نشريات دانشجويي، انجمن هاي اسلامي و گارد آزادي

پاسخ به يک نامه

بهرام مدرسي

 

 

دوست عزيزم،

... دررابطه با نکاتي که خواسته بودي سعي ميکنم که يک به يک به آنها بپردازم.

- درمورددانشگاه شما: فکر ميکنم که اساس کار بر دوجنبه بايد متکي باشد که فکر ميکنم هر دو را شما شروع کرده ايد. از يکطرف بايد تلاش کنيم که کل فضاي چپ را در آن دانشگاه به حکمتيست ها وصل کنيم، يعني اينکه چپ عموما خودش را وقتي که کاري ميکند و يا چيزي را در نظر دارد، خود را با مواضع حکمتيست ها بشناسد و در ادامه آن طبعا رفقايي که خواهان کار متشکل با حکمتيست ها هستند را هم به حزب وصل کنيم. در اين رابطه طبيعي است که پيش از آن با هم چک ميکنيم که مشکل امنيتي براي شما پيش نيايد. در هر مورد بايد با دقت با هم صحبت کنيم. اما فضاي عمومي چپ را ديگر مستقل از اينکه کسي با ما در رابطه مشخص تشکيلاتي هست يا نه را بايد به خودمان وصل کنيم. در همين رابطه گذاشتن جلسات بازخواني منصور حکمت و کليه نکاتي که اشاره کردي بسيار خوب هستند. شايد بشود در کنار اين کارهاي ديگري کرد که اين بسته به دامنه حضور ما در آن دانشگاه دارد و اين جا خود نشريه نقش اساسي ايفا ميکند. کار دوم به نظر من شرکت فعال ما در کل اعتراضات موجود در اين دانشگاه است. به اين معني که اگر اتفاقي قرار است آنجا بيافتد بايد اين ما باشيم که طول و عرض آن و شعارهاي آن و کل داستان را تعيين ميکنيم. اين بدون دخالت فعال ما دررويداد هاي اين دانشگاه امکان پذير نيست. در همن دوره ما نمونه هايي در دانشگاه هاي مختلف داريم. در همين رابطه آنچه که درمورد انجمن هاي اسلامي گفته اي درست است بايد دستشان را کوتاه کنيم. در اين رابطه بايد تلاش کنيم که بدوا کل فضاي اعتراضي در دانشگاه را با خودمان همراه کنيم. اين يعني مردم داري، صبور بودن و تلاش در افناع همه و هر کس. راستش بقول کورش کار کردن با هم نظران خودمان کار سختي نيست. مهم اين است که مخالفينمان و يا کساني که صد در صد با ما هم نظر نيستند را با خودمان همراه کنيم. مهم از نظر من اين است که اين چپ دار دانشگاه شما مشغول خودش و بحث با خودش نباشد، بايد سعي کند که به اعتبار قدرتش و تعدادش کل فضاي عمومي دانشگاه را تحت سيطره خود داشته باشد. بايد سعي کنيد که حتما دانشجوياني که بقول بعضي ها "سياسي نيستند" را با خودمان همراه کنيم. در ادامه همين اگر بتوانيم جمعي يا ارگاني را در مقابل انجمن اسلامي تشکيل دهيم که عالي ميشود. همين الان دفاتر انجمن هاي اسلامي خالي هستند و خودشان در بحران هويتي بزرگي گير کرده اند. ما بايد امکان تشکل و اعتراض را خارج از دامنه انجمن هاي اسلامي بوجود بياوريم. در دانشگاه هاي مختلف اين اشکال متنوعي بخود گرفته است. از شوراهاي صنفي تا جمع هاي مختلفي که تشکيل شده اند. مهم اين است که اين آلترناتيو ها اگر تنها به جمع معيني از دانشجويان محدود شود دامنه عملش بشدت محدود خواهد بود، بخصوص اينکه هر ساله دانشجويان تازه اي به دانشگاه وارد ميشوند که اين ها حتما بايد موضوع کار ما باشند.

- نشريه: همينجا به نشريه شما ميپردازم. مطالبي که براي شماره آينده داريد بسيار خوب است، ولي سوال من اين است که اين نشريه خوانندگانش قرار است چه کساني باشند؟ آيا فقط آن طيف چپ که گفتي؟ اين به نظر من کافي نيست. بايد کاري کنيم که جميع دانشجويان خودشان را جزو خوانندگان پرطرفدار اين نشريه بدانند و خود اين نشريه را بعنوان ابزاري براي کاري که در بالا به آن اشاره کردم استفاده کنيم. اگر اين را قبول داريد، بنابراين مطالب نشريه را بايد متنوع تر کرد. بايد مطالبي را در آن  آورد که دانشجوي "غير سياسي" را هم به خودش جلب کند نشريه بايد براي کساني که "سياسي هستند" فقط نباشد و به اين جهت انتخاب مطالب در آن بسيار مهم است. چيزي که در اين ليست مطاب به نظر من جايش خالي است، همين است و به همين جهت فکر ميکنم که اين نشريه با اين مطالب خوب سطح بالاي سياسي، امکان مخاطب قرار دادن توده  دانشجو را ندارد و همين دامنه عملش را محدود ميکند. مطالبي که به  زندگي روزمره يک دانشجو ربط دارند که خوب حتما خودتان اين را بهتر از من ميدانيد.

- درمورد گارد آزادي: حتما بايد صحبت کنيم ما در رهبري حزب در دست تهيه سندي براي اين کار هستيم که دست هر کسي که بدهي بتواند بفهمد که چگونه کار را بايد شروع کند. در اين مورد بخصوص بدون اطلاع ما و چک کردن با ما اقدامي نکنيد. من اين سند را حاضر که شد حتما برايتان ميفرستم اما در اين مورد هم بايد حتما بيشتر صحبت کنيم. فکر ميکنم که گارد آزادي را بايد در شهر شما هم سازمان داد، اشکال آن اما حتما به نسبت کردستان متفاوت است. در همين رابطه به نوشته من در سازمانده کمونيست شماره ١٠ رجوع کنيد همينطور نوشته هاي ساير رفقا در اين رابطه.

با تشکر

بهرام مدرسي