نقل از کمونيست ١٢٧

 

اعدام صدام، ادامه و انعکاسي از جنگ آمريکا و اشغال عراق و قدرت  باندهاي مسلح

 

محمود قزويني  ghazvini.m@gmail.com

 

 

صدام حسين روز ٣٠ دسامبر ٢٠٠٦ – ٩ دي ماه ١٣٨٥ در عراق بدار آويخته شد. اعدام صدام حسين اولين صدور و اجراي حکم اعدام در عراق پس از حکومت صدام حسين است. با صدور و اجراي اين حکم، دولت آمريکا و باندهاي سر هم بندي شده در عراق که دولت عراق ناميده ميشوند، خواستند استقرار دولت و قانون در عراق را اعلام کنند. قدرت امپرياليستي گير کرده در باتلاق عراق و شکست خورده در اهداف نظامي و سياسي اش  و چشم انداز تيره و تار باندهاي حاکم بر عراق براي چيرگي بر نزاعها و جنگها و  تضادهاي لاينحل و هرج و مرج دروني و بيروني "حکومتشان" و جامعه عراق، به يک نمايش قدرت و زور نياز داشتند. صدام حسين قرباني اين هدف آمريکا و باندهاي حاکم بر عراق شده است.

بوش و دست اندرکاران و حاميان و مجريان اعدام صدام از خامنه اي تا ملکي  ميگويند صدام به جرم جنايت بر عليه مردم عراق اعدام شد. اما  الحق اگر قرار باشد حکم اعدام را در باره جنايتکاران بر عليه بشريت بدون تبعيض جاري کرد، بوش و بسياري از سران دولت آمريکا به جرم جنايت بر عليه مردم عراق و جنايت بر عليه مردم جهان و بشريت در صف اول اين حکم قرار خواهند داشت. خامنه اي و ديگر سران رژيم اسلامي هم  که ديگر پرونده شان مانند خود صدام پر از گورهاي دسته جمعي و کشتار است، جاي خود دارند. همين پر بودن پرونده حاميان اعدام صدام از جنايت، خود حاکي از منفعتهاي ديگري است که خود را در پشت اعدام صدام حسين پنهان کرده است.

بوش پس از اعدام صدام حسين اعلام کرد که " آوردن صدام حسين به پيشگاه عدالت،....نقطه عطفي در روند پيشروي به سوي حکومت دموکراتيکي است که ميتواند از خود دفاع کند"

در اين حرف بوش همان اندازه حقيقت نهفته است که حمله به عراق براي نابودي ديکتاوري صدام و برقراري دموکراسي در عراق. در اين حرف بوش به اندازه محاصره اقتصادي ١٢ ساله و گرسنگي دادن مردم و کودکان عراقي  و مرگ ميليونها کودک در اثر گرسنگي و بي داروئي در طول بيش از يک دهه حقيقت نهفته است. در اين حرف بوش به اندازه بمباران و موشک باران خانه و مدرسه و نيروگاه برق و پل و هر چيزي که بوئي از شهروندي و تمدن در عراق ميداد و نهايتا حمله کامل نظامي براي نابودي مدنيت در جامعه عراق و کشتار وسيع مردم در اثر بمبارانهاي هوائي، حقيقت نهفته است. اگر محاصره اقتصادي و حمله نظامي و اشغال عراق و شرائطي شير تو شير و ناامني و قتل و کشتار و فقر و گرسنگي که امروز بر مردم عراق حاکم شده است، روند پيشرويي براي مردم عراق محسوب شود، حتما بايد اعدام صدام حسين را هم روند پيشروي در عراق دانست. 

صدام حسين در ادامه جنگ و اشغال عراق توسط آمريکا، در ادامه نابودي شيرازه مدني جامعه عراق و ايجاد شرائط هرج و مرج و شير تو شير، در ادامه دامن زدن به نزاعهاي قومي و مذهبي، بدار آويخته شده است و باندهاي سر هم بندي شده اسلامي و قومي حاکم بر عراق که حکم را صادر و اجرا کردند، بخشي از اين پروسه جنگ و اشغال و سناريوي سياه در عراق هستند.

 

اعدام صدام حسين همه آن چيزي که امروز در عراق ميگذرد را در خود منعکس ميکند. جنگ، اشغال، سناريوي سياه، هرج و مرج، شکست آمريکا در باتلاق عراق و سربرآوردن و تشديد شدن نزاعهاي قومي و مذهبي، متولد شدن نزاع شيعه و سني در سطح وسيع و شروع کشتارها و قتلهاي فرقه اي شيعه و سني، کشيده شدن اختلاف و تضاد شيعه و سني در سطح منطقه، حاکم بودن باندها و فرقه هاي  مسلح گانگستر اسلامي در عراق،  قدرت خودمختار گروههاي مسلح اسلامي و تاج سر همه اينها و همه اين شرائط،  نيروي نظامي آمريکا که اين شرائط را خلق و ادامه آن را براي ايجاد نظم نوين جهاني، نظم و آرايش ميدهد، در حکم اعدام و اعدام صدام حسين انعکاس يافته اند و با اعدام او همه اين تضادها و روندها  تشديد شده است.

 

براي نوري ملکي و باندهاي حاکم بر عراق، اعدام صدام حسين همانند موجوديت قدرت و حکومتشان، فقط در زير سايه اشغال و حضور نيروي نظامي آمريکا ممکن شده است. براي دولت بوش اعدام صدام حسين قرار بود نشان از قدرت  نيروي آمريکا براي عمل  در عراق و توان آن براي ادامه حضور در باتلاق عراق و يک برگ برنده  در مقابل جناحهاي رقيب که رهبري او را در دولت آمريکا نشانه رفته اند باشد.. اما آمريکا از هدايت و دخالت در سير اجرا و زمان اعدام آنطور که خودش ميخواست ناتوان بود و نتوانست دخالتي کند.  زمان و سرعت اجراي حکم اعدام صدام  دست آمريکا نبود. از اين نظر اجراي حکم اعدام صدام نشان شکست و ناتواني آمريکا در عراق را بر خود داشت. حتي دولت سرهم بندي شده باندهاي اسلامي و قومي حاکم هم، زمان اعدام را بر اساس اراده خود ( اراده اي که  بر اساس مجموعه فشارهاي باندهاي مسلح و توازن قدرت  متغير شيعه و سني و کرد و توان دخالت ايران و آمريکا و ديگر کشورهاي منطقه در هر لحظه بروز ميابد) نتوانست تعيين کند. لحظه به دار آويختن صدام، لحظه نمايش قدرت باند مسلح و خودمختار مقتدا صدر بود. شعارهاي زنده باد مقتدا صدر حاکميت باندهاي خودمختار مسلح در عراق را به جهانيان نشان داد. اعدام صدام حسين به دست يک دولت شيعي در عراق و به دست باند اسلامي شيعه مقتدا صدر که کشتار سنيان در عراق ميرود به برنامه عمل کامل آن تبديل شود، بنزيني بر خرمن نزاع شيعه و سني در عراق است که به يمن سياستهاي مستقيم و غير مستقيم آمريکا در عراق زاده و رشد کرد.

حکم اعدام  و اعدام صدام حسين حتي لاپوشاني ستم کشي ها و قتل عام هاي مردم کردستان عراق و قدرت جريانات ارتجاعي عربي را براي حفظ و ادامه اين ستم کشي در خود دارد. در حکم صدام حسين حداکثر سعي شده تا کشتار مردم کردستان عراق در طول دهه ها بدست صدام حسين برجسته نشود. از نظر جريانات شيعي عربي، صدام حسين ميبايست به جرم کشتار شيعيان و بدست جريانات شيعي اعدام شود و شد. مسئله کردستان ميبايست لاپوشاني شود و شد.

اعدام صدام حسين همچنين اختلافات و کشمکشهاي منطقه اي ميان دولتها را نيز به نمايش گذاشت. سران جمهوري اسلامي اعدام صدام حسين را جشن گرفتند. دخالت باند ساخته شده و تحت حمايت جمهوري اسلامي، مقتدا صدر در اجراي اين حکم هم توان و قدرت جمهوري اسلامي را در دخالت در عراق به رقيبان منطقه اي اش نشان داد. چه بسا با کاردانيهاي وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي بود که مقتدا صدري ها با لمپنيزم اسلاميشان در زمان اعدام، دنيا را متوجه قدرت  و نفوذ باندشان در دولت عراق کرده اند. عربستان و کشورهاي حاشيه خليج و ديگر کشورهاي عربي از اعدام صدام حسين ناراحت شدند و اظهار نارضايتي کرده اند و دفعتا  آن را محکوم کردند و بخصوص در اجراي اين حکم، نفوذ و قدرت جريانات شيعي و  جمهوري اسلامي را ميديدند و اين را به ضرر نفوذ و دايره قدرت خود ميدانستند. صدام حسين همچنين سمبل مقابله و جنگ با جمهوري اسلامي بود. اعدام صدا حسين در چشم حکومت هاي عربي، اعدام سمبل مقابله شان با رقيب منطقه اي شان بود. 

 

اعدام صدام حسين همه تضادها و نزاعها و مسائل عراق را تشديد کرده است. دعوا و نزاع شيعه و سني در پي اعدام صدام حسين ميرود که جامعه عراق را کاملا وارد يک جنگ و کشتار قومي تمام عيار بي پايان کند. آمريکا ناتوان از هرگونه دخالتي و تحت فشار نيروهاي منطقه اي، حالا فقط پس از چند روز از اجراي حکم سعي ميکند، کمي از آن فاصله بگيرد. نوري ملکي ميخواهد با دستگيري يک جلاد مقتدا صدري  که فيلم چگونگي اعدام صدام بدست خودش و ديگر جلادان  را در دنيا پخش کرده است، مقتدا صدر را گوشمالي دهد. مقتدا صدري که البته همين دو هفته پيش با اعلام خروج خود از مجلس عراق و دولت ملکي، ملکي را لرزاند.  طالباني به عنوان رئيس جمهوري اعلام کرده است نقشي در اعدام صدام حسين نداشته است تا حساب خود و کردستان عراق را از عراق و درگيريهاي شيعه و سني آن جدا سازد.   

 

اعدام صدام حسين همچنين مانند هر اعدام ديگري يک قتل عمد، يک انتقامجوئي کور است. جنايات بي شمار صدام حسين نافي اين نيست که اعدام او از نظر انسان مدرن امروز، خود يک جنايت و يک قتل عمد است. اين اعدام فقط به عنوان ادامه جنگ و اشغال آمريکا و ادامه و تشديد نزاعها و جنگهاي قومي و مذهبي در عراق معنا و مفهومي دارد و بر متن آن صورت گرفته است. اعدام صدام حسين نه موجب اقتدار دولت ملکي ميشود و نه برخلاف عادت معمول سران هيئت حاکمه آمريکا در کاربرد قدرت خشونت و زور و نظاميگري براي نشان دادن قدرت خود، از شکست آمريکا در عراق ذره اي ميکاهد. اعدام صدام در ادامه وضعيتي است که آمريکا در عراق و منطقه آفريده است و اين روند و وضعيت را تشديد ميکند.

 

با اعدام صدام، نه تنها جنايت و کشتار از سر مردم عراق و منطقه کم نخواهد شد، بلکه به جنگ و کشار قومي و مذهبي بيش از پيش دامن زده ميشود. اعدام صدام خود بخشي از ارعاب، انتقام جويي و قتل سازمانيافته توسط قاتلين مردم عراق است و بايد محکوم شود.  پايان جنايت در عراق و منطقه تنها با مقابله اي جدي و همه جانبه عليه کل عاملين جنايت و کشار مردم، عليه توحش نظم نوين امپرياليستي و عليه هيزم آوران جنگ  قومي و مذهبي مقدور است. اين کار تنها به همت مردم متمدن مقدور است، مردمي که مخالف هر نوع اعدام و جنايتي هستند. اين کار تنها با قدرت طبقه کارگر و مردم آزاديخواه و احزاب کمونيستي روشن بين مارکسيستي ممکن است.  

 

4 ژانويه 2006 – 14 دي 1385