روزنامه کیهان مجددا تایید میکند درحاشیه آخرین نوشته روزنامه کیهان درباره حزب حکمتیست و داب بهرام مدرسی فروردین ۱۳۹۰
روزنامه کیهان در شماره ۲۳ فروردین ۱۳۹۰ در ادامه مقالات جناب حسین حسینی یک نوشته دیگر بعنوان بخش پایانی این سلسله مقالات منتشر کرده است لینک مقاله این است http://www.kayhannews.ir/900123/12.htm#other1201 جناب حسینی که یکبار دیگر در اثبات پژوهشگر بودنش از پروتکل های زندان اوین استفاده میکند، درمیان موج افشاگری هایش از ما و داب ناگهان نوشته اش را قطع میشود. ظاهراً تصمیم گرفتهاند جلوی ضرر را به هرشکلی بگیرند و سر و ته این پروژه سوخته شان را به نوعی هم بیاورند. ادبیات این نوشته ضمنا برخلاف ۲ نوشته قبل در سطح قابل قبولی است. این نوشته نکاتی را در خود دارد که پرداختن به آنها لازم هستند اولا- برخلاف ۲ نوشته قبلی این روزنامه که تأکید داشتند داب جریانی کوچک و بی تأثیر بوده است، اینجا یکبار دیگر از هژموني كامل چپ در دانشگاه در نتیجه فعالیتهای داب صحبت میشود، ظاهراً فشار فاکتهایی که مجبور به اشاره به آنها هستند چنان زیاد است که صرف تکذیب کردنهای شماره پیشین کیهان کارساز نبودند دوما- ضمن اینکه به سیاستهای درست حزب حکمتیست در سال ۸۳ و مباحث منشور سرنگونی جمهوری اسلامی اشاره دارد، یکبار دیگر تلاش شده است که داب را جریانی سرنگونی طلب قلمداد کنند. این واقعیت ندارد سوما- به نفوذ حزب حکمتیست در جنبش کارگری اشاره دارد. باتوجه به اینکه حزب حکمتیست تنها حزب کمونیستی بوده است که واقعیات را به فعالین کمونیست طبقه کارگر گفته است، تعجبی از این نباید کرد. به هرحال امیدوارم که جناب حسینی در این زمینه هم حق داشته باشند این نوشته به گفته آقای حسینی بخش آخر است. احتمال دارد که همینجا پرونده پروژه ای که آْغاز کردند را ببندند، احتمال این هم هست که با پایان این سلسله مقالات این بار جناب شریعتمداری شخصاً وارد میدان شود و با ادبیات شناختهشده اش به افشاگری بیشتر از ما بپردازد. ادامه این پروژه هرچه باشد، من هم مایلم بعنوان جمعبندی به نکاتی اشاره کنم این سلسه مقالات که از زبان سیاسی ترین ارگان جمهوری اسلامی منتشر شدند اعتراف واقعیاتی هستند از یکطرف لشکر گروهها و احزاب بورژوایی که بخود چپ و کمونیست میگویند و همیشه در کنار یکی از جناح های بورژوازی قرار میگیرند و از طرف دیگر تنها حزب کمونیستی کارگری، بنام حزب حکمتیست ، که واقعیات مبارزه طبقاتی و سیاسی را به مردم و به فعالین جنبش کارگری، زنان و دانشجویی گفته و میگوید، علیه اقدام نظامی آمریکا است، علیه فدرالیسم است، علیه قوم پرستی است، علیه دوم خرداد بود، علیه جنبش سبز است، علیه فعالیت مجازی است، علیه بازی کردن با مبارزرات مردم است، علیه شقه شقه کردن مبارزات کارگران است . خواهان سرنگونی قطعی جمهوری اسلامی است و منشور سرنگونی آن را منتشر کرده است، خواهان حقوق جهان شمول انسان است، نیروی قدرت طبقه کارگر را در اتحاد و آگاهیش میداند و تلاش در متشکل کردن رهبران کمونیست طبقه کارگر را دارد، تشکل کمونیستها را و سازمانشان را مهمترین سلاح آنها برای سرنگونی بورژوازی میداند و مباحث کمیته های کمونیستی را طرح ساخته است. واقعیات زندگی و مبارزه سیاسی را برای آماده ساختن طبقه کارگر گفته و میگوید. مدافع سرسخت آزادی و برابری است، برابری حقوق زنان و مبارزه برای آزادی قطعی زنان را بخشی از مبارزه طبقه کارگر میداند، مبارزه سیاسی برایش نه بازی کردن با زندگی مردم است و نه مردم را همیشه به خیابان کشاندن و برای اولین بار در تاریخ حیات جمهوری اسلامی یکبار دیگر کمونیسم و سوسیالیسم را بعنوان نیروی فعاله سیاسی وارد صحنه کرد. برای اولین بار ارگان های جمهوری اسلامی را وادار به اقرار همه این واقعیات کرد. تنها نیرویی که میتواند آینده را به نفع انسانیت رقم بزند، نیروی اتحاد و تشکل طبقه کارگر، نیروی متشکل کمونیست ها است. فعالیت کمونیستی در دانشگاه ها، داب و همه فعالین کمونیستی که این مقالات به آنها اشاره کردند، بخشی از همین نیرو هستند. سرکوب و زندان دانشجویان کمونیست و فعالین جنبش کارگری تضمین هیچ چیز برای طبقه حاکم، رژیم اسلامی و دستگاههای امنیتی اش نیست
|