منصور حکمت

و

انقلابات، قیامها و خیزش های ارتجاعی

 

محمد فتاحی/  سی خرداد 1388

 

تقابل جناحهای رژیم اسلامی از یک هفته گذشته تحلیل های متفاوتی به دنبال داشته است. بعضی ها بدون معطلی حضور میلیونی مردم در خیابان های تهران را انقلاب نام نهاده اند. این البته ایرادی ندارد. این حرکت واقعا انقلاب خیلی هاست. تاریخ شاهد انقلابات متعددی بوده است؛ انقلابات کارگری، ملی، آزادیبخش، دمکراتیک، استقلال طلبانه، و در اشکال سرخ و آبی و مخملی و نارنجی و هفته گذشته هم قیام سبز پوش های ایران بود. هر کدام از این انقلابات منافع بخش هایی از جامعه را تامین میکنند و آرزوهای طبقه یا طبقات معینی را برآورده کرده اند. اشکال کار آنجاست که تقریبا در تمام این انقلابات خاک در چشم کارگر و زحمتکش پاشیده میشود و انقلاب مربوطه به اسم منافع آنها به خوردشان داده میشود، اما در اغلب موارد نهایتا سهم آنها فقط سرکوب و استثمار در شکل دیگری است.

در مورد تحرکات هفته گذشته ایران بخشی از سازمان ها و احزابی که به خود لقب و عنوان چپ داده اند اصرار دارند مردم کارگر و زحمتکش را هم به حمایت از آن بکشانند. از این زاویه خصوصیات و ویژگی های ظاهرا جذابی برای آن برمی شمارند. شرکت وسیع مردم ، از شعارهای رادیکال بعضی ها در صفوف آن، حمله بخش میلیتانت آن به نیروی نظامی رژیم و به لیاس شخصی ها، و از شعارهای سازش ناپذیرشان در مقابل دیکتاتور و...را در مقابل ما میگذارند تا به مضمون و ماهیت این حرکت حقانیت داده و ما کمونیست ها را هم وارد این گود کنند.

یکی از آثار درخشان منصور حکمت که در این شماره نشریه پاسخ منتشر میشود به ارزیابی از قیام کردستان عراق در سال 1991 علیه رژیم بعث مربوط است، که در اثر آن تمام قدرت بوروکراسی دولت مرکزی در هم شکست، نیروهایش تار و مار، زندان هایش در هم شکسته شدند و در فاصله چند روز اثری از آن رژیم در کردستان عراق بر جای نماند. این ها البته کل محصول سیاسی این تحول نبود. بعداز قیام بلافاصله شوراهای کارگری و محلات شکل گرفتند و سازمان های کمونیستی هوادار خود منصور حکمت در آن جامعه به سرعت رشد نمودند و در فاصله فقط چند هفته در هر کوچه و خیابانی مقر و دفتر سازمانی یا تشکل توده ای شان را گشودند. در دو شهر سلیمانیه و اربیل و در فاصله سه هفته بیش از یکصد دفتر و مقر شوراهای کارگری و محلات گشایش یافتند. این اضافه بر مقرات و انتشاراتی های هنوز مخفی سازمان ها و گروه های کمونیستی در مناطق مختلف بود. منصور حکمت با همه اینها وقتی این قیام را ارزیابی کرد، علیرغم تمام احترامی که برای هوادارانش در سازمان های کمونیستی فعال در آن وقایع قایل، آن قیام را شایسته حمایت کمونیست ها ندانست و آنرا یک حرکت ناسیونالیستی ارزیابی کرد که زیر سایه بوش پدر متولد شد و تحت سیاست های احزاب ناسیونالیست پرو آمریکایی به تقابل با رژیم مرکزی رفت. در مقابل به کمونیست ها گفت به جای این کار وظایف مهمی میتوانست در دستور آنها قرار بگیرد که نهایتا زمینه ساز یک جنبش متفاوت سیاسی و قدرتگیری کارگر و کمونیسم و انسانیت می شد.

عبدالله مهتدی که آنروزها مثل همه پوپولیست های امروز به عنوان کمونیست فعالیت میکرد و هنوز به ناسیونالیست افراطی تبدیل نشده بود، نقطه مقبابل حکمت قرار گرفت و او را به مخالفت با قیام  توده ها، تخظئه کننده انقلاب مردمی، نادیده گرفتن شوراهای کارگری و خصومت با اقدامات انقلابی مردم متهم کرد.

اثر گرانبهای حکمت درس های بسیار ارزشمندی برای کمونیست هایی دارد که بخش عمده شان در آن تاریخ هنوز متولد نشده بودند و امروز در دو راهی حمایت کردن و نکردن از تحرک سبزهای ایران قرار گرفته اند.

این اثر را اگر حتی قبلا مطالعه کرده اید در شرایط روزهایی که در ایران با یک انقلاب ارتجاعی تر از سال 1991 کردستان عراق روبرو هستیم، توصیه میکنم دوباره بخوانید و کاربست تئوری مارکسیستی در برخورد به انقلابات را در قلم زیبای او ببینید. در حمایت سبزهای امروز ایران فقط سلطنت طلبان و احزاب سنت جبهه ملی و رسما ناسیونالیست صف نکشیده اند. سازمان های مختلف سنت ناسیونالیسم ایرانی در شاخه های چپ این جنبش سیاسی از حزب توده تا حزب کمونیست کارگری و سازمان اکثریت و راه کارگر و محافل کوچک تر این سنت با زبان های مختلف و  با استفاده از کاربرد واژه های فریبنده چپ سعی در جذب سوسیالیست ها و کمونیست ها به زیر این پرچم ارتجاعی را دارند. کمونیستی که بخواهد در تور ناسیونالیستی اینها گیر نکند امروز به منصور حکمت نیاز مبرم دارد. استفاده از شکاف و جنگ بین جناحهای حکومتی در جهت سازماندهی یک جنبش متفاوت از سبزهای امروز ایران با شعار آزادی و برابری بدون یک مرزبندی روشن سیاسی طبقاتی ممکن نیست. بحث حکمت زیرساخت فکری چنین جنبشی است.

 

لینک زیر از سایت حکمت حاوی این اثر با عنوان "فقط دوگام به پس" است. 

http://hekmat.public-archive.net/fa/2160fa.html