TLogo


 

 

 

 

 

 

 


"انقلاب" ناتوئی لیبی و رویای اپوزیسیون ایران

 

 

 

قذافی دستگیر و توسط نیروهای شورای انتقالی کشته شد٬ و حاکمین جدید لیبی با شادی و سرور پیروزی نیروهای "انقلابی" خود را جشن گرفتند. رسانه های غربی صحنه های شادی مردم و نیروهای پیروز را در خیابانهای لیبی به نمایش گذاشتند و رهبران دول غربی و شرکای دولت جدید٬ پیروزی خود را شادباش گفتند و مدالهای جدید به نام "پیروزی" مردم لیبی و افتخارات آنها علیه دیکتاتورها و "دفاع از دمکراسی" را به گردن خود آویزان کردند.

احزاب و جریانات مختلف ایرانی از راست تا چپ٬ از حاکم تا اپوزیسیون٬ هر کس با پرچم و اهداف خود٬ پیروزی ناتو و شرکای مرتجع آنرا جشن گرفتند. بخشی از اپوزیسیون بورژوائی ایران که در این چند ماه همراه ناتو و میدیای دست راستی، در باد "انقلاب مردمی" در لیبی و نقش مهم و مثبت ناتو دمیده بود٬ شعار "بعد از قذافی نوبت خامنه ای است" را بر دروازه های خود آویزان کردند. و در میان هل هله و شادی این صف٬ روز یکشنبه ٢٣ اکتبر ٢٠١١ ٬ مصطفی عبدالجلیل وزیر سابق دادگستری دولت قذافی و رئیس شورای انتقالی لیبی٬ در مراسم اعلام "تاسیس دولت جدید لیبی" نظام جدید لیبی را اسلامی اعلام کرد. او در سخنان خود اشاره کرد که همه قوانین لیبی بر مبنای شریعت اسلام تدوین و قوانین مغایر اسلام باطل خواهند شد. رئیس شواری انتقالی برای قدم اول لغو ممنوعیت چند همسری در قوانین لیبی را رسما اعلام کرد و در همان اولین روز٬ سیمای مرد سالار و ضد زن شورای ارتجاعی را به جامعه گوشزد کرد.

صف ابن الوقت طرفداران دخالت نظامی ناتو در لیبی٬ طرفداران مهندسی دولت مرجع انتقالی توسط دول غربی٬ همه نیروهائی که اقدام ناتو را ستودند٬ همه آنهائی که "دمکراسی" و "حکومت و انقلاب مردمی" و "رفاه و آزادی" در لیبی را٬ همراه سارکوزی و کامرون و ... وعده میدادند٬ همه آنهائی که بعد از لیبی با آرزوی دخالت نظامی ناتو در ایران٬ مشتاقانه چشم انتظار بودند، و همه آنهائی که به جای دخالت نظامی توصیه تحریم بیشتر و کمک مالی و نظامی به این صف مفلوک اپوزیسیون بورژوائی را میکردند٬ ناگهان با اعلام حکومت اسلامی٬ گویا توطئه مخفیانه ای را کشف کرده باشند، به تبلیغات سطحی و اعتراض به تصمیم شورای انتقالی پرداختند. و مگر جز این منجلاب از "انقلاب" مشترک ناتو و این صف انتظاری میرفت؟

امروز با گذشت بیش از ٨ ماه از جنگ و جدال در لیبی٬ بعد از خانه خرابی و ویرانی و آوارگی٬ بعد از کشتار هزاران نفر از مردم بی دفاع و بعد از فراری شدن دو میلیون کارگری که بنیاد اقتصاد لیبی را ساختند و چرخانند٬ تازه عوارض فریبی که به نام منافع مردم توسط دول غربی و مدیای نوکر مهندسی شد٬ در مقابل چشم جهانیان نمایان میشود. شورای انتقالی دست ساز دولتهای غربی که ترکیبی از شرکای قدیم قذافی و مهره های نوکر سرویسهای اطلاعاتی دول غربی و سران مرتجع عشایر محلی است٬ به کمک بمب افکنهای ناتو٬ بر لیبی حاکم شدند و در اولین روز پیروزی خود٬ حکومت اسلامی را به این جامعه اعلام کردند. فعلا تعهد کرده اند اولین قانون ضد زن چند همسری را رسمیت دهند و همراه آن اعلام کرده اند که٬ بانکها در اختیار سرمایه داران است تا سرمایه گذاری کنند. این دو پیام، اعلام وفاداری قدرت حاکمه مرتجع جدید است به بورژوازی لیبی و سرمایه داران و اعلام ضدیت با طبقه کارگر و زنان و صف محرومان جامعه.

بر خلاف وعده های دورغین دول غربی و میدیای دست راستی آنها٬ و بر خلاف تبلیغات سطحی طیفی از نیروهای چپ و راست در اپوزیسیون ایران٬ از روز اول معلوم بود٬ نتیجه "انقلاب" مهندسی شده دول غربی٬ هر چه باشد٬ ضد مردمی و ضد کارگری خواهد بود. معلوم بود که سهم طبقه کارگر لیبی و زنان و مردم محروم٬ بر خلاف آرزوهای انسانی آنها٬ جز استبداد و بی حقوقی و محرومیت نخواهد بود. معلوم بود هر حکومتی و با هر ترکیبی٬ چه اسلامی و چه به نام دیگری سر کار می آمد٬ حتی اگر مورد پسند اپوزیسیون بورژوائی ایران میبود٬ برای طبقه کارگر و مردم لیبی جز استبداد و بی حقوقی و جز حاکمیت جناحی از بورژوازی لیبی٬ نتیجه ای نمیداشت. این حقیقت ساده را ما همه کمونیستهای راستین طبقه کارگر٬ بارها اعلام کردیم و امروز بار دیگر معلوم شد که حق با ما بود.

رویداهای لیبی، تجارب زیادی داشت که به کرات مورد اشاره قرار گرفته است. اما یکی از مهمترین تجربه تحولات لیبی٬ این است که هر شلوغی و هر تحرک اعتراضی به خودی خود "انقلابی" نیست و هر انقلابی به صرف شرکت مردم٬ آزادی و رفاه را به ارمغان نمی آورد. تجربه لیبی برای طبقه کارگر ایران و برای صف آزادیخواهی در این جامعه، بار دیگر نشان داد که شرط تحول انقلابی در جامعه٬ وجود صف قدرتمند کارگر آگاه٬ صف قدرتمند و آگاه و با نفوذ و متحد و متحزب کمونیستهای طبقه کارگر با پرچم روشن و افق شفاف است. این اتفاق برای هزارمین بار نشان داد٬ که آرزوهای مردم و امیال انسانی آنها٬ در دل هیچ تحولی به تنهائی تضمین آینده بهتر برای آن مردم را به بار نمی آورد. تضمین تحرک انقلابی و اعتراضی مردم در ایران و هر جای دنیای٬ تضمین رهبری و افق سیاسی و طبقاتی آن تحرک است. متحد کردن طبقه کارگر و نیروی انقلابی جامعه حول سیاست و پرچم انقلابی کمونیسم طبقه کارگر، و حضور و رهبری قدرتمند یک حزب کمونیستی، ضامن پیروزی این صف در دل هر تحول انقلابی است.

اتفاق لیبی برای طبقه کارگر در عین حال دریچه ای بود که نیروهای سیاسی اپوزیسیون ایرانی را، و خصوصا صف رنگین کمان اپوزیسیونی که به نام چپ و کمونیسم٬ و به نام مدافع طبقه کارگر فعالیت میکند را بشناسد. احزاب سیاسی را از روی ادعاهای آنها و آنچه خود در مورد خود میگویند نمیتوان قضاوت کرد. تجربه تحولات لیبی و جایگاهی که احزاب سیاسی در آن ایستادند٬ صف و جنبشی که در آن قرار گرفتند٬ گویای اهداف واقعی و جایگاه طبقاتی آنها است.
این اتفاق و آرزوی بخش وسیعی از نیروهای سیاسی اپوزیسیون که در عروج جنبش سبز به آن پیوستند٬ امروز به شکل دیگری به میدان آمده است. بخشی موافق فشار سیاسی و تحریم اقتصادی و بخشی با خواست دخالت نظامی در ایران٬ جملگی در کنار دول غربی، به امید آلترناتیوهای دست راستی٬ بر چشم طبقه کارگر و زنان و نسل جوان آزادیخواه خاک میپاشند. شناختن این صف بورژوائی و درک اهداف و استراتژی ضد کارگری آنها و تبدیل آن به خود آگاهی طبقه کارگر و صف مدافعین آزادی و برابری٬ بخشی مهم از ایجاد آمادگی در صفوف طبقه کارگر و مدافعان انقلاب کارگری برای هر تحول انقلابی در ایران است.

اتفاق لیبی یک بار دیگر جایگاه اتحاد طبقه کارگر٬ اتحاد رهبران و فعالین کمونیست این طبقه و جایگاه تحزب کمونیستی آن٬ جایگاه مسلح شدن این صف به سیاست و پرچم و افق طبقاتی خود٬ به عنوان ستون فقرات و پایه های قدرتگیری طبقه کارگر و کمونیسم آن را در هر تحول انقلابی نشان داد. این اتفاق نشان داد که اگر کمونیستها طبقه کارگر اهداف و آرمانها و پرچم سیاسی خود را به پرچم اعتراض تودهای این طبقه و مردم انقلابی تبدیل نکنند٬ حضور میلیونی مردم در خیابان مطلقا معنی ایجاد بهبودی در زندگی آنها در آینده تحولات ایران نیست. تحولات لیبی برای کمونیست ها و طبقه کارگر و هر آزادیخواه و برابری طلبی، باید ضرورت و فوریت تشکیل صف مستقل طبقاتی خود، برای دخالت در تحولات سیاسی ایران را هزار بار دیگر تاکید کرده باشد.