نقل از کمونيست ١٢٧

تحريم ايران سلاحي عليه مردم، وسيله اي در خدمت رژيم!

خالد حاج محمدي

 

شوراي امنيت سازمان ملل به اتفاق آرا توافق کرد که ايران را به خاطر دسترسي به تکنولوژي غني سازي اورانيوم تحريم کند. سازمان ملل و دول غربي اين سياست را اقدامي در جهت ديپلماسي بين المللي براي محدود کردن جمهوري اسلامي در دسترسي به سلاح اتمي طرح کرده اند. خارج از اينکه توجيه سازمان ملل و در راس آن دول غربي چه ميباشد و خارج از اينکه تحريم ايران در ضرب اول شامل کدام محدوديتها خواهد شد، اين حرکت اقدامي آشکار عليه مردم است و بايد محکوم شود. اولين تاثير اين اقدام و فشاري که اين تحريم در هر سطحي اعمال شود مي آورد، بر عکس تبليغات دول غربي نه در تنگنا قرار دادن سران جمهوري اسلامي، که افزايش فقر و محروميت بيشتر براي طبقه کارگر و اقشار محروم است. بي شک تحريم ايران تنگناهاي واقعي بر اقتصاد ايران ايجاد خواهد کرد، ولي قربانيان اين تنگناها مردم خواهند بود و نه جمهوري اسلامي. جمهوري اسلامي فشار و محدوديت اعمال شده را به گردن مردم و ايجاد محروميت بيشتر بر آنان خواهد انداخت. در همين مدت کوتاه که فقط اعلام اين تحريم به گوش جهانيان رسيده است، قيمت کالاهاي مصرفي مواد پايه اي زندگي بشدت بالا رفته است. اينکه تحريم ايران اقدامي عليه رژيم است و نه مردم و سرنگوني را نزديک ميکند، رياکاري آشکار و با هر نيتي گفته شود تلاشي توجيه گرانه در خدمت دول غربي و سياست ضد انساني آنهاست.  اگر کسي نتيجه تحريمهاي سازمان ملل و دول غربي در عراق که نتيجه آن فقر و گرسنگي بر مردم و مرگ و مير وسيع کودکان عراق را به ارمغان اورد، نديده باشد، ميشد اين استدلال را تنها از سر بي ربطي اين جريانات به جامعه و فرقه اي بودن و يا پايين بودن درک و شعور سياسي آنها گذاشت. اما دنيا هم اکنون و در ساليان گذشته شاهد نتيجه اسفبار تحريم عراق توسط امريکا و انگلستان و ساير دول غربي بر مردم عراق و سلاخي چند صد هزار کودک و شهروند اين مملکت بوده است. تحريم ايران در هر سطحي اعمال شود، ابزاري عليه مردم و عامل تشديد محروميت و فقر گرسنگي آنان است و شديدا محکوم است.

 

جدا از اين فاکتور،  اين تحريم دست جمهوري اسلامي را در تقابل با مردم باز خواهد گذاشت و مردم را در مقابله با جمهوري اسلامي در موقعيتي نامناسب قرار خواهد داد. تحريم ايران ابزاري در دست جمهوري اسلامي و در خدمت توجيه سياست سرکوبگرانه و ايجاد فضاي نظامي و توجيه گر فقر و بيکاري و محروميت خواهد شد. همانطور که خطر حمله به ايران به ماندگاري جمهوري اسلامي و افزايش فشار به مردم و تلاش براي عقب راندن اعتراضات آنها کمک کرد. به همان درجه که فضاي نظامي تا کنوني که مستقيما تحت تاثير سياست دول غربي ايجاد شده بود، فرجه اي به جمهوري اسلامي داد که خود را در مقابل مردم متحد کند و مردم را در موقعيت بشدت نا مناسبي در مبارزه عليه رژيم اسلامي قرار داد، تحريم ايران در هر سطح و به هر درجه اي، ارتجاع اسلامي را هارتر خواهد کرد و موقعيت  مردم را و به اين اعتبار تناسب قوا را به زيان مردم تغيير خواهد داد. قربابيان فوري اين تحريم نه سران جمهوري اسلامي، که طبقه کارگر و مردم محروم  و جنبش آنها براي سرنگوني رژيم اسلامي خواهند بود و به همين اعتبار هر چه شديد تر و طولاني تر باشد به طول عمر جمهوري اسلامي خواهد افزود.

 

اما مستقل از تمام اين فاکتورها دولت آمريکا و انگلستان و سازمان ملل در کجاي دنيا حافظ امنيت جهان بوده اند تا ايران مورد دوم باشد. قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل اساسا ابزاري براي اعمال ژاندارمي دولت بوش و بلير بر جهان است. سازمان ملل تا کنون در اوج رياکاري تنها نقشي که  داشته وسيله و ابزار مشروعيت دادن و توجيه سياست ارتجاعي و قلدري نظامي و اعمال فشار اين دولتها و مستقيما ابزار دست آنها بوده است. اينها درست در شرايطي که اعلام ميکنند، ميخواهند "امنيت" دنيا را حفظ کنند و براي اين امر ايران را تحريم ميکنند، که توني بلير اعلام ميکند ٢٠٠ ميليارد پوند را به ترميم و توسعه سلاحهاي هسته اي در کشورش اختصاص خواهد داد. دولتي که خود ميخواهد چنين هزينه سنگيني را به سلاحهاي هسته اي اختصاص دهد، چرا مردم جهان بايد سر سوزني براي ادعاي مبارزه با گسترش سلاحهاي هسته اي آن در جهان ارزش قائل شوند. دولت آمريکا تنها کشوري در جهان است که تا کنون عليه بشريت از بمب هسته اي استفاده کرده است. امريکا و انگلستان بزرگترين دارندگاه سلاح هسته اي در جهانند. تمام دول هم پيمان و گوش به فرمان دولت آمريکا محدوديتي در توليد سلاح هسته اي ندارند. اگر مبارزه با گسترش سلاح هسته اي است، آنوقت تکليف خود اين دول و اسرائيل و پاکستان و روسيه و چين و فرانسه و  بقيه چه خواهد شد؟ اينها خود در جنگ عراق در همين چند سال گذشته از اورانيوم رقيق شده عليه مردم عراق و کودکان اين مملکت به بهانه مبارزه با صدام استفاده کردند. چرا مردم بايد براي اين رياکاري و ادعاي دروغين اينها و سازمان مللشان تره خرد کنند. پاک کردن دنيا از سلاح کشتار جمعي امري مهم و بسيار مثبت است. اما اگر قرار است چنين کاري انجام شود آنوقت بزرگترين توليد کنندگان و دارندگان انواع سلاح هاي کشتار جمعي، خود بايد پاي محاکمه باشند نه در مرجع قاضي.

 

جالب اينکه بخش زيادي از اپوزيسيون ايراني در اين ماجرا يا سکوت پيشه کرده اند و يا عملا و رسما در رکاب بوش و بلير ايستاده اند. کل اپوزيسيوني که جز با دخالت سياسي يا نظامي غرب امکان ايفاي نقشي در سياست ندارند از تحريم حمايت کرده اند. سازمان مجاهدين خلق از فرط بي ربطي به جامعه و مردم و غرق در آرزوهاي برباد رفته اش، تحريم را هنوز ناکافي ميداند. از جرياني که چيزي جز منافع حقير فرقه اي و آرزوي به کرسي قدرت رسيدن به هر قيمتي حتي به قيمت پادوئي امريکا و دول غربي کردن در سر ندارند، نبايد بيشتر از اينها انتظار داشت. حزب دمکرات کردستان ايران هم که در خواب فدراليسم سالهاست اميد خود را به دول غرب و مشخصا دولت آمريکا دخيل بسته است، اين سطح از تحريم را ناکافي ميداند و اميدوار است در ادامه اقدامات جدي تري اعمال شود. رضا پهلوي و حزب مشروطه ايران و فدائيان اکثريت نيز، صورت مسئله را از آمريکا پذيرفته اند و عملا به اين گردنه گيري و قلدري دول غربي انتقاد نيم بندي هم ندارند. اينها نيز با توضيحات بي معني در مورد جنايتکاري جمهوري اسلامي ايران، لام تا کام در ارتجاعي بودن تحريم و ضد مردمي بودن آن و خودگماردگي دولت بوش وبلر و اعمال قلدري آنها بر دنيا،  به زبان نمي آورند.  بخشي ديگر هم از نيروهاي اپوزسيون نيز به دليل مشغله هاي بسيار "مهم"شان فعلان فرصت اعتراض و نظري نيافته اند.

 

همچنانکه که گفتم تحريم ايران اقدامي مستقيم عليه مردم است و دود آن به چشم مردم ميرود. اعمال قلدري دول غربي به بهانه هسته اي و دسترسي ايران به تکنولوژي غني سازي، اقدامي براي اعمال ژاندارمي خود بر منطقه و جهان است. اين ادامه کل سياست ضربه پيشگيرانه دولت بوش و بلر است که قربانيان آن مردم عراق و افغانستان و لبنان بوده است. در نتيجه اين سياستها نه تنها در هيچ گوشه اي از جهان آرامش و امنيتي ايجاد نشده است، بله اولا خود اين دولتها  عامل اصلي ناامني و جنگ و کشتار مردم بوده اند. درثاني در نتيجه سياست ارتجاعي اينها و هر جا که اين دول نقشي ايفا کرده و دستي داشته اند، چنان جهنم و مردابي ايجاد کرده اند که از درون آن تنها  جريانات اسلامي و تروريستي، تنها جريانات فاشيستي و ضد انساني رشد کرده اند. اگر امروز خاورميانه به ميدان تاخت و تاز جريانات اسلامي تبديل شده است، اگر سرنوشت چند ميليون انسان در افغانستان را امثال طالبان تهديد ميکنند و اگر عراق به ميدان جنايت و کشتار و گرسنگي و مرگ و استيصال مردم و ميدان تاخت و تاز جريانات تروريستي و قومي تبديل شده است، نتيجه سياست ارعاب و قلدري همين دولتها و در راس آن دولت آمريکا و انگلستان بوده است.

 

در مقابل اين اوضاع تنها راه ما مردم اتکا به خود و ايجاد وسيعترين اتحاد حول پرچمي است که حرمت و کرامت انسان در راس آن است. اتحاد حول پرچم آزادي و برابري، اتحاد حول سياستي که عمق ارتجاع بوش و بلير و خامنه اي و احمدي نژادها و ... را هوشيارانه افشا ميکند و براي دنياي برابر و انساني تلاش ميکند. ما ضمن هوشياري و افشاي قلدري و اعمال زور دول غربي و تقابل با آن، بايد مبارزه اي  متحدانه براي بزير کشيدن جمهوري اسلامي و تامين يک زندگي آزاد و برابر را پيش ببريم.