TLogo



تقابل انقلاب و ضد انقلاب در مصر تشدید میشود

حسین مرادبیگی

اوضاع کنونی در مصر را بطور بسیار فشرده میتوان چنین خلاصه کرد:  

رویدادهای اخیر نشان میدهند که دینامیسم تحرک انقلابی در مصر همچنان پابرجاست. جامعه مصر شاهد ایجاد و گسترش تشکلهای کارگری و تحرک سیاسی سازمانها و نهادهای چپی است که هر روز از  گوشه و کنار قاهره و دیگر شهرهای مصر سر برمیاورند. نیروی انقلاب، کارگران و دیگر جوانان انقلابی، حضور خود را در صحنه به منظور دست آوردهای ملموس قیامی که با آن حسنی مبارک را بزیر کشیدند، به ضد انقلاب در قدرت نشان میدهند.  

ضد انقلاب در قدرت، ارتش و بقایای دولت سابق، نیز به نوبه خود فشار خود را هر روز برای عقب راندن کارگران و دیگر جوانان انقلابی از صحنه افزایش میدهند، تهدیدهای خود را آشکارتر میکنند  و در زد و بند با نیروهای ارتجاعی از قبیل اخوان المسلمین و  سلفی ها، دارند خود را برای آخرین یورشها به نیروهای قیام در مصر آماده میکنند. اخبار رسیده حاکی از این است که "رهبری نظامی" مصر فشار خود را برای خارج کردن این مردم از صحنه، تشدید کرده است.    

واضح است که سرنوشت نهایی این تقابل را تناسب قوای بین کارگران و دیگر جوانان انقلابی با دولت بورژوائی مصر، ترکیبی از ارتش و بقایای دولت سابق، روشن میکند. اما این رویدادها یک بار دیگر مسائل پایه ای تر دوره های انقلابی را در مقابل پرولتاریا و کمونیستهای طبقه کارگر قرار میدهد و توجه آنان را به مسائل جدید دیگری نیز جلب میکند.

بحث مفصل تر را ناچار باید به نوشته دیگری موکول کرد. در اینجا  و در حد این نوشته میتوان به مواردی از آن بطور فشرده اشاره کرد:  

١- قطبی کردن جامعه در دوره انقلابی حول شعارهای معینی مهمترین مصاف پرولتاریا و کمونیستها را با بورژوازی در قدرت، تشکیل میدهد. تحولات اخیر در مصر نشان داد که پائین کشیدن حسنی مبارک برای توده کارگر و دیگر جوانان انقلابی خواهان آزادی و رفاه اجتماعی، درست است که لحظه شیرینی بود، اما تازه اول کار است. در واقع انقلابی اگر بخواهد برای کارگران و دیگر جوانان انقلابی روی دهد از این به بعد است که روی خواهد داد. از این به بعد است که کشمکش واقعی نیروهای انقلابی که خواهان تثبیت دستاوردهای مبارزاتی خود هستند، با ضد انقلاب در قدرت شروع میشود.

چگونه و حول چه شعارها و خواستهای روشنی میتوان جامعه را قطبی کرد و با آن ضد انقلاب را در تعرض به انقلاب عقب راند؟ تا کجا باید جلو رفت و  کجا باید صبر کرد و کجا ضروری است که با یکی علیه دیگری در صفوف مردد و یا در صفوف ضد انقلاب، موقتا کنار آمد؟ چگونه دفاع از آزادیهای بی قید و شرط فعالیت سیاسی در عمل باید متحقق شود؟ چرا مثلا خواست ممنوعیت فعالیت سیاسی حزب طرفدار حسنی مبارک در عمل به ممنوعیت سیاسی و حزبی فعالیت خود کمونیستها و کارگران در آینده منجر خواهد شد؟ اینها و دهها مساله دیگر هم اکنون در مقابل کارگران و دیگر جوانان انقلابی در مصر قرار گرفته اند که درست جلو بردن آن در این روزها در گسترش تحرک  انقلابی آنان، تعیین کننده اند.

٢- ضرورت وجود یک حزب سیاسی کمونیستی پرولتری در این شرایط یک بار دیگر خود را به طبقه کارگر و  کمونیستها یادآور میکند. پرولتاریا در مصر هم رادیکال ترین بخش جامعه مصر است. اگر بخواهد تحولی به نفع تحرک انقلابی این دوره جامعه و مردم مصر متحقق شود، تنها زیر پرچم رادیکال و انقلابی پرولتاری کمونیست در مصر امکان پذیر است. این جاست که اهمیت و نقش و جایگاه چنین حزبی در دل اوضاع پیچیده کنونی برجسته تر میشود. کارگران با تشکلهای خود، اتحادیه، سندیکا و یا شورا و مجامع عمومی، در بهترین حالت میتوانند مانند طبقه کارگر در انقلاب ٥٧ ایران نقش خود را ایفاء کنند.

بدون وجود یک حزب سیاسی کمونیستی پرولتری، حزب سیاسی نه به این معنی که خودش اسم خود را کمونیست گذاشته یا میگذارد، یا خود در چهاردیواری کوچک جریان سیاسی اش آن را ادعا میکند، بلکه حزبی سیاسی توده ای که جامعه وجود این حزب و جنبش و سنت سیاسی آن را لمس کرده باشد، نفوذ آن را در میان طبقه کارگر حس کند، قدرت تهییج و بسیج و گردآوری نیرو در جامعه توسط آن را حس کند. پرولتاریا بدون وجود چنین جنبش و حزب سیاسی ای با تمام تلاش خود در مقابل بورژوازی شکست میخورد و عقب رانده میشود.

٣- نحوه برخورد کمونیستهای پرولتری با جنبش ها و انقلابات همگانی ضد استبدادی، یکی دیگر از مسائل مهم در دل این تحولات است. چگونه در آن میتوان در مقابل فشار قوی این جنبشها ایستاد و صف مستقل سوسیالیستی پرولتاریا را حفظ کرد؟ پرولتاریا تنها با اتکاء به نیروی خود در آن شرکت میکند و حتی "رادیکالترین" این جنبشها برای طبقه کارگر و پرولتاری کمونیست، فقط  تخته پرشی است در نزدیک کردن این طبقه به انقلاب سوسیالیستی خودش.

کمونیست بورژوا برعکس با کشاندن طبقه کارگر پشت این یا آن جناح بورژوا در جنبشها و قیام و انقلابات ضد استبدادی همگانی و یا در بهترین حالت یکی گرفتن آن با انقلاب سوسیالیستی طبقه کارگر، آگاهانه طبقه کارگر را بدون جنبش و صف مستقل سوسیالیستی خود در مقابل بورژوازی خلع سلاح میکند. تعاریف پر سر و صدای کمونیست بورژوا از انقلابات "علی العموم" و از جنبش های ضد استبدادی همگانی تماما در خدمت این و در خدمت دست بند زدن به کارگر در مقابل بورژوازی در این رویدادهاست. نوشته های سیاسی آنان چیزی جز این را به  کارگر کمونیست نمیگوید.

٤- خصلت منطقه ای و جهانی این رویدادها یکی دیگر از موارد مهم و میتوان گفت جدید عصر ماست. قیام و تحول  و تحرک انقلابی در جهان امروز، در این دوره در کشورهای عرب زبان منطقه، هرچند دامنه آن در این کشورها با کشورهای دیگر قابل مقایسه نیست، اما نه محلی، نه "عربی"، بلکه اساسا خصلتی منطقه ای و جهانی دارند. این ناشی از خصلتی است که سرمایه داری بویژه در اوایل قرن بیست و یکم پیدا کرده است. اینکه دامنه این رویدادها فورا به کجا خواهد کشید یا چرا نکشیده است؟ مساله ثانوی تری است در مقابل این واقعیت عصر ما. علت آن را باید در جهانی شدن سرمایه داری در ابعاد خیره کننده آن جستجو کرد. نه تنها تاثیر سیل و زلزله و  سونامی بلکه تاثیر بالا و پائین رفتن هر روزه ارزش سهام و قیمت ها در آن را در همه جا میتوان بر زندگی روزانه مردم سراسر جهان مشاهده کرد.

رشد تکنولوژی و سحر رسانه ها که میلیونها انسان را بهم وصل کرده است و وقایع خود انقلاب را نیز به خانه های آنان می برد، بخشی از گسترش جهانی شدن سرمایه داری در اوایل قرن بیست و یکم است. بورژوازی جهانی دارد خود را با این وضعیت تطبیق میدهد، پرولتاریا و کمونیستها نیز باید خود را با آن تطبیق دهند. بویژه برای کمونیستهای پرولتری که این رویدادها در بغل گوش آنان اتفاق افتاده ومی افتد.

واضح است منظور ما از منطقه ای و جهانی بودن این رویدادها کلیشه سازی و یا افتادن به سماع عارفانه  "انقلاب، انقلاب" چپ بورژوا نیست که با آن خاک در چشم کارگر می پاشد و طبقه کارگر را بدون صف مستقل سوسیالیستی خود در مقابل بورژوازی خلع سلاح میکند. یا چنین وانمود میکند که گویا این رویدادها دارد نوید زوال سرمایه داری را میدهد و گویا طبقه کارگر به این خاطر کافی است سر خود را پائین انداخته و در جنبش های همگانی دنبال این یا آن بخش بورژوازی بدود. حرف ما این است که این وضعیت بر ضرورت کار مستمر کمونیستهای پرولتری در جهت وحدت طبقاتی و مبارزاتی خود در دل این رویدادها و ایجاد همبستگی طبقاتی وسیع تری علیه بورژوازی محلی و بین المللی، تاکید میکند. دارد میگوید که شرایط منطقه ای و جهانی برای ایجاد همبستگی منطقه ای و جهانی پرولتاریا و کمونیستهای آن یک بار دیگر فراهم شده است.

دارد میگوید، کجاست اطلاعیه ها و بیانیه ها و فراخوانها و تجمعات اعتراضی ما کمونیستهای پرولتری در این یا آن کشور منطقه و خارج از آن در دفاع از کارگران و کمونیستها و جوانان انقلابی در مصر در تقابل با یورش "رهبری نظامی" بورژوازی مصر در زد و بند با جریانات ارتجاعی اسلامی؟ دارد بر کم اشتهایی ما، کمونیستهای پرولتری، در پیشبرد امر طبقاتی خود در دل تحولات جهانی امروز، انگشت میگذارد.  

وجود چنین اتحاد و همبستگی است که کمونیستها و کارگران را در مصر و تونس عراق و ایران و کشورهای اروپائی در ابعاد جدیدی در مقابل بورژوازی و دولتهای آنان بهم وصل میکند.

١٢ ژوئیه ٢٠١١