اول مه، سنتی طبقاتی پاخورده و آشنا برای کارگران کردستان " گفتگوی رادیو پرتو با مظفر محمدی" پرتو: میخواستم در مورد اول ماه مه مشخصا در میان کارگران و جامعه کردستان صحبت کنیم. اول مه در کردستان از دو لحاظ مورد توجه است. یکی این است که کمونیسم در کردستان جاپای گسترده ای دارد و اجتماعی و توده ای تر است و دوم به خاطر سوابق اول مه های بزرگ و قدرتمند و کشمکش با جمهوری اسلامی بر سر آن. به نظر شما تدارک و استقبال از اول مه سال 1390 با وضعیتی که طبقه کارگر در ایران و بویژه در کردستان دارد، چگونه است؟
مظفر محمدی: همانطور که خود تان هم گفتید اول مه برای کارگران در کردستان پدیده خیلی آشنایی است. حتی میتوان گفت که شهرهای کردستان و بخصوص شهر سنندج به عنوان شهر اول مه ها شناخته شده است. هر سال رسم براین بوده که از همان اوایل فروردین به بعد، کم کم کارگران کمونیست و فعالین کارگری به این فکر میافتند که چه جوری تدارک اول مه را ببینند. از جنوب تا شمال کردستان شبکه های فعالین کارگری با هم ارتباط برقرار میکنند، مشورت می کنند، حتی جلسات مکرر میگیرند، نهایتا کمیته های برگزاری اول مه را تشکیل داده و بعضا دنبال دولت و اداره کار و استانداریها میروند برای گرفتن مجوز که بهر حال جنبه قانونی کار است. منتهی هیچوقت منتظر این اجازه ها هم نمیشوند. به این لحاظ اول مه برای هر تک کارگری که حتی مدت کوتاهی در کردستان کار و زندگی کرده باشد و یک بار تجربه اول مه را دیده باشد یا زمزمه هایش را شنیده باشد، پدیده ای پا خورده و کاملا آشنا است. در مواقعی هم اگر نگذاشته اند کارگران در روز کارگر، تجمع بزرگی برپا کنند، نفس همین جنب و جوش ها و زمزمه ها و فعالیتها و جلسات مکرر در محافل کارگری و بحث بر سر اول مه و کشمکش با دولت و غیره نه تنها برای کارگران در ایران و کردستان، بلکه برای اقشار غیر کارگر هم خیلی آشنا است. همه از زنان و جوانان و از دانشگاه ها تا مغازه دارها گوش به زنگ اند که امسال کارگران چکار میکنند. اگر مقایسه ای بکنیم، در بعضی نقاط جهان که این سنت ضعیف است اول باید رفت و آژیتاسیون کرد و به کارگران یادآوری کرد که اول مه است و تدارک ببینند و غیره. اما این مساله برای کارگران و فعالین کارگری در کردستان اینقدر بدیهی است که مطلقا جای بحث نیست. لزومی به یادآوری یا تاکید بر این که مثلا به کارگران گفته شود در تدارک اول مه باشید و به استقبال اول مه بروید، نیست. خودشان بدوا این کار را میکنند و آنقدر آشنا و خبره هستند که من شخصا جای هیچ بحثی در آن نمی بینم.
پرتو: علی رغم اینکه اول مه در میان کارگران زمینه دارد و شما هم اشاره کردید و اول مه های قدرتمندی مانند در سال های اخیر را به خاطر میاوریم که هزاران کارگر تجمعات بزرگی برگزار کردند. منتها نوسانات مختلفی هم وجود داشته است. مراسم محدودتر یا اینکه به کوهپایه ها کشیده شده و تا جایی که حتی فعالین اول مه را جمهور ی اسلامی محکوم کرد و حتی میخواست که شلاق هم بزند. آیا این نوسانات به دلیل سرکوب جمهوری اسلامی است یا دلایل دیگری هم دارد؟
مظفر محمدی: طبعا دلایل متعددی هست. همیشه این نوسانات مربوط بوده به توازن قوا. هرجا کارگران متحدتر، متشکلتر، آماده تر رفته اند پای قضیه، توانسته اند از عهده آن برآیند. هر جا دولت بیشتر زورش رسیده و توازن قوا اجازه نداده کارگران را دچار محدودیت کرده است. طبعا رژیم هر سال بهانه های خود را دارد و داشته. بخصوص از دوره دولت احمدی نژاد به بعد و در سالهای اخیر که فشار اختناق بیشتر بوده و کارگران بیشترین سرکوب را متحمل شده اند. طبعا یکی از دلایلش این بوده است. یک جنبه دیگر این است که کارگران بخصوص در کردستان همواره تلاش کرده اند که متشکل شوند. در مجامع عمومی شان، در شوراهای کارخانه شان مانند شورای شاهو که خیلی مشهور است، اتحادیه صنعتگر را زمانی داشتیم. کارگران خباز که در سندیکای خود متشکل اند و هزاران عضو دارد. هر وقت کارگران از تشکلهای خودشان استفاده کرده اند باز توانسته اند در اول مه ابراز وجود قدرتمند کنند و در اعتصاباتشان هم موفق تر باشند. اعتصاب بزرگ کارگران نساجی کردستان و شاهو را داشتیم. هرجا عقب نشینی به کارگران تحمیل کرده باشند طبیعتا در اول مه هم تاثیر داشته است. یکی از جنبه هایش در همین سالهای اخیر دستگیری فعالین اول مه بوده است و همانطور که شما هم گفتید حتی تهدید به شلاق و بی حرمتی هم شده اند. نتیجتا در بعضی موارد هم کارگران را به خارج از شهرها برای برپایی مراسم روانه ساخته اند. امسال به نظر من اوضاع مقداری متفاوت است. ما الان با دو پدیده روبرو هستیم. یکی همین تجارب خود کارگران است. دوم در آستانه اول مه تحولات بزرگی در منطقه در جریان است. از شمال آفریقا و خاورمیانه تا قفقاز و همه همسایه های ایران تا کردستان عراق و چسپیده به کردستان ایران در سلیمانیه ومیدان آزادی این شهر... همه نشان میدهند که فضای بسیار مناسبی است برای اینکه طبقه کارگر به عنوان توازن قوای مساعدی از آن استفاده کند. شکی نیست که جمهوری اسلامی هم در مقابل این وضعیت کمر بندهایش را سفت کرده و حتی برای مثال در نوروز امسال شهر سنندج را از نیروی انتظامی تخلیه و به جای آن نیروهای پاسدار را به میدان آورد. جمهوری اسلامی زورش را می زند تا جلو کارگران را بگیرد. منتهی اول ماه مه نه جنگ است نه روز سرنگونی جمهوری اسلامی است. کارگران با همان سنتها و تجارب قبلی و با مطالبات و شعارها و آمادگی هایی که قبلا داشته اند، امسال هم میتوانند در فضای مساعدتر به میدان بیایند و یکی دیگر از نمونه های خوب اول مه را در تاریخ جنبش طبقاتی خود ثبت کنند.
پرتو: شما نکته مهمی را اشاره میکنید که امروز نه روز جنگ است نه روز سرنگونی جمهوری اسلامی. در اطلاعیه ای که کمیته کردستان حزب حکمتیست هم منتشر کرده به عنوان یک روز همبستگی و حتی جشن کارگران و جامعه زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب اسم آورده شده. فکر میکنید این چه تاکیدی را در مقابل دست اندرکاران و فعالین اول مه میگذارد؟
مظفر محمدی: من شخصا از تجارب فعالین کارگری آموخته ام و شاهد بوده ام که در این سالهای اخیر کارگران چقدر تلاش کرده اند که توده وسیع کارگر را به میدان بیاورند. به یاد دارم که در یکی از همین اول مه ها فعالین کارگری به مناسبت روز کارگر پیام دعوتی را خطاب به توده کارگران و خانواده هایشان و مردم زحمتکش دادند. و تلاش کردند حمایت وسیع کارگران بخش های مختلف از قبیل کارگران نساجی ها، کارگران ساختمانی، خبازان، کارگران فصلی پروژه ای، کارگران کارگاههای کوچک و شهرکهای صنعتی و کارگران شهرداریها را برای این پیام بگیرند. در بخشی از این پیام آمده است: "... اول مه یک روز و یک فرصت دیگر است تا به خودمان، به همه کارگران از این شهر و کشور تا همه شهرها و کشورهای جهان بگوییم که اگر تولید همه نعمات بشری دست ما است، چرا خود ما نباید از این نعمات بهره مند نباشیم." همچنین در خطابیه پایانی این پیام آمده است: "همشهریان، زنان، جوانان، معلمان، کارمندان، پرستاران، دوستان! روز اول مه به جشن ما کارگران بیایید.بیایید با خیل عظیم سازندگان جامعه از نزدیک آشنا شوید. با خانواده هایتان به ما و خانواده هایمان بپیوندید. بیایید لحظاتی در تجمع ما شریک شوید و پیام ما را جامعه و بیان درد و رنجهای ما را از نزدیک بشنوید. بیایید صمیمانه از پیام و خواستهای ما حمایت کنید. طبقه کارگر تاریخا توانسته است و می تواند سازنده جامعه ای آزاد و شاد و برابر و فارغ از ستم و تبعیض طبقاتی و جنسی و قومی باشد. اول مه روز جهانی کارگر به همه مبارک باد! محل اجتماع ما کارگران و خانواده هایمان را بموقع به اطلاع عموم می رسانیم..." میخواهم بگویم که این تجارب به طور واقعی وجود دارد. امسال هم عینا همین است. مهمترین وظیفه کارگران کمونیست و فعالین کارگری این است که دنبال همین سنتها را بگیرند. کارگران با خانواده هایشان در این روز بیرون بیایند. این روز را تعطیل کنند. خود دولت هم بعضا پذیرفته که اول مه تعطیل است. حتی آنجایی که تعدادی از کارگران رفته اند مجوز بگیرند، به آن ها گفته اند، روز کارگر تعطیل است و بروید برای خودتان تفریح کنید. نمیخواهد مراسم بگذارید و تظاهرات کنید... بنابراین در این روز تعطیل، کارگران می توانند بهمراه خانواده هایشان در صف هزاران نفری به خیابان ها، میادین شهرها و یا سالن ها و پاتوق های کارگری و یا دفاتر سندیکاهایشان سرازیر شوند. برای مثال سندیکای خبازان در سنندج یک سالن و محوطه بزرگ دارد که هزاران کارگر در آن جا میگیرد. خود کارگران خباز هزاران نفراند. اگر از کارگران شعبه های دیگر با خانواده هایشان و کارگران بیکار دعوت کنند، ده هزار کارگر را میتوانند جمع کنند. این کاری است که به نظرم میتواند اتفاق بیافتد. در همین رابطه هم لازم است اشاره کنم که هر سال و اینجا و آنجا زمزمه هایی هم هست که اگر نگذاشتند، اگر فشار بود و ... ما هم دست خانواده هایمان را میگیریم و میزنیم به کوه و به اصطلاح به "گل گشت" می رویم. به نظرمن این کار بیفایده ای است. فعالین کارگری اگرصد نفر، پانصد یا حتی هزارنفر را به دامنه های آبیدر در سنندج یا اطراف مهاباد و بیرون از شهرها و انطور که گاها مرسوم بوده به "آبشار خُرّ" ببرند، هنوز کار مفید و موثری انجام نشده است. کارگران در کارخانه، در محله و در شهر و در جامعه یک قدرت اجتماعی اند. اگر هر تعدادشان از مراکز قدرت اجتماعیشان کنده شوند و به جای دیگری بروند، این قدرت اجتماعی رنگی نخواهد داشت. کارگران باید این حضور اجتماعی را به جامعه و به هم طبقه ای هایشان و به مردم نشان دهند و ابراز وجود کنند، مردم آنها را ببینند، پیامشان را به جامعه برسانند. چشم در چشم مردم و دوستان و دشمنان بایستند و جشن شان را برپا کنند و حرفشان را بزنند. میفهمم گاهی اگر آنقدر سرکوب و خفقان باشد و کارگران مجبور شوند بروند در زیر زمین خانه هایشان در محافلشان و با خانواده هایشان مراسم بگیرند، در این چاره ای نیست. ولی الان مطلقا فضا اینطور نیست. من در اول صبحتهایم گفتم که در توازن قوای کنونی امسال شرایط آنقدر مساعد است که کارگران میتوانند در ابعاد هزاران و دهها هزار نفری در شهرها دست در دست خانواده هایشان و جلو روی مردم اجتماعاتشان را برپا کنند، جشن طبقاتی شان را برگزار کنند ، مشقات جامعه سرمایه داری را یادآوری و بردگی مزدی را نفی کنند و مطالباتشان را اعلام کنند... مطالبات معلوم است. برای مثال دستمزد مطالبه ای است که بعضی از دولتیها هم خودشان به آن اعتراض دارند. دستمزدها امسال اضافه نشد، کم شد. یارانه ها حذف شد. گرانی آنقدر است که مردم پول آب و برق و گاز را نمیتوانند بپردازند. فردا نان هم نمیتوانند بخرند. این مطالبات حیاتی طبقه کارگر و مردم زحمتکش است. من مطمئنم اگر این اتفاق بیافتد، اگر اجتماعات شکوهمند کارگری در اول مه برپا شوند ، با حمایت بسیار گسترده معلمان، کارمندان، جوانان، زنان و اقشار غیر کارگر همراه خواهد شد.
پرتو: مسئله دستمزدها، گرانی، قراردادهای موقت، حقوق های معوقه، شرایط عمومی کار، استخدامی و غیره همیشه مورد اعتراض کارگران بوده و تشکل های کارگری هم وجود دارند. الان ده روزی به اول مه روز جهانی کارگر باقی مانده است. فکر میکنید در اول ماه مه امسال سمت و سوی این اعتراضات و تشکل های کارگری چگونه خواهد بود. آیا اول مه موفقی را میتوان انتظار داشت؟
مظفر محمدی: اول مه امسال صرف نظر از ویژگیهایی که گفتیم، از قبیل تحولات منطقه، تجارب خود کارگران...، از جمله در ایران امسال با اول ماه مه ی روبرو هستیم که بیشترین تعرضات به سطح معیشت طبقه کارگر صورت گرفته است. و این پیامی است برای کل طبقه کارگر در ایران. اول مه روزی است که در آن کارگران می توانند این تعرض را جواب بدهند و صدایشان را بلند کنند که این وضعیت را نمی پذیرند. از طرفی یارانه ها را حذف کرده اند و اجناس چند برابر گران شده و دستمزد 9 درصد افزایش پیدا کرده، که به طور واقعی افزایش پیدا نکرده است. این بی احترامی به کارگر، به خانواده و به فرزندانش است. و توهین است به او و محکوم کردنش به مرگ تدریجی است. بنابراین این روزی است که نباید از آن صرف نظر کرد و کارگران در ابعاد دهها هزار نفری در شهرهای ایران و کردستان به همدیگر بپیوندند و این صدای اعتراض را به گوش دولت و جامعه برسانند. امیدوارم این سکویی بشود که طبقه کارگربتواند در فردای اول ماه مه حول این خواستها و علیه تعرضی که به سطح معیشتش شده متحد و متشکل شود. امیدوارم این حلقه ای باشد برای اتحاد و تشکل کارگران بعد از اول مه.
پرتو: تا جایی که به نوشته ها، پیامهای حزب حکمتیست در رابطه با اول مه برگردد، تاکید زیادی هست که گارگران در مراکز کارگری اول ماه مه را ترتیب دهند و تجمعاتشان را برگزار کنند. وقتی به کردستان نگاه میکنیم آیا این مراکز چه نقشی میتوانند ایفا کنند و چه باری را میتوانند به دوش بکشند؟
مظفر محمدی: راستش نمیشود نسخه از پیشی داشت. من فکر می کنم مگر اینکه کارگر را مجبورکنند که اول مه را در کارخانه بماند و مراسم برگزار کند، وگرنه اول مه باید کار تعطیل باشد. بعضی وقتها کارفرما کارگران را مجبور یا تهدید میکند که باید به سر کارهایشان برگردند. اگر کارگر واقعا مجبور باشد سرکار برگردد آنوقت مجبور است کارش را یک نصف روز یا چند ساعتی تعطیل کند و در سالن کارخانه اش مراسمی برپا کند. با توجه به اینکه مراکز کار با چند هزار نفر کارگر در کردستان کم تر است و بعید است بتوان بقیه کارگران را به این و آن مرکز کارگری کشاند، بنا بر این فکر می کنم که برپایی تجمعات اول مه می تواند خیلی فراتر از مراکز کارگری باشد. گفتم مگر اینکه کارگر ناچار شود در کارخانه و محل کارش بماند. همانطوری که گفتم سندیکای خبازان چند هزار کارگر دارد، اگر تعطیلی اول مه را فرض بگیریم، آنجا حداقل چندهزار کارگر از جاهای مختلف میتوانند جمع شوند. اگر بخواهیم توده وسیعی از خانواده های کارگری و فرزندان کارگران در جایی جمع شوند جشن بگیرند و حرف بزنند و مطالباتشان را بگویند و آژیتاسیون سوسیالیستی بکنند، بهترین جا آن جایی است که بیشترین کارگر در آن جمع میشود. از یک مرکز کارگری که کارگران دیگر هم بتوانند به آنجا بروند، تا سندیکای خبازان یا پاتوق های کارگری در شهرها، یا اگر امکان داشته باشد کارگران در خیابان رژه بروند و ... راههای گوناگونی هست. و به این بستگی دارد که فعالین و رهبران کارگری چقدر کارگران و خانواده های کارگری را بسیج و آماده کرده اند. اگر از هر کوچه و محله ای صدها و هزاران کارگر با خانواده هایشان دست در دست هم به طرف محل های تعیین شده سرازیر شوند و اجتماع کنند و جشن شان را بگیرند، فکر میکنم هیچ نیرویی نمیتواند جلویشان را بگیرد. برعکس آنوقت دولتی ها مجبورند از کارگران خواهش کنند که آرام باشید و کارتان را بکنید. این اقدام در همان حال تلاشهای خانه کارگر و ادارات کار رژیم برای کشاندن بخشی از کارگران به مراسم های دولتی را خنثی می کند. اینجا اضافه کنم که اگر اول مه را به یک اعتصاب عمومی تشبیه کنم، شرکت درمراسم های خانه کارگر و اداره کار رژیم، مثل اعتصاب شکنی است. مراسم های توده ای کارگری در اول مه این فرصت و شانس را به آن بخش از کارگران که دنبال خانه کارگر می روند می دهد که این نقش را بازی نکنند.
پرتو: مساله دیگری که همیشه در اول مه ها مطرح میشود، قطعنامه های اول مه است. بخصوص در کردستان که قطعنامه های مشهور کارگری داشته ایم، آیا قطعنامه ها و چگونگی تنظیم آنها مسئله مهم و درخور توجهی است؟
مظفر محمدی: تا جایی که به تجربه من برمی گردد، راستش خاطره خوشی از قطعنامه نویسی ها ندارم. بارها اتفاق افتده که قطعنامه نوشتن باعث شده که فعالین کارگری چند شقه شوند. یکی میگوید این بندش کم است دیگری میگوید آن بندش زیاد است...بعضا گرایشاتی که در میان کارگران هستند و حامل سنت های سکتاریستی و غیرکارگری اند، موجب تفرقه شده اند. اگر قطعنامه باعث تفرقه شود باید آنرا به دور انداخت. قطعنامه که مشکلی را حل نمیکند. اگر رهبر کارگری در تجمعات اول مه حرفش را بزند و آژیتاسیون بکند همان قطعنامه اش است. اگر روی کاغذ بیاید حتما مقدس است؟ به نظر من اینطور نیست. اگر قطعنامه مبنای دعوا در میان فعالین کارگری نشود که نباید بشود، خیلی کار آسانی است. هر کارگری میتواند بگوید چه میخواهد. قطعنامه اول مه اولا یک ادعا نامه علیه نکبت های نظام سرمایه داری برای بشریت است. خوشبختانه در میان فعالین کارگری کردستان آژیتاتورهای سوسیالیست زیادی وجود دارند که علیه سرمایه داری و مشقاتش آژیتاسیون میکنند و تبلیغ میکنند، کار مزدی و سرمایه داری را محکوم میکنند، برده گی مزدی را محکوم میکنند و اینکه کارگر صاحب اصلی جامعه است و... کارگران همه اینها را می دانند. بنا بر این همچنانکه گفتم پیام کارگران در اول مه بیان یک ادعا نامه علیه سرمایه داری است و مطالباتی که همه می دانند. از قبیل افزایش دستمزد به نسبت تورم و گرانی، مساله حذف یارانه ها، حقوق های معوقه که در خیلی جاها هنوز هست، لغو قراردادهای موقت، تعطیلی روز اول مه، ازادیهای سیاسی و اجتماعی و ازادی رهبران کارگری زندانی و همه زندانیان سیاسی... لازم نیست 20-30 تا مطالبه ردیف کرد. اول مه روزی نیست که مطالبات کارگری را متحقق میکند. بحث اینست که آیا تجمعات و اتحاد و همبستگی طبقه کارگر دراول مه کمک می کند که کارگران روزهای بعد از اول مه متشکل شود، متحد شود، سندیکا و شورایش را بسازد، جنبش مجامعه عمومی اش را برپا کند و فعالینش بیشتر متحد شوند؟ اگر قطعنامه متحد کننده باشد، به نظر من هر تک فعال کارگری هم میتواند بنشیند و قظعنامه بنویسد. مطلقا این نباید مورد دعوا باشد و نباید بر سر آن جنجال راه انداخت. اگر کار به اینجا بکشد من باشم جای هر فعال کارگری میگویم لطفا آن را کنار بگذارید. نمیخواهیم. فردا علی و حسن و احمد بروند حرف بزنند و آژیتاسیون کنند و مطالبات کارگران را اعلام کنند و این قطعنامه ما است.
پرتو: هم اکنون در کردستان عراق، از جمله در سلیمانیه یک جنبش اعتراضی در جریان است. میتینگها و اعتراضات مردم زحمتکش در جریان است. در پیامی که تشکیلات کردستان حزب حکمتیست منتشر کرده، خواسته شده که در آستانه اول مه امسال کارگران و مردم زحمتکش کردستان ایران حمایت خود را از مبارزات زحمتکشان کردستان عراق اعلام کنند. چرا این اهمیت دارد و چگونه میشود این کار را کرد؟
مظفر محمدی: جنبش اعتراضی مردم کردستان عراق با مطالبه رفاه وآزادی، برای کارگران در کردستان ایران بسیار با اهمیت است. یکی از اهمیت هایش این است که این اعتراضات باعث شده اند و به اثبات رساندند و این پیام را رسانده اند که دیگر ناسیونالیسم نماینده هیچ منفعتی از کارگران و مردم زحمتکش نیست. این اعتراضات اجتماعی وانقلابی پوزه ناسیونالیسم در کل منطقه را به خاک مالیده است. این اتفاقی است که توسط کارگران و مردم زحمتکش کردستان عراق انجام شده است. یکی از صحنه های باشکوه این اوضاع رژه کارگران ساختمان سازی سلیمانیه با صف مستقل و پلاکارد و شعار کارگری خود که به سمت میدان آزادی شهر حرکت کردند. این اوضاع زمینه بسیار مساعدتری برای کارگران در کردستان ایران فراهم کرده است. باید از این فرصت استفاده کرد و به استقبال آن رفت این جنبش اعتراضی شایسته بیشترین توجه واحترام و حمایت است. کارگران در کردستان ایران حداقل کاری که میتوانند بکنند این است که پاسخ شایسته مبارزات انقلابی هم سرنوشتان خود را بدهند و از آنان حمایت کنند. نمیشود یک جنبش اعتراضی شریف و انساندوستانه و آزادیخواهانه بغل گوشت باشد و باری از دوشت بردارد و فضای خوب و مناسبی را فراهم کند و تو ساکت باشی. سکوت جایز نیست. این جنبش اعتراضی شایسته بیشترین و بهترین حمایت و بالاترین میزان همبستگی کارگران کردستان ایران بخصوص در اول مه است. کارگران در سخنرانیهایشان و یا در قطعنامه هایی اگر داشته باشند و در بهترین حالت با فرستادن پیام های همبستگی مستقیم خود، از کارگران و جنبش اعتراضی زحمتکشان کردستان عراق، حمایت عملی و بی دریغ شان را اعلام کنند.
پرتو: کمیته کردستان حزب حکمتیست تلاش جدی ای برای دخالت و تاثیر گزاری بر مراسم بزرگداشت اول مه در کردستان انجام می دهد. در پایان این گفتگو چه پیام و توقع وانتظاری برای برگزاری یک مراسم موفق کارگری در اول مه امسال دارید؟
مظفر محمدی: من فقط میتوانم آرزو کنم که هیچ کارگر و خانواده کارگری در این روز در خانه ننشینند. کارگران سر کار نروند. به فراخوان فعالین و رهبرانشان توجه کنند. ببینند کجا قرار است تجمعات شکل بگیرد دستجمعی به آنجا بروند. از هر محله و منطقه ای به آنجا روانه شوند، در صفوف هزاران و دهها هزارنفری جمع شوند، جشن بگیرند و مراسم برپا کنند، رژه بروند... همچنین مجددا تاکید می کنم که ما متاسفانه ما تا حال زورمان نرسیده، حمایت عملی کارگران و مردم زحمتکش کردستان ایران را از جنبش اعتراضی مردم کردستان عراق جلب کنیم. یک دلیلش موضعگیری خیانتکارانه احزاب و جریانات ناسیونالیست وقوم پرست کردستان ایران در قبال جنبش آزادیخواهانه و حق طلبانه کارگران و زحمتکشان کردستان عراق و حمایت ضمنی جریاناتی که خود را کمونیست می نامند از احزاب حاکم است. ما در این راستا میتوان گفت تنها مانده ایم. این وظیفه تماما بر عهده کارگران کمونیست و سوسیالیست و رهبران عملی کارگری افتاده است که اهمیت طبقاتی و تاریخی حمایت از همسرنوشتان و همرزمان خود در کردستان عراق و در میدان ازادی سلیمانیه را در یابند. این یک توقع کاملا به جا و یک ضرورت تاریخی است که کارگران در کردستان در اول مه امسال این شانس را از خود نگیرند و یک حمایت قاطع و شفاف از این جنبش به عمل بیاورند. ما این حمایت و همبستگی را به جنبش اعتراضی و انقلابی کارگران و زحمتکشان کردستان عراق مدیونیم. اول ماه مه پیروزمندی را برای همه کارگران و خانواده هایشان آرزو میکنم.
5 اردیبهشت 90- 25 آوریل 2011
|