طبقه کارگر این وضعیت را قبول نمیکند حسین مرادبیگی اعتصاب کارگران پتروشیمی ماهشهر که از ٢٠ فروردین ماه آغاز شد، یک بار دیگر بر ضرورت وحدت درون طبقه کارگر تاکید میکند. تاکید میکند که کارگر نباید پشت کارگر را خالی کرده و او را در مقابل دولت و کارفرمایان تنها بگذارد. نه کارگر شاغل کارگر بیکار را و نه کارگری که در موقعیت بهتری از نظر شغلی نسبت به کارگر بغل دستی خود قرار دارد. نه تنها به خاطر ضرورت وحدت طبقاتی و مبارزه برای رهایی کارگر و جامعه از مناسبات مبتنی بر کارمزدی، بلکه بویژه در شرایطی مانند ایران که موقعیت بسیار نامساعدی را به طبقه کارگر تحمیل کرده اند. طوریکه هر قدم از پیشروی این طبقه در مقابل دولت و کارفرمایان نیازمند مبارزه ای سرسختانه و درجه بالائی از اتحاد در میان خود کارگران است. جمهوری اسلامی بعنوان حکومتی دست راستی و تماما ضد کارگر، در عین حال یک سرمایه دار کله گنده، دست و پای کارگر را برای سرمایه داران و کارفرمایان آنچنان بسته است که کارگر مجبور است تمام سال را در مبارزه برای این یا آن حق و حقوق پرداخت نشده خود بسر برد. به جای پرداخت یکجای مزد به کارگر دستمزد کارگر را چند تکه کرده اند، برای مثال در همین پتروشیمی ماهشهر، پاداش نفت، پاداش تولید، پاداش بهره وری، پاداش جذب و غیره تا کارگر ناچار شود که هر روز برای تکه ای از آن به این یا آن بخش و واسطه کاری مراجعه کند. همچنین برای کارفرما و سرمایه دار از حدود ٨٠ درصد کارگران چک سفیدی را به نام قردادهای موقت گرفته اند که کارفرما هر وقت دلش خواست و یا کارگر اعتراضی به بی حقوقی خود کرد، کارگر را از کار اخراج کند. کارگر دائمی برای حفظ شغل باید مواظب باشد که به موقعیت کارگر قرار دادی تنزل نیابد و کارگر موقت نیز مجبور میشود که در مقابل حقوق ناچیز خود و انواع حق کشی های دیگر سکوت کند مبادا از کار اخراجش کنند. دستمزد کارگر را امسال ٣٠ هزار تومان بالا برده اند، در حالیکه خط فقر رسمی اعلام شده در ماه ١ میلیون تومان است. نه از بیمه بیکاری در جامعه برای هر فرد آماده به کار خبری هست و نه از حق مسکن. کارگر بیکار را بدون بیمه بیکاری و حق مسکن که حق اوست در دامن فقر و مصائب آن رها کرده اند. در حالیکه از قبل کار کارگر است که جامعه دم و بازدم خود را ادامه میدهد. از خامنه ای گرفته تا سران ریز و درشت جمهوری اسلامی از آن جیبهای خود را پر میکنند. کل لفت و لیس آخوندها و حوزه های علمیه و خرج ارتش و سپاه و دیگر نیروهای سرکوب و کمک به حزب الله و غیره نیز از این تامین میشود. اما خود کارگر در بی حقوقی کامل اقتصادی و سیاسی و اجتماعی بسر می برد. جناح سبز وقتی میخواست بورژوا بودن خود را به جامعه نشان دهد، حاضر نبود نه نامی از کارگر ببرد و نه حتی به زندانی بودن رهبر و فعال کارگری نیز جائی اشاره ای بکند. جناح سیاه بورژوا هم که میخواست کارگر و بخش محروم و حاشیه ای جامعه را با توهم به "مبارزه علیه فساد اقتصادی" و عده و وعید، از اعتراض سیاسی علیه کلیت جمهوری اسلامی دور نگاهدارد، امروز که به اتحاد اقشار مختلف بورژوازی به دور خود احتیاج دارد، زور و قدرت خود را علیه طبقه کارگر به رخ آنها میکشد. میگویند، ٣٠ هزار تومان، متوسط خرج یک روز در ماه را به حداقل حقوق کارگر اضافه کرده اند. تازه این حداقل روی کاغذ است، حداقل واقعی نیم و یا حتی کمتر از نیم از ٢٧٠ هزار تومان در ماه نیز در بخشهایی از مراکز کاری است. دارند میگویند که سرمایه داران و کارفرمایان محترم، از این "بهشتی" که حکومت اسلامی برای آنان از قبل کار کارگر در ایران فراهم ساخته است، چرا باید از حکومت مدافع خود گله مند باشند؟ کارگر حق تعطیلی رسمی روز اول ماه مه را ندارد، برای اینکه ثابت کند که این حق اوست باید در این روز خود را به آب و آتش بزند. کارگر اگر حق تشکل مستقل از دولت را خواست درب زندان را به او نشان میدهند و می فرستندش زندان و او را از کار اخراج میکنند. در حالیکه هر کارفرما و هر سرمایه داری حق تشکل خود را دارد و میتواند هر تشکل کارفرمایی را که خواست ایجاد کند. کارفرما میتواند با خواباندن سرمایه خود اعتصاب کند، میتواند از خرید مواد خام خودداری کرده و با آن کارخانه را تعطیل کند، اما کارگر حق اعتصاب ندارد و تا کارگر به این کار کارفرما و به عدم پرداخت حقوق معوقه خود اعتراض و اعتصاب کرد، فورا پاسدار و نیروی انتظامی گسیل میکنند. هیچ موردی نبوده است که کارفرما و سرمایه دار را به خاطر خواباندن سرمایه اش و یا خودداری از خرید مواد خام جریمه کنند. هیچ موردی نبوده است که کارفرما و سرمایه دار را به خاطر عدم پرداخت یکسال حقوق معوقه کارگر که خود جمهوری اسلامی را نیز بعنوان کارفرما شامل میشود، جریمه کرده و وادار به پرداخت حقوق کارگر کنند. مدیریت پتروشیمی ماهشهر در جواب به کارگران اعتصابی اعلام کرده است که "حذف پیمانکاری باید با ابلاغیه وزیر نفت اجرا شود" این جواب را به کارگران پتروشیمی تبریز نیز دادند و کارگران با ادامه اعتصاب خود ثابت کردند که کارفرمای پتروشیمی تبریز باید قرارداد واسطه ای را لغو کند. اگر ریگی در کفش هایشان نیست، ابلاغیه وزیر نفت که کار یک ساعت است. چرا آن را صادر نمیکنند؟ کارگر بعد از شش ماه و حداکثر یک سال موقت بودن، باید دائمی شود. اگر هدف گرفتن چک سفید از کارگر برای کارفرما نیست چرا ٨٠ درصد کارگران را زیر شمشیر قرار داد موقت نگاهداشته اند؟ چرا از دائمی کردن آنان خودداری میکنند؟
جمهوری اسلامی با تحمیل این موقعیت
به طبقه کارگر در ایران میخواهد به کارفرمایان و سرمایه داران نشان دهد که
نماینده مدافع بورژوازی از ریز و درشت آن در مقابل طبقه کارگر است. دارد میگوید
که خدا و خون و خفقان را نیز برای این کار به یاری طلبیده است.
میداند برای اینکه فشار طبقاتی خود
را وارد کند، باید متشکل شود. دارد زور خود را میزند که خود را از این موقعیت
بیرون بکشد. میداند که باید از هر تحول سیاسی به نفع خود و پیشبرد اهداف طبقه
کارگر استفاده کند. تجربه سی و دو سال گذشته نیز به کارگران و به رهبران و
فعالین کارگری باید یاد داده باشد که تنها به نیروی طبقه خود متکی شوند. و این
تازه همه کارها نیست، فعالیتهای دیگری نیز لازم است که مستقیما به آینده و
سرنوشت طبقه کارگر و رهایی جامعه مربوط میشود. ١٧ آوریل ٢٠١١
|