تکرار روزهای قیام بهمن یا  عوام فریبی چپ بورژوا  

حسین مرادبیگی

این روزها شاهد ارزیابی های مختلفی از انقلاب 57 و قیام 22 بهمن هستیم. واضح است هرکس از زاویه منافع سیاسی – طبقاتی امروز خود به آن تاریخ و به آن گذشته برمیگردد. آنچه در این میان جلب توجه میکند عوام فریبی چپ بورژوا است که گویا آن تاریخ و آن گذشته در حال تکرار شدن است. بعضی از شاخه های این چپ حتی شمارش معکوس آن را هم اعلام کرده اند.

برخلاف عوام فریبی چپ بورژوا آنچه که در واقع در شکل تراژیک تر آن تکرار  شد، نه روزهای دوره قیام 22 بهمن، بلکه خزیدن چپ بورژوا همراه جناح راست آن در جنبش سبز است. چپ بورژوا، همانطور که در قرار پلنوم هفدهم کمیته مرکزی حزب حکمتیست نیز آمده است، مانند سال 57 همراه جناح راست خود به جنبش سبز اسلامی پیوست و امید و آروزی خود را به افق این جنبش گره زد. این چپ نه تنها به جنبش کارگری که به مبارزه برای آزادیهای سیاسی، به مبارزه برای حق زن، به مبارزه برای جدائی دین از دولت و سرنگونی جمهوری اسلامی نیز پشت کرد. این آن اتفاق تراژیکی است که متاسفانه در این دوره اتفاق افتاد و کل چپ بورژوا را با خود برد. وقوع این بهمن سیاسی در فضای سیاسی جامعه ایران را واضح است چپ بورژوا با هیاهو و جنجال در مورد "تکرار" روزهای انقلاب 57 و قیام 22 بهمن نمیتواند از دید جامعه و از دید پرولتاریای آگاه پنهان کند.   

انقلاب 57 انقلابی بود برای آزادی و رفاه اجتماعی. مردم در آن دوره حق داشتند شاه نخواهند، حق داشتند به شکنجه و شکنجه گر و زندان و سرکوب و اعدام پایان دهند. همانطور که اکنون نیز حق دارند خلافت اسلامی سرمایه را درهم کوبند، حق دارند به آزادی و رفاه اجتماعی دست یابند، حق دارند به شکنجه و شکنجه گر و زندان و بساط اعدام و شلاق حکومت اسلامی پایان دهند. سوال این است که پرولتاریا چه تجاربی را از انقلاب 57 و قیام 22 بهمن و بویژه رویدادهای اخیر که خود  ناظر آن است آموخته و یا میاموزد که یک بار دیگر به پیاده نظام بورژوازی  در تحولات سیاسی آینده ایران دچار نشود؟ اگر قرار است طبقه کارگر چیزی آموخته یا و بیاموزد این است، نه عوام فریبی چپ بورژوا در مورد "تکرار" قریب الوقوع روزهای قیام 22 بهمن. 

نه تنها تحولات سیاسی چند ماه اخیر که تمام تجربه انقلاب 57 و قیام 22 بهمن ماه نیز این را به پرولتاریا و دیگر مردم زحمتکش و انقلابی در ایران ثابت میکنند که بورژوازی شکست خود را با دامن زدن به یاس و استیصال در میان توده کارگر و مردم زحمتکش سر آنان خالی کرده و پیروزی خود را با تعرض و به شکست کشاندن آنان تکمیل میکند. بورژوازی هم شکست خود را در شکست طبقه کارگر و دیگر مردم زحمتکش ترجمه میکند و هم پیروزی خود را با شکست دادن طبقه کارگر و دیگر مردم انقلاب کرده جشن میگیرد.

کسانی که انقلاب 57 و قیام 22 بهمن آن را بیاد دارند میدانند که کارگران در آن دوره در شوراها و تشکلهای خود متشکل شدند، شیر نفت این شاهرگ حیانی دولت بورژوائی سابق را بستند، همراه دیگر اقشار معترض جامعه با تمام قوا به دستگاه سرکوب و زور حکومت بورژوائی سابق حمله بردند و آن را درهم شکستند؛ روزهای سرشار از احساس قدرت و پیروزی. اما روز بعد، درست یک روز بعد از این همه احساس قدرت، خود را با ضد انقلاب بورژوائیی روبرو دیدند که  هیولای اسلام را نیز برای حفظ پایه های نظام بورژوائی در ایران به خدمت  گرفته بود. درست روز بعد از قیام به کارگران انقلاب کرده گفتند "شورا پورا مالیده جانم باید کار کنید" و تعرض به کارگر سرسخت ما درست روز بعد از پیروزی قیام  شروع شد. گفتند اعتصاب علیه حکومت الهی حرام است. به مردمی که حکومت سابق را بزیر کشیده بودند گقتند  به خانه هایشان برگردند و اسلحه ها را تحویل دهند وگرنه بعنوان محارب با آنان رفتار خواهند کرد. در رویدادهای اخیر هم جنبش سبز که دارد فروکش میکند بورژوازی و محافل آن شکست خود را تحت عنوان "خشونتگرایی" روی مردمی که خود به میدان فراخوان داده اند،  خالی میکنند!

پرولتاریا در ایران برای اینکه در تحولات سیاسی آینده ایران به  سناریویی که در انقلاب 57 برای او توسط بورژوازی چیده شد و یا به سناریویی که در تحولات اخیر توسط جنبش سبز و حامیان بورژوای راست و چپ آن چیده میشود پایان دهد باید مستقل از جریانات بورژوائی و تحت رهبری ستاد رزمنده کمونیستی خودش متحد و متشکل شده پا به میدان تحولات سیاسی در ایران بگذارد. بدون این،  سناریوی چیده شده توسط بورژوازی و احزاب و گروههای مربوطه در مورد او تکرار و اجرا  میشود. بدون این بعنوان سیاهی لشگر و پیاده نظام بورژوازی از او استفاده خواهد شد و بدون این تجریه تلخ انقلاب 57 این بار به شیوه دیگری تکرار خواهد شد. تمام عوام فریبی چپ بورژوا در مورد "تکرار" انقلاب 57 برای خاک پاشیدن به چشم کارگر و تبدیل کردن طبقه کارگر به پیاده نظام بورژوازی در تحولات اخیر است. 

پرولتاریا و پیشروان کمونیست این طبقه باید به این دور باطلل خاتمه دهند. پرولتاریا تنها برای منافع طبقاتی خود، مستقل از جریانات بورژوائی، با نیروی خود و به هدف نزدیک کردن خود به انقلاب سوسیالیستی در تحولات سیاسی در جامعه و در سرنگونی جمهوری اسلامی وارد میشود.

پایان

8 فوریه 2010