TLogo


 سخنرانی صالح سرداری در نشست هفتم شورای کادرهای تشکیلات کردستان

"تحولات در کردستان عراق و تاثیرات آن بر کردستان ایران"

من فکر میکنم که هیئت اجرائی کمیته کردستان به درست این بحث را در دستور گذاشت ، دوست دارم مقدمه ای را بگویم که چرا این بحث از نظر ما مهم است چون انواع و اقسام بحث و تحلیل را ما داده ایم یا احزاب و جریانات و کسان دیگری آن را ارائه داده اند ولی از نظر من و از نظر هیئت اجرائی کمیته کردستان ، برای اینکه مستقیما تاثیر بر سیاست و پراکتیک ما دارد اهمیت دارد؛ به دو دلیل؛ اول اینکه با احزاب و جریانات و گرایشاتی در مورد این مسئله درگیر هستیم که در جامعه کردستان حضور دارند و رقیب ما هستند و سالهاست جنگ سیاسی و غیره با هم داشتیم و داریم, درنتیجه موضوع به هردوی ما مربوط است و مهمتر از این؛ حزب خواهر یا برادر ما که حزب کمونیست کارگری کردستان باشد در این مسئله درگیر است و وظیفه کمونیستی و انترناسیونالیستی ما حکم میکند که برای مشورت  و کمک و همکاری با حزب کمونیست کارگری کردستان باید اجرا کنیم که خوشبختانه این مهم انجام شده اما ناکافی است.

 جریانات و احزاب و گرایشات دیگر را نگاه کنیم درست متاسفانه برعکس کمونیستها, در هر کجای دنیا اگر یک جریان اسلامی کاری انجام دهد حتما  فردای آن روز القاعده آنجا حاضر برای ایفای نقش خواهد بود. ناسیونالیسم کُرد ( دولت اقلیم کردستان ) در عراق زیر فشار و اعتراض قرار گرفته است, همه ی احزاب ناسیونالسیت کُرد ایرانی از چپ ملی تا مابقی آن ، با صادر کردن انواع و اقسام  بیانیه دخالت کرده و خواستار این شده اند که مردم شلوغ  و اعتراض نکنید چون ایران در این قضایا دست دارد. واین دخالت برای کمونیستها به نظر من صد برابر مهمتر و لازم تر است و بویژه حزب کمونیست کارگری کردستان که هر دوی ما دو حزب یک جنبش هستیم  در این اعتراضات درگیر است الزامی می شود که ما دخالت کنیم و این را امر خودمان میدانیم و در این وضعیت هرآنچه از دستمان برمی آید باید انجام دهیم.

 با این شروع که بحث من با رفقای کردستان عراق مطلقا این نیست که ما برویم از بالا دخالت کنیم آنها خودشان رهبر خودشان را دارند حزب خودشان را دارند و آدمهای کارا و کمونیست را دارند و رهبری حزب ما و آنها با هم تصمیم میگیرند کارهای مشترکی را با هم انجام دهند و ما هم هرآنچه در آن رابطه از دستمان بر می آید باید انجام دهیم . این دخالت  نه به خاطر اینکه ما  داناتر و باتجربه تر هستیم و یا به این دلیل که آنها بلد نیستند بلکه به خاطر اینکه در این دوره لازم وضروری است که در کنار آنها باشیم .

همه میدانیم این اوضاع چرا در کردستان عراق به جلوی صحنه میاید به نظر من تحت تاثیر آن, اعتراضات و تغییر و تحولات در دنیای عرب در قاره آفریقا و در منطقه خاورمیانه مقابل دیکتاتوری و حکام مستبد  جلوی صحنه آمده است می باشد اوضاع تاثیر روی اوضاع عراق گذاشت و مخصوصا روی کردستان عراق.

 بلاخره رابطه سیاسی و رابطه اقتصادی و رابطه فرهنگی دنیای عرب و ازجمله عراق و کردستان هم , هر چند که الان به درجات زیادی از همه جوانب از هم جدا شده اند، این تاثیر داشته است و این اوضاع و احوال همه اینها را از شاخ آفریقا تا عراق و کردستان در بر گرفت.

مسئله مهم دیگری  که باعث این اعتراضات و مبارزات شده این است که  بیست سال است ناسیونالیسم کرد آنجا حاکم است با آن همه ثروت و سامانی  که در کردستان وجود دارد  دوسال پیش بودجه کردستان عراق را حساب کردند به اندازه بودجه سه کشور بزرگ دنیا بود اما بعد از بیست سال هنوز ابتدائی ترین مشکلات مردم در کردستان عراق حل نشده است. ازجمله کمبود آب و برق  و بی امکاناتی و بیکاری؛ در حالی که ثروت برای مسئولین و بورژواها در کردستان روی هم انباشت شده است ولی ابتدائی ترین حق مردم برآورده نمیشود. مردمی که به احزاب خودشان امید بسته بودند و به آن توهم داشتند  و توهم مردم این بود که این از خودمان است و سالها پیشمرگ بودند و در کوهها بود ه و الان برگشته اند و در آسایش و رفاه می افتیم. ولی دیدیم متاسفانه بخش زیادی از مردم می گویند که یاد آن دوران بخیر، به خاطر اینکه ثروت در سطح میلیاردی انباشت شده است.  جلال طالبانی سه سال پیش افتخارش این بود که ما میلیونری در کردستان نداشتیم ولی الان دوهزار میلیونر ( به واحد دلار) در کردستان عراق داریم و من الان اضافه میکنم پنچ هزار میلیونر هم وجود دارد ولی در کنار آن صدها هزار انسان زحمتکش و بی امکانات,در فقر زندگی می کنند. اگر به خیابانهای آنجا نگاه کنید, هنوز  هزاران انسان  جوان و سالخورده وجود دارند که به کارهای سخت و طاقت فرسا مشغولند،  تا بلکه نان شب را بدست بیاورند. هنوز هزاران کودک در خیابان دارند  کیسه پلاستیک و پاکت کاغذی میفروشند وهزاران هزار انسان هنوز در آن جامعه بی مسکن هستند.

چرا اینطور شده ؟ به نظر من این نتیجه جمع شدن این وضعیت بود که بر سر مردم آوردند و این فشار و فلاکت عاقبت سرریز شد و دیگر قدّوسیت ناسیونالیسم کُرد وسران آنها  بدرست در هم شکست. مردم باید چند سال باید در این فلاکت انتظار بکشند و هنوز هم به آنها میگویند این دولت و حکومت نوپا است. آن زمان که ما آنجا بودیم  و اینها به قدرت رسیدند پسر من دو ماه سن داشت  اما الان بیست سال است. یک نسل آمده و بیست,سال گذشته, هنوز به نظر آنها حکومت نوپا است و میگویند دست از سرمان بردارید بگذارید کارمان را پیش ببریم. به درست کارگر و زحمتکش آن جامعه و مردم آن جامعه به خیابان آمده اند و حق خودشان را مطالبه میکنند. هنوز هم  با تمام آن همه ثروتی که در آن جامعه  وجود دارد هنوز هم اگر مرز ابراهیم خلیل و بقیه مرزها را آزاد بگذارند به نظر من صدها هزار جوان و  انسان زحمتکش آن جامعه خودش را به آب و آتش میزند تا در گوشه ای از این دنیا زندگی ای را برای خود سازمان دهند. همچنانکه تا به حال هزاران نفر از آنها خودشان  به دریاها و آبهای ایتالیا و یونان زده و خیلی از آنها متاسفانه جان خود را از دست دادند. ولی باز هم می خواهند خودشان را از آن وضعیت نجات دهند. این وضعیت واقعی است برای زحمتکشان آن جامعه اما برای اقلیتی به نظر من تبدیل به بهشت شده است. مثلاً محله فرعون ها؛ در شهر سلیمانیه را نگاه کنید من خیلی کشورهای اروپایی را رفتم ولی در تمام طول زندگیم چنین ساختمان ها و آپارتمانهایی را ندیدم از مسکن و ماشین و امکانات گرفته تا رفاهیات و چیزهای دیگر. طبیعی است که مردم از این بی عدالتی بیزار می شوند و به خیابان می ریزند و مطالبات و حق خودشان را می خواهند و این ابتدائی ترین و طبیعی ترین انتظاری بود که از مردم کردستان می رفت.

 

بحث دیگری که می خواهم به آن اشاره ه ای بکنم در مودر نیروهای درگیر در این اعتراضات است بعضی ها این مبارزات را زیر سوال می برند و می گویند اسلامی ها در آن فعال هستند. این درست است اما به هر حال بحث این است که اسلامی ها آنجا هم نباشند در حکومت که هستند. حزب کومه له اسلامی و حرکت اسلامی  در این حکومت وزیر دارند و در پارلمان است و در قدرت شریک هستند. یا بحث این است که  جنبش گوران به رهبری نوشیروان مصطفی نقش اصلی دارد این هم واقعیت دارد. این جنبش هم اکنون  با بیست و پنج کرسی فقط در سلیمانیه بزرگترین حزب در سلیمانیه می باشد.

 در نتیجه اگر وضعیت اینطوری بماند گوران باز هست اسلامی ها هم هستند .

یکی دیگر از نیروهای درگیر در این اعتراضات و نماینده واقعی مطالبات و خواست های اقشار فرودست و زحمتکش آن جامعه حزب کمونیست کارگری کردستان است که  با تمام کم و کاستی و با تمام نقاط ضعفی که دارد یکی از صداها است.  این را در نظر نگیرید که مدیای ناسیونالیست ها و اسلامی ها  این را منعکس  نمی کنند. ولی خودمان می بینیم که رفقا  خسرو سایه و نوزاد بابان، طاهر حسن و امجد ورفقای دیگر تا  استاد حسین که یک کارگرکمونیست  است و سالها است در رهبری این حزب  می باشد با سخنرانی های پرشور برای هزاران نفر در تجمع ها و تظاهرات ها مطالبات کارگران و زحمتکشان را نمایندگی می کنند و این روزها و دوره  برای ما شورانگیز هستند. بعد از حمله ای که اتحادیه میهنی به  حزب کمونیست کارگری کردند  این امید کمتر بود که  دوباره بتوانند کمونیست ها دوباره قد راست کنند  اما  این  امید دوباره زنده شده  و صدای کمونیست ها یکی از این صداها است. الان که صحبت می کنند: دیشب ره بین هردی ازروزنامه نگارهای مشهور کردستان در مصاحبه تلویزیونی  بحث میکرد و میگفت رفقا و همراهان کمونیست, همراهان ناسیونالیست، برادران اسلام؛ منظورم این است که در کنار اسلامی ها و گوران و غیره  مجبورند کمونیستها را هم اسم ببرند و این وضعیت باعث این شده است و اینکه چه به سر این ماجرا می آید نمی دانم. بستگی به توازن قوا دارد و بستگی به نقش حزب کمونیست کارگری کردستان عراق و رهبران آن جامعه دارد و اوضاع و احوالی که در جامعه جریان دارد. این یک بخش و بخش دیگر این است  به نظر من در این رابطه, نیروهای درگیر یا شرکت کننده هستند که تا الان علیرغم هر کم و کاستی حکومت اقلیم کردستان را وادار به عقب نشینی کرده است و می گوید انتخابات قبل از موعد و خواستهای شما قبول است و به دروغ مردم را سر میدوانند و این مبارزات تاثیرداشته و به حکومت عقب نشینی تحمیل کرده است. حالا این ها دایه مهربان تر از مادر شده اند. می گویند بله شما راست می گوئید ما هم برای این چیزها جنگیدیم و مبارزه کردیم و الان هم باید با هم برای رسیدن به این خواستها تلاش کنیم و می خواهند با این ترفندها اعتراضات را آرام کنند و فرصت پیدا کنند برای اینکه به آنها تعرض کنند که دیشب این کار را کردند. گویا مکتب سیاسی اتحادیه میهنی و دمکرات یک بیانیه سیاسی داده اند و بسیار تندروانه گفته اند که ما هیچ چیزی را از مردم قبول نمی کنیم.

می خواهم این را بگویم که تا به الان این دستاورد بوده که صدای کمونیستها و کارگران یکی از صداهای این اعتراضات بوده است و پیش مردم قدوسیت ناسیونالیسم و آن افسانه هائی که خودشان ساخته بودند شکسته است. بخصوص کارگر و زحمتکش و جوان آن جامعه به میدان آمده و ادعای حقوق خود را دارد و در ادامه چه می شود گفتم که بستگی به توازن قوا دارد.

مساله دیگر در این ماجرا، نقش احزاب و جریانات ناسیونالیست کرد کردستان ایران است که سالهای سال است که هر دو شاحه حزب دمکرات کردستان  و شاخه های مختلف سازمان زحمتکشان کنار حکومت اقلیم کردستان ایستاده اند و اولین جریاناتی هستند که اطلاعیه علیه مردم صادر کردند و حتی مردم را متهم کردند که دست جمهوری اسلامی در کار است. جمهوری اسلامی همیشه سعی کرده است در کردستان عراق دخالت کند و این چیز تازه ای نیست. قطعا در این موقعیت هم تلاش میکند که کاری بکند ولی آنها مسئله شان این نبود و هدفشان این بود که بروند و کنار حکومت اقلیم  بایستند و نان و نوای خودشان را بچسبند. و از حکومت دفاع کنند در مقابل مردمی که اعتراض به کمبود نان و فقر و بی کاری می کنند و این چیزی است که به نظر من ما کمونیستها در ایران و حزب حکمتیست موظف هستیم از اینها عکس بگیریم. ما مسئول هستیم که اینها را افشا و رسوا کنیم.

 در مورد کومه له حزب کمونیست ایران  باید ما به کارگران و زحمتکشان کُرد در جامعه ایران بگوئیم اینها همان ها هستند که شما توهم داشتید, این سازمان  که به دروغ و ریا اسم کارگر و کمونیست را می برد در حالی که کارگر و کمونیست در آن جامعه را به  گلوله می بندند و مردم و نوجوان چهارده ساله مثل سورکیو و ریژوان را در کنار مقرشان به گلوله می بندند و سکوت می کنند. می گویند  به ما ربطی ندارد چون ما برای کردستان ایران مبارزه  می کنیم. اما روزانه برای اتفاقاتی که در قاره های دیگر می افتد سه اطلاعیه در موردش می نویسند و این  واقعیت ماهیت شان را نشان می دهد.  باید به مردم بگوئیم که اینها چیزی بیشتر از این افتضاح عملی و سیاسی و فکری نیستند وبگوییم که کومله ای که مدعی کمونیسم است در این روزهای حساس می توان ادعاهایش را ارزیابی کرد.

  ما باید به مردم کارگر و زحمتکش کردستان عراق بگوئیم که این جریانات و احزاب و نویسنده و شاعر و  هنرمند ناسیونالیست کردستان ایران، در این روزهای فشار و توحش حکومت, کنار کسانی ایستاده اند که گلوله به سینه بچه هایتان می زنند. ما بخشی از این وظیفه  را انجام دادیم اما ناکافی است و من انتظارم از کمونیستها و کمیته کردستان این است که از همین امروز و فردا که به نظرم فرصت به این شکل برای ما نبوده باید این کار را انجام دهیم. اگر ما در چنین موقعیتی قرار می گرفتیم از شهر و کشور بیرون مان می کردند. کما اینکه فشار برای ما آوردند روی مسئله داب. همه اینها آن موقع رفتند و آب به آسیاب جمهوری اسلامی ریختند و هر آنچه را که از دستشان برآمد علیه ما کردند برای همین به نظر من موقع آن است که با دست پر و لحظه به لحظه از این موقعیت عکس بگیریم و به مردم و کارگر در جامعه ایران و عراق بگوئیم که اینها چه اندازه دروغگو و ریا کارند.

 بخش دیگر اینکه، باید به مردم بگوئیم که ما خیلی وقت پیش از اینها ما گفتیم دنبال ناسیونالیسم کُرد نیفتید گفتیم تلاش  ناسیونالیسم برای شریک شدن در قدرت  است و هیچ چیز دیگر نیست. امروز همان روز است و بگوئیم قبله ناسیونالیسم دولت اقلیم کردستان بود که میلیارد میلیارد  پول و ثروت دارد ولی مردم بیکار هستند و الان همان مردم علیه آن ایستاده اند. مردم دنبال اینها نروید  راه راه دیگری است و این دست ما را باز میکند و این موقعیت همیشگی نیست. فکر کنم رفیق مظفر هم گفتند که  این اوضاع ماندگار نیست. نمی دانم این فرصت چند روز دیگر طولانی می شود و من امیدوارم بیشتر طول بکشد برای اینکه فرصت بیشتری برای ما و کمونیستها بیشتر باشد و هرچه بیشتر مردم در خیابان باشند بهتر میتوانیم حرفهای مان را بزنیم و مردم را آگاه تر کنیم .

نکته من این بود که در این رابطه ما وظیفه ای سنگین از پراکتیک و از تبلیغات را از دست ندهیم. متاسفانه برخی موارد فرصتها را از دست میدهیم و بهترین موقعیت را در این دوره داریم و روی این باید سرمایه گذاری بکنیم و اینها را رسوا کنیم. روزی که مردم به خیابان آمدند و مطالبه حق انسانی خودشان را کردند، این جریانات کنار کسان دیگری ایستادند و چپ ملی سکوتی معنی دار کرده که به نظر من, پیشتر کومله ابراهیم علیزاده توهم ایجاد کرده است. و امروز همان روزی است که به مردم و کارگر و زحمتکش بگوئیم که این ماهیت شان است و این دیپلماسی نیست بلکه این هم سرنوشتی است. با کمونیستهای عراق اینطور نیستند. تا این اندازه که حاضر هستند بروند و متحدانه با حکومت بایستند یا تا آن اندازه حاضر هستند که در مقابل جنایت آنها سکوت کنند. اگر کمونیستی در جامعه عراق پایش را کج بگذارد بی حیثیت و بی آبروی اش میکنند و به این دلیل من فکر میکنم مهم است که دو سطح از کار را در دستورمان میگذارد. یکی اینکه در کنار رفقای خودمان در حزب کمونیست کارگری کردستان عراق باشیم و هر آنچه  از دستمان برمی آید انجام دهیم و چه درخواستهایی دارند و تا الان هم منعکس کردیم و هر آنچه را که در این رابطه از دستمان بر می آید  و مشورت و همفکری و همکاری و در کنارشان باشیم و بخش دیگری هم این که مفصل توضیح دادم و به نظرم فرصتی است و از لحظه به لحظه آن فعالیت و موضع گیری و سیاست این قبیل احزاب چه ناسیونالیسم آن چه  چپ ملی آن عکس و فیلم بگیریم و به مردم نشان بدهیم و به نظر من به اندازه چند سال فعالیت ما را به جلو می راند.