TLogo


کیهان بازنده و شبح کمونیسم

(گفتگوی رادیو رهایی با رحمان حسین زاده)

رادیو رهایی : در شماره های اخیر کیهان ایران بار دیگر موضوع دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب و حزب حکمتیست مطرح شده است. ادامه این مباحثه را شما از جانب روزنامه کیهان، که یک روزنامه  رسمی دولتی و حداقل متعلق به نظرات حاکمیت ایران است چگونه ارزیابی میکنید ؟

رحمان حسین زاده: درست میگویید روزنامه کیهان جمهوری اسلامی یا کیهان شریعتمداری میتوانیم بگوییم اولین روزنامه خود جمهوری اسلامی است و علاوه بر اینکه روزنامه است، در مصاحبه قبلی ام اشاره کردم مستقیما خطش را از رهبری و بیت رهبری میگیرد به این معنا مسئله قابل توجهی است. کلا سلسله مقالاتی که کیهان جمهوری اسلامی شروع کرد و درپنج تا شش شماره، این مباحثه مطرح شد در رابطه با شکل گیری چپ، کمونیسم، دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب (داب) واقعه مهمی بود و به چند لحاظ قابل توجه است. واقعه مهمی بود چون انعکاس وزن سیاسی و اجتماعی چپ و کمونیسم در جامعه ایران است. بطور مشخص دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب به شکل علنی، روشن و شفاف در سالهای گذشته پرچم رادیکال و چپ کمونیستی را بر افراشتند و به اذعان خود کیهان یک پرچم انسانی و جهانشمول روشن و شفاف را در دفاع از حقوق انسان، در دفاع از حقوق کارگران، در دفاع از حقوق زنان و در دفاع از آزادیهای سیاسی بر افراشتند. به علاوه واقعه مهمی بود که هم تحرک فکری، سیاسی، اجتماعی بود و هم تحرک مبارزاتی جدی بود.  در سال ٨٦ جمهوری اسلامی با تمام قوا به اعمال فشار و سرکوب علیه دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب پرداخت، عقب نشینی را تحمیل کرد ولی واقعیتش این است که الان خودشان میدانند سه چهار سال گذشته کماکان این آتش زیر خاکستر هست  و با هر درجه از تغییر اوضاع و با هر درجه از گشایش سیاسی چپ و کمونیسم، آزادیخواهی و برابری طلبی در قامت اجتماعی و بزرگی خودش را نشان میدهد. من فکر میکنم پرداختن کیهان بخشا انعکاس این وزن اجتماعی بود، بنظر خودشان در اوضاع و احوالی که با آن روبرو هستند میخواهند از همین الان پیشگیری بکنند و به زعم خودشان "افشاگری" بکنند، علیه چپ و کمونیسم، اما پروژه شان فکر کنم ناکام ماند، چون این ماجرا و پرداختن آنها در این  شماره های کیهان علاوه بر نشان دادن وزن  سیاسی اجتماعی چپ و کمونیسم نزد هر انسان با انصاف و آزادیخواه سمپاتی به داب و کمونیسم را تقویت کرده است. میخواهند سروته قضیه را به هم آورند چون ضرر کردند، متوجه شدند نفع نبردند.

رادیو رهایی: در مطالب آخر در جایی اشاره شده و واضح است، حساسیت زیادی به اظهار نظرهای  حزب حکمتیست در رابطه با این مسئله داشتند، چون در مطالب آخر در مصاحبه ها و مطالب نوشته شده بعد از این افشاگریها از زاویه خودشان آن را ناشی از وحشت سران حزب حکمتیست دانستند شما چه می گویید؟

رحمان حسین زاده : درست برعکس است، به نظرم کل نوشته ها و عکس العمل کیهان نشانه هراس سران جمهوری اسلامی از چپ و کمونیسم است. بنظرم همان موقع که در بخش سوم مطالبشان در کیهان در مورد دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب و رابطه اش با حزب حکمتیست و ابعاد سیاسی اجتماعی کارشان نوشتند ما به روشنی گفتیم اتفاقا اینها دارند، ابعاد وسیع یک جنبش سیاسی اجتماعی رادیکال را درآن جامعه منعکس میکنند. این را به فال نیک گرفتیم و در عین حال نسبت به ترفندهای آتی شان هشدار دادیم. اتفاقا بر خورد پر صلابت نسل جوان آزادیخواه  و برابری طلب و خود حزب حکمتیست که این واقعه را انعکاسی از آن سرمایه بزرگ چپ و کمونیستی در جامعه دید، سردمداران کیهان را در موقعیت بدی گذاشت. با این کارشان که ظاهرا یک بار هم شده خواستند ابژکتیو در مورد یک پدیده سیاسی اجتماعی صحبت کنند، به زعم بیت رهبری کیهان "خراب کرد" من فکر میکنم از رهبری و بیت رهبری تذکر شان را گرفتند همین آقای حسین حسینی تذکرش را گرفته که شما دارید آب به آسیاب چپ و کمونیستهای این جامعه میریزید.  چون آن چیزی که کیهان نوشت و مجبور به اذعان به آن بود،  برای هر آدم با انصاف، هر آدم مشتاق آزادی و برابری، قاعدتا مایه مباهاتش، مایه افتخارش و مایه قوت قلبش بود. ما این را ثبت کردیم و گفتیم دشمنانمان دارند  اذعان میکنند به یک واقعیت بزرگ که در دفاع از طبقه کارگر، در دفاع از حقوق انسان، در دفاع از آزادی زن و مرد در آن جامعه چه حرکتی وجود داشته است. ما اینها را بیان کردیم و خود آنها فکر میکنم تذکر دادند به نویسنده شان، "حسین حسینی" که این را جبران کند، در بخش چهارم مطالبشان ناشیانه خواستند این را جبران کنند و از جمله با یک معلق زدن ۱٨۰ درجه ای اینبار نوشتند که دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب به آن شکل هم "جریان  بزرگی نبوده و اندازه انگشتان دست بودند" آنوقت انسان می پرسد پس اگر اینطور بود چراقبل تر سه شماره نشریه کیهان را به داب اختصاص دادید؟ یا ادعا کردند، که "حزب حکمتیست به آن صورت هم در شکل دادن چپ و کمونیسم نقش نداشت" باید پرسید، اگر نقش نداشته چرا روزنامه کیهان و شریعتمداری و بیت رهبری روی روی آن فوکوس میکند و به آن می پردازد؟ در نتیجه میخواستند جبران مافات بکنند و نتوانستند.  بنظرم به ضررشان تمام شد.  در بخش چهارم وعده داده بودند پروژه را بیشتر ادامه بدهند. یکهو هزیمت وار مختومه اعلامش کردند.  بنظرم این ماجرا درس بزرگی برای چپها و کمونیستهای ایران دارد. این واقعه را باید جدی بگیرند، وزن اجتماعی خودشان را ببینند، جا پای محکمی در آن جامعه داریم و باید پیشرویهای بیشتری را تضمین کرد. در نتیجه درست بر عکس هراس کیهان و سران جمهوری اسلامی را نشان میدهد.

رادیو رهایی : حسین حسینی نویسنده این مقاله ها در یکی از  مطالب اظهار داشته این موضوعات و مطالب فقط راجع به جریان خاصی نبوده که قبلا به آن اشاره شده از جمله حزب حکمتیست و یا دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب، بلکه مربوط به جریانات دیگر چپ هم بوده  و از طرف دیگر در آخرین مطلبشان این را اظهار داشتند که این موضوع همه اش موضوعات فاکتی است وربطی به اطلاعات امنیتی ندارد شما این نوع رابطه بین این اطلاعات، یا حداقل موضوعاتی که اینها در این مطالب به آن اشاره میکند و به آنها می پردازد چگونه می بینید.  خواسته  اینگونه جلوه بدهد از مسائل دانشگاه خبر دارد و از جنبش دانشجویی اطلاعات دارد، تحقیق کرده و نتیجه تحقیقات را منعکس میکند.

رحمان حسین زاده : ببینید به چند مسئله باید توجه کرد.  اول اینکه جنبش آزادی خواهی و برابری طلبی در جامعه ایران وسیع است. ما ادعا نکردیم همه اش به  حزب حکمتیست مربوط و یا در حزب ما کانالیزه است.  آزادیخواهی و برابری طلبی خواست و آرزو و ایده ای است که در میان کارگران موج میزند درمیان نسل جوان و دانشگاه که وسیعا وجود دارد و ابعادش را در همین سالهای اخیر دیدیم، در میان جنبش زنان، آزادیخواهی و برابری طلبی یک پرچم اصلی است. در میان بخشهای معترض جامعه، علیه ستم و استثمار آزادی و برابری یک پرچم خوش نام و محبوب است. به این معنا آزادی خواهی و برابری طلبی در جامعه ایران تماما در قالب حزب حکمتیست جای پیدا نکرده .حزب حکمتیست هم بخشی از آن جنبش وسیع و بخش متشکل و متحزب است.با اعتراف خود کیهان جمهوری اسلامی نقش داشتیم در شکل دادن به جنبش آزادی خواهی وبرابری طلبی،  مایه افتخارمان است و این جزو فعالیت و کارمان است و به آن ادامه می دهیم. متوجه هستیم که ابعاد جنبش آزادی خواهی و برابری طلبی بسیار وسیع است وسیع تر از احزاب سیاسی، وسیعتر از حتی احزاب چپ و اتفاقا تا به حال تنها حزب حکمتیست است که خیلی شفاف و روشن و خیلی سر راست سرنوشت خودش را به سرنوشت جنبش آزادیخواهی وبرابری طلبی ،دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب گره زده. ما استقبال می کنیم حتی احزاب رادیکال دیگر،احزاب چپ بیشتر قاطی بشوند با این جنبش، این جنبش را از آن خودشان ببینند.  اما متاسفانه در میان احزاب چپ پرهیزمیکنند و دوری می کنند از جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی. برای ما صورت مسئله برقرار رابطه نیست، ما جزوی از آن جنبش هستیم. به آن افتخار میکنیم و پای شکل دادن و گسترش دادن به آزادی خواهی و برابری طلبی وپرچم آزادی و برابری در ایران هستیم.  این نیاز جامعه و مبارزه است و این نیاز رهایی از دست جمهوری اسلامی ونظم سرمایه در آن جامعه است. یک مسئله دیگر، جنبه فاکتی، اولا حسین حسینی پژوهشگر نیست، تحقیقات چی نیست. اینها پروژه سیاسی داشتند که از طریق کیهان جمهوری اسلامی پیش ببرند، فکر می کردند با این نوع کارها وبا این نوع "بررسیها"  میتوانند علیه چپ و کمونیسم، علیه آزادیخواهی وبرابری طلبی کاری بکنند. که نشد. تا آنجا که به فاکتها و مسائل هست از هرجا که آورده باشند به هر حال این فاکتها همه اش دقیق باشد یا نه،  من وارد جزئیات نمی شوم، در هر حال کل این تصویری که در کنار هم میگذاری دارد تصویری میدهد،  از یک نوع چپ و کمونیسم در آن جامعه که اجتماعی کار میکند، که حقوق جهانشمول انسان را پرچم خودش میکند، که سرنگونی جمهوری اسلامی را میخواهد، که از حقوق برابر زن مرد دفاع میکند، از حقوق کارگر و نسل جوان دفاع میکند از شادی و آزادی درآن جامعه دفاع میکند. اینها آرزوهای کل جامعه ایران و کارگر و نسل جوان ومردم آزادی خواه است. فاکتها را هر جوری چیده باشند این تصویر را به دست میدهد، که یک جنبش هست، یک حرکت هست که چپ و کمونیسم و آزادیخواهی و برابری طلبی است و این خواسته ها را دارد، این مطالبات را دارد واین ایده ها را دارد و این با استقبال مردم رو به رو شده وبه نظر من این حقیقت دارد.  اینها ظاهرا خواستند، چپ و کمونیسم را ایزوله کنند، نتوانستند وبه همین دلیل هم ادامه ندادند. فکر کنم هر قدم جلوتر می رفتند هر ترفند دیگری هم به جلو می کشیدند،  ضرربیشتر میکردند و به همین دلیل فکر کردند تمامش کنند به نفعشان است.

رادیو رهایی : به عنوان آخرین سئوال، چه تناسبی هست  بین این ادعاها و این پروژه مباحثی که در کیهان ایران منتشر کرده اند،  با تحولات سیاسی و یک سری جهت ها وسیاست هایی که جمهوری اسلامی اخیرا و به دنبال سرکوب جنبش چپ دانشجویی هم داشتند و یا زمزمه های انقلاب فرهنگی و تصفیه حسابهایی که در دانشگاه تعقیب میکنند؟ 

رحمان حسین زاده : به نظرم ربط دارند. من در مصاحبه قبلی گفتم جمهوری اسلامی تحولات منطقه و خاورمیانه و کشورهای عربی را می بیند. نگران اثرات وپیامدهای آن است.  خود رژیم هم  مشکلات اساسی سیاسی اقتصادی و اجتماعی را دارد. جمهوری اسلامی و جناح حاکمش شمشیر را از رو بسته علیه کارگر، علیه مردم، علیه چپ و کمونیسم حتی نق زدنهای  درونی خودشان هم  می خواهند ساکت کنند.  می خواهند به عنوان پیکره واحد در مقابل هر نوع حرکت اعتراضی و هر نوع خطری که متوجه شان هست، بایستند.  میخواهند جامعه را مرعوب کنند.  این پروژه هم به زعم خودشان درآن جهت بود میخواهند در مقابل هر منفذ اعتراضی از جمله در میان نسل جوان و دانشگاه، دست پیش بگیرند. اما نشد. نسل جوان آن جامعه و آزادی خواهی وبرابری طلبی ازش نفع برد.  سیما وبستره جنبش خودش را دید. فکر میکنم این واقعه درس بزرگی برای چپها و کمونیستها دارد.  درس بزرگی برای نسل جوان و دانشگاهیان دارد. آن هم به نیروی خودشان، به قدرت خودشان، به قدرت چپ و کمونیسم در آن جامعه باید اعتماد کرد، باید هوشیارانه تر از گذشته حرکت کرد.  باید اتحاد وتشکلمان را بیشتر بکنیم و امیدمان را ببندیم به اراده طبقه کارگر، به اراده نسل جوان در آن جامعه که متحد متشکل با پرچم سیاسی روشن در هر تحولی  که پیش بیاید، در صحنه حاضر باشیم.

***   

این مصاحبه در تاریخ چهاردهم آوریل صورت گرفت. با تشکر از رفیق غفور زرین که آن را پیاده کرده است.