TLogo


حزب حکمتیست و مبارزات جاری طبقه کارگر
(در معرفی قطعنامه مصوب پلنوم بیست و یکم حزب)
مصاحبه با رحمان حسین زاده


رادیو پرتو: پلنوم بیست و یکم حزب حکمتيست قطعنامه اي در رابطه با مبارزات جاري طبقه کارگر به تصويب رسانده است. رحمان حسين زاده دبير کميته مرکزي حزب حکمتيست مهمان برنامه ما است که همراه ايشان به جنبه هايي از اين قطعنامه خواهيم پرداخت. قطعنامه شامل مسايل و جنبه هاي متعددي است. براي شروع اجازه دهيد بپرسيم که ضرورت تصويب اين قطعنامه از کجا مايه گرفته است؟


رحمان حسين زاده: اين قطعنامه ضروري شده است، چون اعتصابات و اعتراضات جاري طبقه کارگر در مراکز کارگري ايران وجود دارد. اين مبارزات مسائل متعددي را پيش پاي فعالين و رهبران کارگري گذاشته است. لازم است که کارگران کمونيست خيلي آگاهانه و با روشن بيني به استقبال اين دوره بروند. اين مبارزه اي است که آحاد کارگر و به طور مشخص پيشروان کارگري و رهبران کمونيست را در بر ميگيرد. خودآگاهي بيشتر همراه با هدفمند حرکت کردن در اين مبارزات جاري خيلي لازم است. حزب حکمتيست به سهم خود دخالت فعال و هدفمند در مبارزات جاري طبقه کارگر را ضروری میداند و موقعيت طبقه کارگر و مبارزات و تشکلات اين طبقه و راه پيشروي در دوره حاضر را مورد بحث و بررسي قرار داده و به نکات محوري اشاره کرده است. ما فکر ميکنيم که اين باعث ميشود که کارگران کمونيست با دست پر تر در اين مبارزات حضور فعال و هدفمندتري را داشته باشند.


راديو پرتو: به متن قطعنامه که نگاه ميکنيد به تفرقه و پراکندگي در صفوف کارگران اشاره ميکند. و در همان حال سعي ميشود که از جنبه هاي مختلف بر اين ضعف غلبه شود. ايران کشوري است که از اعتراض و اعتصاب کارگري کم نياورده است، طبقه کارگر در ايران بعنوان بشکه باروت مورد اشاره قرار گرفته است. منظور شما از تفرقه و پراکندگي چيست و چرا پيش آمده است؟


رحمان حسين زاده: تفرقه و پراکندگي در صفوف طبقه کارگر و در مبارزات جاري آن يک معضل واقعي است. وگرنه اين ابعاد از اعتراض و اعتصابات کارگري در طي سه دهه اخير که عليه جمهوري اسلامي و بورژوازي وجود داشته، قاعدتا ميبايست فضا را به نفع طبقه کارگر و زندگي اش تغيير دهد. دليل عدم موفقيت اين مبارزات بخشا تفرقه و پراکندگي صفوف اين طبقه است. من به سه عامل يا محور در شکل دادن به اين پراکندگي اشاره ميکنم. محور اول بنيادي تر است که زاده خود نظم سرمایه موجود است. يکي از اهرم هاي مهم بورژوازی ايجاد تفرقه در صفوف طبقه کارگر است، بطوريکه بدون بازتوليد هر روزه اين پروژه اساسا استثمار شدید و این درجه وسیع از تعرض به معیشت طبقه کارگر در کار نخواهد بود. مثالهایی بزنم: تفرقه جنسي در صفوف طبقه کارگر ايران بيداد ميکند، یا شاغل و بيکار را به جان هم مياندازند. بمنظور ايجاد سد در مقابل اتحاد کارگران تفرقه ملي، مذهبي را باد ميزنند. همه اينها ابزارهايي هستند که بورژوازي توليد ميکند و ظاهرا به يک داده طبيعي در زندگي اين طبقه تبديلش کرده است. دوما در ايران که زندگي زير خط فقر است و کار ارزان بيداد ميکند اين رقابت ها و تفرقه ها را تشديد میکند. سوما نبودن اتحاد کافی در میان رهبران کمونیست کارگران و طیف کارگران کمونیست است. لازمه فايق آمدن بر اين معضل، اتحاد رهبران کمونیست کارگران و اتخاذ سياست کارگري و کمونيستي روشن است که بتواند در مبارزات جاری و در تحولات پيش رو دست بالا پيدا کند. در غير اينصورت وضعيت تغيير چنداني نخواهد کرد. در نتيجه یک محور مهم راه برون رفت اين طبقه و مبارزات جاري آن غلبه بر تفرقه و پراکندگي در صفوفش ميباشد و قطعنامه ما بر اين مهم تاکيد ميگذارد. از نظر من اگر ما بتوانيم به اتحاد آگاهانه در صفوف طبقه کارگر و کارگران کمونیست برسيم، وضعیت به نفع اتحاد و تشکل کارگر سنگيني خواهد کرد. غلبه کردن بر تفرقه مبناي تشکل يابي و اتحاد اين طبقه خواهد بود.


راديو پرتو: مسئله سرکوب فعالين و رهبران کارگري و دشمني جنون آميز جمهوري اسلامي با طبقه کارگر بر همگان روشن است. کمتر فعال کارگري است که مزه زندان را نچشيده باشد. اوضاع تشکلات کارگري از جمله اتوبوسراني واحد و نيشکر هفت تپه خود نشان ميدهد که تمايل براي ايجاد تشکلات کارگري چگونه پاسخ خواهد گرفت و با چه مشکلاتي مواجه ميشود. قطعنامه حزب در مورد پديده سرکوب چه ميگويد؟


رحمان حسين زاده: سرکوب حتما مانع بزرگی بوده،به ویژه در یک دهه اول حیات جمهوری اسلامی مانع بسیار تعیین کننده تری بود، اما بعد از سه دهه حاکميت جمهوري اسلامي در ايران اين مسئله براي هر فعال و رهبر کارگري به يک فرض شرایط کار و مبارزه تبديل شده است. اکنون تاکيد محوری بر اينکه مسئله سرکوب کماکان مانع اتحاد و پیشروی طبقه کارگر در مبارزات جاري اش ميباشد درست نيست. من فکر ميکنم که ضعف ها و موانعي ، از جمله تفرقه و پراکندگي، نبودن اتحاد و هماهنگی لازم در میان رهبران رادیکال کارگری ، که در سئوال قبلي تان به آن جواب دادم، به علاوه دست بالا پیدا نکردن سیاست کمونیستی در مبارزات جاری طبقه کارگر، مانع اصلي پیشروی اين طبقه در مبارزات جاري ميباشد. فعالين و رهبران کمونيست کارگران اگر علاوه بر مسئله سرکوب متوجه نشوند که مشکلات و موانع جدي تري وجود دارد که اين طبقه را از اتحاد و پیشروی باز ميدارد، نميتوانند از موقعيت فعلي جلوتر روند. اگر درجه بالاتري از اتحاد و همبستگي در ميان پيشروان و رهبران کمونيست و خودآگاه وجود داشته باشد مبارزات کارگري و اتحاد در صفوف اين جنبش بهتر ميشود. دو موردي که شما اشاره ميکنيد ، شرکت واحد و هفت تپه ، در دل يک سرکوب شديد ايجاد شدند، اما اراده اتحاد کارگران اين بخشها باعث ايجاد اين تشکلات گرديد. ايجاد مجامع عمومي و تشکلهای کارگری در مراکز بزرگ کارگري ايران ممکن است به شرط اينکه فعالین ایجاد این تشکلها همت کنند و درجه بالاتري از خودآگاهي و انسجام در ميان رهبران و فعالين ايجاد شود.


راديو پرتو: در قطعنامه از دو گام اساسي براي غلبه بر وضعيت فعلي اسم برده ميشود. از يکسو "اتحاد محکم و گسترده حول مطالبات اقتصادي و سياسي و از سوي ديگر شکل گيري تشکل هاي توده اي کارگري". لطف کنيد لپ کلام قطعنامه را بيان کنيد. فراخوان شما چيست؟


رحمان حسين زاده: جوهر اصلي قطعنامه اين است که کمک کند که مبارزات جاري طبقه کارگر گامي ديگر رو به جلو بردارد. اولين گام اتحاد وسيعتر از موقعیت امروزی باید حول مطالبات عاجل شکل بگيرد. اين آنچيزي است که طبقه کارگر ايران در بخشهاي مختلف با آن دست به گريبان است. مهمترين مطالبه افزايش دستمزدها است که میتواند محور حرکت مشترک بخشهای محتلف طبقه کارگر باشد. علاوه بر اين، اتحاد در مبارزه کارگری را باید مستمرو دایمی کرد و اینجا به مسئله ايجاد تشکل ميرسيد. شرط ادامه اتحاد، تشکل کارگران است. پس گام دوم ايجاد تشکل است. به اين معنا اگر چنين اتفاقي بيافتد، ما شاهد بهبود شرايط کار و زندگي و عقب نشيني بورژوازي از دست درازي بيشتر و هر روزه به مطالبات کارگران خواهيم بود. در نتيجه خلاصه قطعنامه ما اين است که مبارزات جاري طبقه کارگر گامي در جهت تشکل يابی و اتحاد وسیعتر در صفوف اين طبقه را بردارد. بر اين اساس ما معتقديم که ميتوان توازن قوا را به نفع مبارزه طبقه کارگر تغییر داد.


راديو پرتو: اجازه بدهيد سئوالي را در رابطه با اتحاد و همبستگي در مبارزات جاري مطرح کنم. مسئله افزایش دستمزدها و دستمزدهاي عقب افتاده الان بيشترين توجه را به خود جلب کرده است. از نظر شما ايجاد وسيعترين اتحاد و همبستگي منظور چيست؟ آيا منظورتان طرح شعارهاي واحد است؟ يا مطالبات مشخصي را ميخواهيد مطرح کنيد؟


رحمان حسين زاده: همانطور که در اول مصاحبه هم گفتم پراکندگي در مبارزات جاري طبقه کارگر وجود دارد. در عين حال ما شاهد اعتراضات و اعتصابات اين يا آن مرکز کارگري هستيم که عمدتا مطالبات مشابه دارند که شما اشاره کردید، اساسي ترين و محوري ترين مطالبه "افزايش دستمزدها" و پرداخت دستمزدهاي معوقه است. جاهايي ما مشاهده ميکنيم که بخش هايي از طبقه کارگر به مطالبات مطرح شده شان رسيده اند که يک نمونه بسيار موفق آن ماهشهر بود. اما با این وصف هنوز اين سئوال اعتبار دارد که در تمام اين سالها و با وجود کثرت در اعتصابات و اعتراضات کارگري اما چرا ما شاهد بهبود جدی در ادامه مبارزات کارگران نيستيم؟! اينجاست که مسئله اتحاد وسيعتر و گسترده تر حول مطالبات مشترک مطرح ميشود و اهميت ميابد. اينجاست که مسئله ابراز قدرت در مقابل کارفرما و دولت بوجود ميايد. بحث ما بر سر اتحاد وسيع طبقه در همين برهه زماني است که در مراکز کارگري بر سر مطالبات مشترک از جمله افزایش دستمزدها ميتواند و بايد بوجود آيد. در اين دوره طبقه کارگر محتاج اتحاد، همکاري و همدلي در بسرانجام رساندن حداقل مطالبات مشترک خود ميباشد. حمايت بخش هاي مختلف کارگري به هر شکلي که فعالين کارگري خود تجربه آن را دارند از مبارزات ساير بخشها ضروري است. حرکت به اين سمت نيروي بيشتري از صفوف اين طبقه را به خود جلب خواهد کرد و اتحاد بيشتري را دامن خواهد زد.


راديو پرتو: از مدتها قبل مسئله واحدهاي بزرگ صنعتي از جمله صنعت نفت مورد اشاره حزب حکمتيست بوده است. چيزي که براي من مطرح است اينستکه حساسيت جمهوري اسلامي به اين مراکز بسيار زياد است و فکر ميکنم که از اين سر اين مراکز تحت فشار بيشتري از ساير مراکز باشند. از طرف ديگر امنيت شغلي کارگران اين مراکز به مراتب بهتر از ساير بخش هاي کارگري است. که اين مسئله به نوبه خود باعث شده که در مبارزات جاري اين بخشها کارگران محتاط تر باشند و کمتر با مطالبات بخشهاي مختلف کارگري همراهی خود را نشان دهند. نظر شما در اين باره چيست؟


رحمان حسين زاده: به دو جنبه مسئله شما اشاره کرديد. حقيقت اين است که همانگونه که ما به مراکز کارگري حساسيم بورژوازي بيشتر حساس است. بورژوازي ايران مزه تلخ تحرک و مبارزه کارگران نفت در انقلاب ٥٧ را چشيده است. و صد البته از تکرار آن وحشت دارد و برای مقابله تمهیداتی در دستور دارد. يک جنبه ديگر اين است که زندگي طبقه کارگر ايران زير خط فقر است و سيصد و سي هزار تومان مبناي دستمزد کارگر است. در شرايطي که کار ارزان مبناي تحرک سرمايه در ايران است، و شاهد نيروي کار عظيم بيکار در جامعه هستيم و شمشير و تهديد به بيکاري هر روزه بر سر کارگران اين مراکز ميچرخد، در این فضا، اين درجه از امنيت و ثبات شغلي که براي کارگران اين بخشها وجود دارد، مهم است. مجموعه این واقعیات اهرم موثري براي کم تحرک کردن و به "کلاه خود چسبیدن" در این مراکز را دامن زده است. به اين معنا اين سياست به يک امکان گرايي دامن زده است. حتي نهادهاي دولتی از جمله خانه کارگر و شوراهاي اسلامي که در اين مراکز وجود دارند، بر همين موقعیت سرمايه گذاري کرده اند و بعضا در همين چهارچوب نق مي زنند. در نتيجه اينها عواملي است که تحرک طبقه ما را در مراکز کليدي محدود کرده است. راهش يک خودآگاهي پرولتري بيشتر در اين مراکز است. کارگران و رهبران کمونيست اين مراکز بايد با روشن بيني و آگاهگري با پيش کشيدن مطالبات و استانداردهاي بالاتري از شرايط کار بتوانند طبقه کارگر را متشکل و متحد و به ميدان بياورند. از جمله در این مراکز به سطح دستمزد تعیین شده فعلی سیصد و سی هزارتومان نباید رضایت داد. بايد کارگران اين مراکز را به اتحاد و آگاهي طبقاتي مسلح کرد. برپايي تشکلات کارگري و مجامع عمومي در اين مراکز مهمترين کارها در ايندوره است. بالا رفتن سطح توقع و انتظار کارگران از خود از دل اتحاد و تشکل آنها ميگذرد.


رادیو پرتو: اجازه بدهید در ادامه گفتگو تاکید بگذاریم به سمت تشکلهای کارگری . مجمع عمومی در یکی از بند های این قطع نامه مشخص به آن اشاره شده است . تاکید روی مجمع عمومی چرا و چه هدفی را تعقیب می کند؟ به قول قطعنامه می گوید ابزار طبیعی اعتراض متشکل کارگران است، چگونه ؟


رحمان حسین زاده: ببینید ما دنبال اتحاد و تشکل کارگری هستیم در نتیجه از پایه ای ترین سطح برای این اتحاد و تشکل باید شروع کرد. از جایی باید شروع کرد که در برگیرنده آحاد طبقه کارگر درهمان مراکز کارگری و در همان محیطهای کارگری باشد که اتحاد و تشکل نیاز شب و روزشان است و در همین حال عملی باشد. عملی ترین شکلی باشد که وجود دارد از نظر ما تجمع کارگران در هر تحرک کارگری و هر مبارزه کارگری و در هر اتفاقی که برای کارگران در یک محیط کارگری به وجود می آید، پایه اصلی مجمع عمومی است. شما خودرو سازی ها ا در نظر بگیرید ،نفت را در نظر بگیرید با هر اتفاقی فورا کارگران این یا آن بخش یا همه تجمع می کنند، گرد همایی سازمان میدهند، مجمع عمومی و اجتماعشان را بر پا می کنند، آن اجتماع از نظر ما مجمع عمومی است. مجمع اولیه خود کارگر در آن محیط کارگری که توده طبقه کارگر و همه آحادش را شریک کرده و عملی و ممکن است. هیچ درجه از سرکوب و اختناق و فشار جمهوری اسلامی هم نمی تواند مانع آن شود. مجمع عمومی موقعی که به وجود می آید، پیچیدگی ندارد، ایجاد مجمع عمومی حتما الزامی نیست از شروع و ایجادش وارد پیچ و خم اداری ایجاد تشکل کارگری بشود. در نتیجه همین مجمع عمومی کارگری را اگر هدفمند تعقیب کنیم، می تواند سازمان یافته بشود، می تواند منظم و مرتب بشود، فقط به این یا آن اتفاق محدود نماند، در هرپریود یک ماهه ای کارگران سر مسائل مختلفی که دارند، میتوانند تجمع بکنند نظم و نسقی داشته باشند. این مجمع عمومی آن محیط کارگری است که یک تشکل واقعی آنها می تواند باشد. مطالباتشان را ردیف بکنند، نمایندگانشان را تعیین کنند و هیئت نمایندگیشان را انتخاب کنند، کارگران را در همان محیط سر هر نوع از مسایلی نمایندگی کنند، با کارفرما با اداره کار با جمهوری اسلامی با هر بخش و هرجایی با بخش های دیگر کارگری. در نتیجه تاکید ما این است. آنجایی که می گوییم این طبیعی ترین شکل اتحاد است ،چون کارگر مجتمع است، اجتماع بزرگی است به ویژه در مراکز اصلی کارگری، قاعدتا مجمع عمومی خیلی ساده، بدون پیچیدگی به راحتی وخیلی طبیعی می تواند ایجاد بشود آن هم در آن شرایط سخت و تناسب قوای سختی که علیه طبقه کارگر ایران وجود دارد که ایجاد هر تشکلش را به هزار ویک اما و اگر جمهوری اسلامی و بورژوازی گره میزنند، مانع ایجاد می کنند که حتی حق ایجاد تشکل کارگری را برای طبقه کارگر به رسمیت نشناسند در چنین شرایطی، طبیعی ترین و عملی ترین و ممکن ترین مجمع عمومی کارگران است که بارها و بارها در مبارزات کارگری در همین دو سه دهه ما شاهد بودیم به وجود آمده، نقش خودش را ایفا کرده، اما متاسفانه هنوز در ابعاد قابل توجهی شاهد این نیستیم که این مجامع عمومی که به وجود می آیند در این یا آن اعتصاب در این یا آن مبارزه منظم و مرتب و ادامه دار بشوند هیئت های نمایندگی شان ایجاد بشود ادامه کاریشان تضمین بشود. اگر این ابعاد تامین بشود به نظر ما طبقه کارگر ایران به ویژه در مراکز اصلی به یک ابزار و اهرم بزرگ خودش که تشکل پایه کارگری است یعنی مجمع عمومی دست پیدا میکند وبه نظرمن موقعیتش را برای پیشبرد مبارزه خیلی مساعد تر میکند.


رادیو پرتو : تا آنجایی که به تشکل های کارگری مربوط می شود بند بعدی قطعنامه به مسئله سندیکا، انجمن وکانون و تشکلهای دیگر کارگری، تشکلهای توده کارگری از نوع دیگر اشاره میکند. تا آنجایی که به حزب حکمتیست مربوط بشود در چند ساله اخیر با دفاع جانانه ومحکمی از سندیکای شرکت واحد و سندیکای کارگران هفت تپه می شود از آن نام برد وچهره مشخصی در این رابطه دارد ، اما اینجا با آوردن بند دیگری از قطع نامه چه وظایف بیشتری را در مقابل خود حزب قرار می گیرد و مشخصا سوال من این است آیا می توانیم شاهد جزواتی باشیم که چگونه می توان سندیکا را تشکیل داد و زیر بغل گرفتن ایجاد تشکل های این نوعی را از حزب می شود انتظار داشت ؟


رحمان حسین زاده : ببینید ما فعال جنبش مجامع عمومی و شورایی هستیم. طرفدار ایجاد مجمع عمومی در محیطهای کارگری هستیم به ویژه در مراکز اصلی کارگری . اما در عین حال از ایجاد هر سرپناهی که کارگران با اتکا به ابتکار و نیروی خود در این یا آن بخش این یا آن مرکز ایجاد میکنند، حمایت میکنیم. در شرایطی که طبقه کارگر ایران به طور وسیع فاقد تشکلهای مستقل خودش است، بورژوازی به رسمیت نمی شناسد که کوچکترین سرپناه خودش را داشته باشد، خیلی روشن است ما از ایجاد انواع نهادها، سندیکا، اتحادیه حتما حمایت می کنیم وفعالین ما وفعالین کمونیست را فراخوان می دهیم درهرجای که هستند واین ضرورت را می بینند که این یا آن تشکل مستقل کارگری و اتحادیه ایجاد بشود، برای پیشبرد حق وحقوق کارگری نباید ابایی داشته باشند و آن را تقویت کنند و آن را ایجاد بکنند، باید پایه گذارآن باشند واز جمله فعالین حزب حکمتیست هم قاعدتا باید پای آن باشند . اما ما فکر میکنیم در بخش اصلی طبقه کارگر ایران و مراکزصنعتی بزرگ آن چیزی که خیلی طبیعی تر، عملی تر ومهم تر است جنبش مجمع عمومی است و از جمله و در کنار آن هم سندیکاهایی که به وجود آمده اند حمایت ما را داشتند،در کنارشان بودیم قاطعانه ازشان حمایت میکنیم و هرجاهم ضرورت ایجاب کند از جمله در مراکز پراکنده و کوچک کارگری پای ایجادسندیکا هم خواهیم بود.


رادیو پرتو : بخش مهمی از قطعنامه اشاره به گرایشات مختلف درون جنبش طبقه کارگردارد . گرایش سوسیالیستی در مقابل گرایش بورژوا رفرمیستی در صفوف طبقه کارگر چیزی است که من می توانم در ابتدای این بند مربوطه بخوانم. خیلی سریع بخواهم تصویری از آن گوشه قطعنامه داشته باشیم شما پراکندگی گرایش سوسیالیستی راعامل پراکندگی در میان کارگرن و اینکه مانع از اتحاد بخش پیشرو شده ،اینکه خود اینها باید بر پراکندگی وتشتت میان خودشان فایق بیایند، چگونه؟ توضیح بیشتری در این مورد بدهید؟


رحمان حسین زاده : طبعا شما اشاره کردید، قطعنامه هم اشاره دارد طبقه کارگر ایران هم مانند هرجای دنیا شاهد گرایشات مختلف است وگرایش سوسیالیستی در میان طبقه کارگرایران یک گرایش وسیع است، به ویژه ازمقطع انقلاب ٥٧ به بعد خیلی خود آگاه تر وصاحب تجربه تر است. گرایشی است که علیه کلیت نظم موجود ونظم سرمایه است وبه هرحال الگوهای خودش را دارد. تجربه مبارزاتی خودش را دارد. نقش خودش را در آن دوره و در دوره های اخیرهم داشته، اما حقیقتش آن پراکندگی که می گوییم در میان بخشهای طبقه کارگرودرمبارزات جاری آن وجود دارد، بخشا انعکاس پراکندگی است که در میان گرایش سوسیالیستی طبقه کارگر وجود دارد. در این یا آن مرکز کارگری محافل کمونیستی هستند. محافل سوسیالیستی کارگری هستند . افق و سیاست و تصویر خودشان را دارند اما محدود به آن بخش یا آن قسمت کارگری است. هنوز رهبران کمونیست کارگران ،کارگران کمونیست در سطح سراسری ایران از آن درجه از اتحاد و تشکل وشبکه مبارزاتی و به هم پیوسته بهره مند نیستند. همین پراکندگی در صفوف آنها وبر حسب نقش آنها در صفوف مبارزاتی جاری کارگری ایران تکثیر میشود واین یک مشکل است. این مشکل چگونه حل میشود، از نظرمن اتحاد محکم گرایش سوسیالیستی به حزب کمونیستیش احتیاج دارد. به حزب سوسیالیستی طبقه کارگر احتیاج دارد. به نظر من مشکل آنجاست هنوز گرایش سوسیالیستی طبقه کارگر در بعد اجتماعی و در سوخت ساز اجتماعی خودش در پراتیک اجتماعی خودش هنوز فاقد آن حزب کمونیستی است که هم خطی و هم جهتی سیاسی کل رهبران کمونیست کارگران را تامین کند، این یا آن مرکز کارگری ،از غرب تا شرقش از شمال تا جنوبش مراکز کارگری ایران را بتواند و توانسته باشد به هم وصل کند. به نظر من نهایتا ایجاد اتحاد وفایق آمدن براین پراکندگی در میان طیف سوسیالیستی طبقه کارگر و گرایش سوسیالیستی طبقه کارگر در گرو اتحاد در تحزبش است و در گرو حزبیتش است. حزبیت کمونیستی که به لحاظ سیاسی وبه لحاظ عملی بتواند اتحاد وانسجام محکم گرایش سوسیالیستی را تامین بکند وبر اساس آن طبعا در محیطهای کارگری در میان جنبش کارگری در مراکز کارگری اثر خودش را خواهد داشت وبراین پراکندگی وبراین تفرقه درمیان گرایش سوسیالیستی هم فائق خواهد آمد.


رادیو پرتو : سئوال دیگر داشتم ازجنبه سیاسی مسئله، ازجمله در خود همین قطعنامه از گرایشات دیگر احزاب بورژوازی ونفوذشان درمیان طبقه کارگر بحث می شود. در دوسال قبل در کشمکشهای مربوط به جنبش سبز بسیاری از جریانات، طبقه کارگر را نافعال قلمداد کردند وبه باد طنزوانتقاد شدید گرفتند. ارزیابی شما چیست ؟


رحمان حسین زاده : به نظر من اولا جنبش سبزیها یا چپهای بورژوا حق دارند از طبقه کارگر ایران دل خوشی نداشته باشند، چون دو سال قبل طبقه کارگرایران در جنبش آنها به نحوی که آنها انتظارش را داشتند شرکت نکرد، دخالت نکرد.جنبش سبز مثل جنبش بخشی از بورژوازی ایران، سرسوزنی ربطی به منفعت طبقه کارگر نداشت. حتی کوچکترین حرفی از مطالبات روزمره طبقه کارگر هم نزد . بنا به همان ماهیت ضد کارگری که داشت وحتی اگراین حرف را هم میزد طبقه کارگر آگاه میبایست هوشیار باشد در جنبش آنها شرکت نکند. جنبش بورژوازی این یا آن بخش بورژوازی به طبقه کارگر مربوط نیست. در نتیجه جنبش سبزیها و به تاثیر از آنها چپهای بورژوایی در ایران ناراحت هستند ازدست طبقه کارگر ایران که نسبت به جنبش آنها بی دخالت ماند. اما ارزیابی من از این پدیده خیلی مثبت است. ارزیابی حزب ما خیلی مثبت است . به نظر من یکی از مقاطعی بود که طبقه کارگر ایران وخیلی ها از پیشروان ورهبران کارگری باروشن بینی احساس کردند، این جنبش مربوط به آنها نیست. منفعت آنها راتامین نمی کند، نه تنها تامین نمیکند درضدیت با منفعت طبقه کارگر است. اتفاقا طبقه کارگر را می خواهند به عنوان سیاهی لشکر، طبقه کارگر را می خواهند به عنوان نیروی ذخیره جنبش بورژوازی، کارگران خیلی خوب کاری کردند، یک چنین جنبشی را از خودشان ندانستند به جای آن در ماه مه و در اعتراضاتشان و در اعتصاباتشان مطالبات خودشان را پیگیری کردند. ما به عنوان حزب حکمتیست همان وقت ها همین حرف را داشتیم. گفتیم این جنبش بورژوا ها است به طبقه کارگر ایران ربط ندارد. تا آنجا ربط داشت که طبقه کارگر ایران در مقابلش می بایست خودش را خودآگاه کند، خودش رامتحد کند و متشکل کند صف مستقل خودش را داشته باشد. صدای متفاوت خودش را داشته باشد،به درجه ای توانست ،خیلی جاها هم نتوانست اما در هرحال عدم شرکتش در جنبش سبز به نظر من درایت طبقاتی بزرگی بود. اتفاقا مایه امیدی است برای جنبش طبقه کارگر ایران که میتواند راه خودش را برود که میتواند راه مستقل و صف مستقل خودش را طی کند. ارزیابی ما خیلی مثبت بود از این واقعه.


رادیو پرتو: سنتا وقتی قطعنامه های کارگری احزاب چپ را نگاه میکنیم به مبارزات اقتصادی طبقه کارگر،مسئله تشکلهایشان، چگونه میتوانند مطالبات خودشان را پیش ببرند، میپردازد. این احساس را از صفحه اول قطعنامه را مشاهده میکنیم. تا اینکه در ادامه قطعنامه به مبارزات سیاسی طبقه کارگر هم گره میخورد، واضح است که مبارزات کارگری در خلاء پیش نمیرود، سئوال مشخص من اینست که کارگر در ایران با تحولات سیاسی حادی در جامعه روبرو هست و تنها با مسئله افزایش دستمزد و دستمزدهای معوقه مشغول نمی شود، سیاست درست در این زمینه چی هست؟ قطعنامه در این مورد کوتاه به مسئله پرداخته است؟


رحمان حسین زاده : ببینید این قطعنامه اتفاقا به درست بر مبارزات جاری طبقه کارگر که اساسا حول مطالبات اقتصادیش است تاکید گذاشته چون پیشروی این مبارزات اقتصادی بهبود زندگی طبقه کارگر را بوجود می آورد، شرایط بهتری را ایجاد میکند، توان دیگر و امید دیگری را به طبقه کارگر میدهد که هم در شرایط مساعد ترکاری قرار گیرد و هم زندگی بهتر و هم با افق روشنتر و با دستاورد بیشتر پای مبارزه سیاسی و اجتماعی و طبقاطیش باشد. اما به درست شما اشاره کردید در هیچ جامعه ای طبقه کارگر شب و روز هم دنبال مبارزه اقتصادی باشد نسبت به تحولات سیاسی جامعه بیگانه نیست آن هم در ایران، جامعه ایران که کلا در تب و تاب سیاسی به سر میبرد. طبقات مختلف اجتماعی نسبت به این تحولات موضع دارند، نظر دارند، دخالت دارند و طبقه کارگر یکی از آنهاست که نسبت به تحولات جامعه خیلی حساس هست، چون اتفاقا همین تحولات سیاسی بخش زنده ای از تفکر و پراتیک سیاسی خود طبقه کارگر هم هست در نتیجه حتی در همین سه دهه ای که بوده از انقلاب ٥٧ به بعد ، مقاطع مختلفی هست که طبقه کارگر ایران در تحولات سیاسی هم نقش خودش را نشان داده همین را در سئوال قبلی شما اشاره کردید. تحولات مربوط به جنبش سبز کاملا رنگ سیاسی داشت طبقه کارگروپیشروانش هم که گویا نسبت به آن بی تفاوت ماندند ، اتفاقا موضع سیاسی انتخاب کردند وجنبش سبز را از خودشان ندانستند به درست این کار را کردند. اینکه در تقابل با جنبش سبز میبایست سیاست فعالتری از طرف طبقه کارگر وجود داشته باشد، حتما میتوانست و حتما این راه را باید برویم در نتیجه میخواهم بگویم، طبقه کارگر ایران هم نسبت به تحولات سیاسی حساس است وباید هم حساس باشد وباید هم دخالت بکند ،اما برای دخالت موثر در تحولات سیاسی، طبقه کارگر ایران به نظرم باید ابزار خودش راداشته باشد، ابزاردخالت موثرطبقه کارگرایران درتحولات سیاسی، درتعیین تکلیف های سیاسی به ویژه در شرایطی که حاد می شود در شرایط خیلی پر تلاطم، حزب سیاسی طبقه کارگراست، حزب کمونیستیش است. طبقه کارگر ایران برای ابعاد مختلف مبارزاتش و به ویژه برای تعین تکلیف های سیاسی به حزب کمونیستی اجتماعی توده ای خودش نیاز دارد. ما این راه را می رویم . این را توصیه میکنیم به کارگران کمونیست وفعالین کمونیست که باید این ابزارمان را بسازیم هم برای پیشبرد مبارزه اقتصادیمان وبه ویژه درمقاطع تعیین تکلیف های سیاسی. به هر حال طبقه کارگر از طریق حزب سیاسیش می تواند نقش موثری را در تحولات سیاسی داشته باشد. حزب سیاسی حزب کمونیستی که باید طبقه کارگر را در سیاست و تحولات سیاسی نمایندگی کند. حزب حکمتیست خودش را جزو این پروسه می بیند واتفاقا ازاین سراست که به طبقه کارگر می گوید دست در دست همه کارگران کمونیست وفعالین کمونیستی این پیکره را بسازیم این حزب سیاسی واجتماعی وتوده ای طبقه کارگررا بسازیم و داشته باشیم. در سوخت وساز مبارزه اقتصادی و به ویژه در سوخت وسازسیاسی جامعه در نتیجه این مسیری است که ما طی میکنیم وطبقه کارگر ایران به چنین اهرم وچنین ابزاری برای دخالت موثر در تحولات سیاسی پیش رو نیاز دارد.


رادیو پرتو : به عنوان سئوال آخر که می خواستم مطرح بکنم. حزب حکمتیست با قطعنامه ها با پلاتفرم وبرنامه ها و مشغله های دیگری در مبازات حاد سیاسی در ایران و مسائل متعدد دیگر شناخته میشود. این قطعنامه کجای تصویر عمومی تر مبارزه سیاسی حزب حکمتیست قرار می گیرد برای برانداختن جمهوری اسلامی برای شکل دادن به جامعه سوسیالیستی در ایران همین امروز؟


رحمان حسین زاده : شما اشاره کردید، به عنوان حزب ما با ابعاد متنوعی از مبارزه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی طبقاتی در مقابل حاکمیت بورژوازی ایران و در مقابل جمهوری اسلامی روبرو هستیم واین مبارزه را قاعدتا داریم پیش می بریم. همه این ابعاد امر طبقه کارگر ایران و امر حزب ما هم هست و این کارها را می کنیم. ابعاد مرکبی از فعالیتهای سیاسی تبلیغی اجتماعی در این یا آن بخش جامعه را داریم.ما در عین حال برای سرنگونی فوری جمهوری اسلامی تلاش می کنیم حزبی هستیم در جنبش زنان و محیط دانشگاه ودانشجویان نقش ایفا کردیم و ادامه میدهیم. حزبی هستیم که یک پای قدرت در جامعه کردستان ودر قطبی کردن آن جامعه به نفع کارگر وکمونیست هستیم . همه این ابعاد کار هست، اما یک کار برای ما محوری است، آن هم جنبش طبقه کارگر ایران که باید خود آگاه تر متحد تر ومتشکل تر هم در مبارزه اقتصادیش هم درمبارزه سیاسیش جلو بیاید .این قطعنامه تاکید دارد به این محور کار ما واین بخش کارما ودارد به مبارزات جاری طبقه کارگر می پردازد. موقعیتش و راه برون رفتش و راه عبور کردن از موقعیت کنونی وبهبود دادن آن به هر حال این بخش پایه و مهمی از کار ما است. استراتژی ما کل این کارها را به هم وصل میکند و هر کدام را در جای خود قرار میدهد. آن ابزار کاری که کل اینها را به هم وصل میکند، از نظر ما خود حزب است، که به یک صف وبه یک جنبش شکل می دهد که بتواند قدرت بر اندازی بورژوازی وجمهوری اسلامی را داشته باشد واتفاقا سرنگونی حاکمیت بورژوازی کنونی وجمهوری اسلامی بیشترین گشایش را برای طبقه کارگر در ابعاد اقتصادی سیاسی واجتماعی وبرای کل جامعه به وجود می آورد.
***