنار این واقعیت تلخ که رهبران و فعالین کارگری در مصر چنانکه باید به آگاهی روشن طبقاتی و تحزب سیاسی کمونیستی متکی به برنامه و استراتژی انقلاب کارگری مسلح نبودند، باعث شد که در فردای سقوط مبارک، کارگران مصر بجای پیشروی بانقشه و گام به گام در عرصه سیاست در مسیر تداوم انقلاب و خیز برداشتن به سوی تصرف قدرت سیاسی و تحقق انقلاب کارگری، ناگزیر شدند به سنگر دفاع از مطالبات اقتصادی و تلاش برای تشکیل اتحادیه های مستقل عقب بنشینند. این البته یک عقب نشینی پاسیو نبود و به معنی تن دادن به بازسازی سلطه بورژوازی حاکم توسط شورای عالی ارتش و احزاب بورژوایی نبود. بلکه یک تلاش واقعی در راه رفع کمبودهای نیروی طبقاتی خود بود. ادامه اعتصابات کارگری با آن وسعت بیسابقه زمینه ایجاد تشکلهای کارگری مستقل را روز به روز بیشتر فراهم میکرد. این تشکلها در سطح محلی همچون قارچ بهاری سبز میشدند (و میشوند). دو موج اعتصاب کارگری سالهای ۲٠٠٦ و ۲٠٠۸ با موج جدید اعتصابات دوران انقلاب ادامه یافت که به پشتوانه نیرومند انقلاب بدل شد و بعد از سقوط مبارک هم گسترش بیشتری پیدا کرد (طبق یک آمار معتبر از سال ۲٠٠٦ تا همین ماههای اخیر بیش از ١١هزار اعتصاب کارگری سازمان داده شده است). خواستهای کارگران عمدتا حول افزایش دستمزد، لغو قراردادهای موقت کار، اشتغال و در یک کلام بهبود معیشت و شرایط کار متمرکز شده است. یکی از این خواستها که در سطح جامعه مقبولیت یافته است، تعیین حداقل دستمزد کارگران در سطح ١٥٠٠ جنیه مصری در ماه (معادل حدود ۲٧٠ دلار) و حداکثر حقوق مسئولان دولتی و خصوصی در سطح ده برابر این حداقل است. این مهر طبقاتی برجسته ای است که مبارزات و اعتصابات کارگری تا همینجا به انقلاب مصر زده است.  

در تلاش برای سد کردن موج فزاینده اعتصابات کارگری، شورای عالی ارتش سریعا با یک "فرمان" اعتصاب را "غیرقانونی" و ممنوع اعلام کرد. همچنین متن اصلاحات اولیه قانون اساسی شامل ممنوعیت تشکیل احزاب طبقاتی! را با شتاب از رفراندوم گذراند که هدف آن جلوگیری از تشکیل احزاب کارگری و کمونیستی است. تلاشهای ضدانقلابی و ضدکارگری شورای عالی ارتش توسط اخوان المسلمین، جریانات اسلامی و احزاب بورژوایی حمایت شد. این درحالی بود که مخالفت فعالین کارگری، جوانان انقلابی و جریانات چپ مرتبط با آنها از توان بسیج نیروی کافی برای ناکام گذاشتن این تلاشها برخوردار نگشت. بااینحال در عمل ائتلاف ارتش و اخوان المسلمین و شرکا، نتوانسته است مبارزه و پیشروی کارگران و جوانان انقلابی را متوقف کند، برعکس فشار این مبارزات، شورای عالی ارتش و کابینه و بوروکراسی و دستگاه قضایی را گام به گام به عقب نشینی و امتیاز دادن مکرر واداشته است. ازجمله در همان هفته های اول، کابینه ژنرال احمد شفیق باقیمانده از دوره مبارک وادار به کناره گیری شد و عصام شرف از فعالین میدان تحریر به جای او کابینه جدیدی تشکیل داد. این کابینه هم بخاطر اینکه وزرایی از "حزب وطنی" دوران مبارک و سرمایه داران در آن شرکت داشتند با اعتراض انقلابیون روبرو شد. همچنین محاکمه علنی سران رژیم سابق شامل حسنی مبارک و پسرانش و همه آنهایی که در کشتار مردم در روزهای انقلاب دست داشتند در دستور دستگاه قضایی قرار گرفت. به این ترتیب انقلاب در دو جبهه اصلی نبرد طبقاتی: اول علیه فلاکت اقتصادی و برای بهبود معیشت کارگران و دوم دفاع از آزادی اعتصاب و آزادیهای سیاسی و در جهت کنار گذاشتن مقامات رژیم مبارک ادامه یافته است.         

در سه هفته اخیر (از ۸ ژوئیه تا کنون) موج جدیدی از تحرک انقلابی براه افتاده که با برپایی تجمع و تحصن مجددا چهره انقلابی میدان تحریر را زنده کرده است. این تحرک انقلابی توسط تشکلهای جوانان انقلابی و پیشاپیش آنها "حرکت ٦ آوریل"، فعالین کارگری، احزاب چپ در حال تاسیس، و شماری از جریانات لیبرال شکل گرفته است. اخوان المسلمین در تظاهرات ۸ ژوئیه شرکت کرد اما عصر همان روز به خط قبلی خود به عنوان نیرویی مخالف هر تحرک انقلابی و مدافع همه تلاشهای ضدانقلابی شورای عالی ارتش برگشت. مقاومت سه هفته اخیر نیروهای مدافع انقلاب در برابر تهدیدات شورای عالی ارتش موجب عقب نشینی های آشکار و پی در پی ارتش و تحمیل تغییراتی به کابینه عصام شرف شد. در روزهای اخیر این تحرک انقلابی رو به فروکش رفته و عملا در برابر یک آزمایش جدی در روز جمعه ٢۹ ژوئیه قرار گرفته است که در آن اخوان المسلمین و سلفیها به یک نمایش قدرت ضدانقلابی دست میزنند. تحرک انقلابی جدید حول هفت خواست مشترک ازجمله: تعیین حداقل و حداکثر حقوق، لغو قانون منع اعتصاب، محاکمه علنی مبارک و سران و مسئولان رژیم سابق، لغو محاکمه فعالین انقلابی در دادگاههای ارتش، آزادی زندانیان سیاسی و لغو شرایط فوق العاده شکل گرفته است.       

کمونیست هفتگی: در دوره اخیر و در فضای انقلابی که تا کنون در مصر جریان داشته٬ شاهد عروج تشکیلاتهای مختلف کارگری٬ فعالیت علنی احزاب و جریانات چپ بوده ایم. موقعیت طبقه کارگر در این تحولات در حال حاضر چگونه است؟ دستاوردهای طبقه کارگر چه بوده و موانع و معضلات پیشروی آن چیست.

فاتح شیخ: موقعیت طبقه کارگر در انقلاب جاری مصر موقعیت متناقضی است. در حالیکه نقش و وزن مبارزه طبقاتی کارگران مصر در این انقلاب اساسی و تعیین کننده است و این یک نقطه قوت بسیار جدی است، اهداف مبهم فعالین و رهبران کارگری در این انقلاب و غیاب برنامه و استراتژی معطوف به انقلاب کارگری در مسیر تداوم انقلاب هم نقطه ضعف بسیار جدی آن است. بطور مثال شعار تاکنون غالب در فضای مبارزات کارگری "آزادی و عدالت اجتماعی" است. ترجمه عملی این شعار عام و پرابهام در مبارزات روزمره محدود ماندن به خواستهای اقتصادی و واگذاری عرصه سیاست به احزاب بورژوالیبرال و لیبرال چپ است. ابهام این شعار در شرایط مشخص انقلاب جاری مصر به اخوان المسلمین بعنوان یک شاخه از جناح راست بورژوازی مصر امکان داده که با انتخاب نام جدید "حزب آزادی و عدالت" در صدد اشاعه توهم در صفوف طبقه کارگر و جلب آرائشان در انتخابات پارلمانی آتی برآید. البته با تحرک انقلابی جدید سه هفته اخیر، ماهیت راست افراطی اخوان المسلمین و دیگر جریانات اسلامی و موقعیت و موضع واقعی آنها علیه انقلاب کارگران و توده های انقلابی و آزادیخواه به درجه زیادی افشا شده است. این یک رویاروئی جدی و بوته آزمایشی برای فعالین و رهبران کارگری است که امکان میدهد صفوف خود را آگاهتر و متحدتر کنند و با دید و افق طبقاتی روشن تری به استقبال مصافهای آتی و نبردهای طبقاتی پیش رو بروند. در حال حاضر وزن اعتصابات و مبارزات کارگری باعث شده است که فشار جنبش طبقه کارگر بر همه جریانات چپی که دست اندر کار سروسامان دادن برنامه ای و سازمانی خود هستند محسوس و ملموس باشد. در عین حال طیفی از پیشروترین رهبران و فعالین کارگری که هم در صفوف گرایش رادیکال و سوسیالیست طبقه کارگر درگیر سازماندادن مبارزات و اعتصابات جاری فعال و بانفوذ هستند و هم خود را با کمونیسم و مارکسیسم تداعی میکنند در تلاش سروسامان دادن و انسجام بخشیدن به صفوف خود و شکل دادن به سازمانهای توده ای کارگری هستند. این تحرکی بسیار امیدبخش است که شایسته گرمترین یاری و همفکری کمونیستی است.  

کمونیست هفتگی: تحولات مصر و اساسا وضعیت جاری و تخاصمات و صف بندیهای جدید و تجارب تا کنونی انقلاب آن کشور چه آموزه ای برای طبقه کارگر ایران دارد؟

فاتح شیخ: این تحولات و مصافهایی که طبقه کارگر و کمونیستها در مسیر تداوم انقلاب جاری مصر با آن روبرو شده اند و میشوند، درسهای بسیار گرانبهایی برای طبقه کارگر و کمونیسم در ایران دارد که باید بطور جدی آموخته شوند. اینکه کمونیستها و فعالین و رهبران کارگری باید از هر لحظه و فرصتی استفاده کنند که صفوف طبقه کارگر با آمادگی فکری و سیاسی و سازمانی هرچه بالاتری در انقلاب آتی ایران شرکت کند. اینکه مساله اساسی هر انقلاب مساله قدرت حاکمه در کشور است و رهبران و فعالین کارگری بویژه طیف کمونیست و سوسیالیست باید با دید و استراتژی انقلاب کارگری به مساله سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی نگاه کنند. تجربه انقلاب مصر و دیگر انقلابات جاری خاورمیانه این تجربه تاریخی را بار دیگر اثبات کرد که پیشرو بودن در مسیر "تداوم انقلاب" از دید منافع طبقه کارگر در گرو آن است که طیف وسیعی از رهبران کمونیست طبقه کارگر تداوم انقلاب را با معیار انقلاب کارگری، و نه انقلاب علی العموم و هر انقلابی، بسنجند و بر این مبنا بر پیشبرد آن پا بفشارند. اینکه هرجا یک تحول انقلابی و شرایط انقلابی و انقلاب درگیر شود، کارگران باید آگاه باشند که همه نیروها و احزاب بورژوایی در مقاطع حساس ادامه انقلاب لوله تفنگهایشان را به روی سینه و صفوف کارگران بر میگردانند. و بالاخره اینکه طبقه کارگر انقلابی مادام صفوف خود را متحد و متشکل نکند، مادام ارگانهای اقتدار توده ای خود را سازمان ندهد و قادر به دفاع قاطع و سرسختانه از منافع خود در هر مصافی در مسیر انقلاب نباشد، سرنوشتی جز شکست و اجبار تن دادن به ادامه بردگی مزدی در انتظارش نخواهد بود. بورژوازی، هیچ بخش آن، در برابر کارگران انقلابی هیچ گذشتی نشان نخواهد داد. طبقه کارگر میتواند رهبر تداوم انقلاب و تحول آن به انقلاب کارگری خود باشد ولی همچنین میتواند قربانی اهداف مبهم خود شود. باید به این دوراهی آگاه باشد.