عبدالله دارابي
تعرضات رژيم عليه مردم ايران
طي يک، دو ماه اخير تعرضات گسترده و همه جانبه رژيم به سطح معيشت و امنيت مردم در سراسر ايران شروع شده و توجه افکار عمومي جهان را نيز بخود جلب نموده است. اين تعرض سبعانه رژيم، در همه رسانه هاي داخل و خارج انعکاس يافته و به عناوين مختلف مورد نقد و ارزيابي قرار گرفته است. با توجه به اهميت موضوع منهم به سهم خود هر چند کوتاه به شرايط و اوضاع و احوال کنوني حاکم بر ايران نگاهي مي افکنم و رو نکات بر جسته آن تاکيد مي گذارم.
تعرضات و بگير و ببند ها و اعدام هاي تا کنوني رژيم عليه مردم از زواياي مختلف مورد بررسي قرار گرفته و اين نوشته کوتاه هم ميکوشد توجه خواننده را به نوع ديگري از ارزيابي جلب نمايد.
"ميگويند تعرضات اخير رژيم به اين خاطر است که سلطه ننگين خود را در معرض تعرضات وسيع توده اي و اجتماعي کارگران و توده مردم مي بيند. ميگويند اين تعرض، با تعرضات قبلي رژيم فرق دارد چون وسعت و درجه خشونت آن بالا است. ميگويند رژيم بخاطر ترس از مردم دست به اين نوع تعرضات زده است و خيلي موارد مشابه ديگر...........".
اينکه رژيم از تعرض کارگران، زنان و دانشجويان ميترسد شکي در آن نيست چون ترس رژيم از اعتراضات مردم يک امر واقعي است و خود رژيم هم قادر به انکار آن نيست. ولي بحث اصلي اين است که تعادل قوا به نفع مردم به چنين جايي نرسيده که اين نوع استدلال کردن ها بدل بنشيند و مردم را جذب نمايد. علاوه بر خود رژيم اسلامي، اپوزيسيون راست هم از قدرتمند شدن مردم بشدت بيمناکند و به همين خاطر طي اين ۲۸ سال به موازات تعرضات رژيم به مردم، اپوزيسيون راست هم بي وقفه با حربه فريب و تحميق بجان مردم افتاده و از هيچ تلاشي براي به کجراه بردن مردم فرو گذار نبوده اند. حاکميت سياه ۲۸ ساله رژيم اسلامي بر مردم ايران يک تاريخ بهم پيوسته است که علاوه بر خود رژيم، اپوزيسيون راست هم در آن سهيم و شريک بوده است.
مگر کسي يادش رفته که مهدي بازرگان و گله اي از عوامل ارتجاع اسلامي، براي خواباندن اعتصاب عظيم کارگران نفت و شکست انقلاب ۵۷ و بيعت گرفتن با خميني چگونه به سراغ کارگران رفتند؟! بنا بر اين از بيعت بازرگان ها و عوامل ارتجاع اسلامي و جبهه ملي ها و توده اي و اکثريتي ها و چپ آنزمان، تا سلطنت طلبان امروز و کل کمپ راست يک تلاش مشترک و بهم پيوسته را تشکيل ميدهند که هر کدام به سهم خود در اين پروسه ۲۸ ساله عليه مردم نقش ايفا کرده اند.
اپوزيسيون راست، هم در شکست انقلاب و هم در تداوم تعرض مستمر رژيم به جان و مال مردم سهيم و شريک بوده اند و بدون پرداختن به اين واقعيات، هيچ دردي از مردم درمان نميشود و هيچ جواب و راه حل درستي پيشاروي مردم قرار نمي گيرد. اين کمپ و اين اپوزيسيون راست، از بدو سر کار آمدن رژيم اسلامي تا کنون توده مردم را از عوامل و رخداد هاي واقعي که به اين وضعيت منتهي گشته دور ساخته و آنها را به راه حل هاي منفعت طلبانه خودشان پاس داده اند. طي ۲۸ سال اخير راه حل هاي گوناگوني در مقابل مردم قرار داده اند که اگر ماديت ميافتند جهنمي بمراتب داغ تر و سياه تر از عراق، رواندا و يوگسلاوي و... دامنگير مردم ايران ميشد و مردم را به قعر فقر تباهي و نابودي کامل سوق ميداد. براي نمونه، کمپ راست حمله امريکا به ايران را به فال نيک ميگرفتند و آنرا بعنوان دمکراسي نوين و برکت و خوشبختي به مردم ايران نويد ميدادند و سالها به عناوين مختلف رو آن کوبيدند و مردم را به زير اين پرچم فرا خواندند.
قوم پرستان کرد و ترک و عرب بمثابه بخشي از اين کمپ، براي خون پاشيدن به جامعه ايران "فدراليسم" را علم کردند و با پول پنتاگون براي آن جار زدند و بخش وسيعي از چپ سنتي را هم در اين مورد با خود همراه کردند. اصلاح طلبان درون رژيم هم تحت نام اسلام خوش خيم به ميدان آمدند در کمال بي شرمي حداقل ۸ سال عمر براي رژيم خريدند. عوامل بقا و طولاني شدن عمر ننگين اين رژيم و تعرضات ادامه دار تا کنوني اش را بايد در چارچوب اين آلترناتيو جستجو کرد نه تنها ها فاشيست بودن و ددمنشي خود رژيم. چون رژيم کثيف اسلامي ابتدا با رسالت سرکوبگري به چنين جايگاهي گمارده شد. رسالتي که رژيم شاه در اجرا کردنش عاجز و ناتوان بود. ولي عليرغم آن، رژيم جمهوري اسلامي بدون اتکا به اپوزيسيون راست جامعه نميتوانست به چنين بقا و اقتداري دست يابد. بنا بر اين تعرض سبعانه امروز رژيم اسلامي بمردم ايران بدون روشن کردن اين واقعيت راه بجاي نمي برد و هيچوقت تلاش مردم به تشکل و سازمان و اقتدار و تعرض جمعي براي کنار زدن رژيم و استقرار حاکميت خودشان بر جامعه تبديل نخواهد شد. با علم به اين واقعيت، کارگران و مردم ايران بايد يک بار براي هميشه اين ابر مه آلود را کنار زنند و براي دست يابي به منافع طبقاتي خود رو نيروي متشکل و تواناي هاي جمعي و سازمان يافته خود متکي شوند.
اگر تعرضات رژيم بخاطر گسترش اعتراضات اجتماعي و توده اي است، پس چرا به مردم ميگوييم عقب نشيني رژيم در گرو اقدام جمعي و سازمان يافته شما ها است! اين خود نشان ميدهد که تناسب قوائي که بعضي ميگويند نيست چون تعرض جمعي و سازمان يافته يعني بهم زدن تعادل قوا به ضرر رژيم، يعني قدرتمند شدن طبقه کارگر و تعرض پي در پي به رژيم و عقب راندن آن در همه سطوح و سرانجام کنار زدنش از اريکه قدرت. تعرضات امروز رژيم اسلامي بمردم در سراسر ايران اتفاق تازه و پديده تازه اي هم نيست. تازه ترين پديده شکست افق اپوزيسيون راست است که طي ۲۸ سال اخير به عناوين مختلف بخورد مردم داده اند و اکنون عواقب شکست آن روي مردم هم تاثير خود را گذاشته و مردم را بلحاظ روحي دچار نگراني و خستگي کرده است.
اين ياس نگراني، بخاطر شکست راه حل هاي خود مردم نيست، چون مردم کماکان در صحنه نبرد عليه رژيم حضور دارند و از آن غافل نشده اند و هر روز بشيوه اي اعتراضات خود را عليه رژيم بنمايش ميگذارند. بحث من اساسا اين است که کارگر و مردم زحمتکش بايد از اين پس با پرچم و افق و برنامه خود در صحنه سياسي ايران ظاهر شوند که در زير به آن خواهم پرداخت. بنظر من تعرض جديد رژيم و اين ياس تحميل شده بمردم هر دو مقطعي خواهند بود به شرطي که مردم اين بار بتوانند از آن درس بگيرد، بياموزند و رو پاي خودش بايستد.
راه برون رفت از اين اوضاع چيست؟
طبقه کارگر ايران و مردم آزاديخواه براي خلاصي از وضع موجود بايد با حزب و افق و برنامه خود در صحنه سياسي ايران ظاهر شوند و با نيروي خود و اتکا بخود بجنگ رژيم بروند و او را از اريکه قدرت کنار زنند و خود جانشين آن شوند. رژيم جمهوري اسلامي خودبخود کنار نميرود و اگر آمريکا و اپوزيسيون راست هم آنرا از قدرت ساقط کنند، کارگر و مردم انقلابي را جايگزين آن نخواهند کرد و کرسي قدرت را هم غير خودشان تقديم هيچ کس ديگري نخواهند کرد و از همين حالا هم جايگزين رژيم را براي خود مشخص کرده اند که بمراتب بد تر از اين ها خواهند بود. اگر اين را بپذيريم قاعدتا بايستي از تکرار سناريو هاي تا کنوني و بيعت با رژيم اسلامي و... اکيدا خود داري کنيم و با چشماني باز و با سرعت به داد وضعيت حال و آينده جامعه ايران بشتابيم و براي نجات آن زير پرچم حزب و افق و برنامه مستقل خود جمع شويم.
اکنون اين حزب و اين افق و برنامه موجود است و حزب حکمتيست و برنامه دنياي بهتر و سياست هاي شفاف و روشن آن تنها آلترناتيوي است که ميتواند بگونه نويني جنبش سرنگوني رژيم اسلامي را تا پيروزي کامل هدايت کند و رو ويرانه هاي اين رژيم، حکومت سوسياليستي را بنا نهد. اين بهترين انتخابي است که امروز در مقابل جامعه ايران قرار گرفته و کارگر و مردم آزاديخواه ميتوانند با بدست گرفتن اين حزب و اين افق و برنامه، به آزادي، برابري و رفاه و خوشبختي خود دست يابند.