٢٢ بهمن ٨٨  و چپ

اسد گلچینی

 

انتظار و توقعی که بخش بسیار بزرگی از نیروهای چپ و سازمانهایش از 22 بهمن 88 دارند یک تراژدی است.

توقع و انتظار چپ ایران غرق در خلق گرایی این است که توده های مردم به جان آمده، جمهوری اسلامی را در 22 بهمن 88  به پرتگاه ببرند. بعضا هم دیده میشود که میخواهند زمینه قدرت گیری و انقلاب سوسیالیستی مورد نظرشان را برایشان فراهم کنند. اتکا این چپ به روند ی  است که در شعار های رادیکال عاشورا  ادامه یافت و قهرمانی های بسیاری را شاهد بودیم. اینها اتکا به جنبشی دارند که خواه از رهبریش سبقت بگیرد یا نه، کماکان زیر چتر و تحت هدایت جنبش سبز است.

آیا نیروهای چپ از انقلابی ترین تا کارگری ترین آنها، فراخوان مستقلی در باره 22 بهمن داده اند؟ به مردم ، کارگران، زنان، جوانان و "جنبش کردستان" که جملگی مرکز توجه چپ است، فراخوانی به فعالیت معینی در این روز داده شده است؟ به مردمی که  از آنها حرف شنوی دارند و یا در تشکیلات آنها سازمان یافته اند گفته اند که در 22 بهمن  زمینه انقلاب مورد نظرشان را فراهم کنند؟ اگر حتی یک مورد از این نوع فراخوان وجود ندارد این سازمانها و رهبران و فعالینش در ایران و خارج کشور خود و توده ها را به چه امری فرامیخوانند؟ 22 بهمن 88  را قرار است جناح های سیاه و سبز جمهوری اسلامی برای تحکیم پایه های نظام سرمایه داری شان حتی بصورت مشترک برپا کنند، این چپ به چه کاری غیر از این مشغول است؟ باز هم در تلاش برای سرخ کردن عاشورای دیگری است؟ خودش روز و مناسبت ندارد؟ چپ و کوهی از ادبیاتش همراه با بالا رفتن ضربان قلب و فشار خون سبز شده اش، البته که علیه ما  کارگران و کمونیستهایی  که همراه این قافله نیستند، فعال است. این طیف رنگارنگ چپ  در ابعاد وسیعتری باز هم در رکاب این جنبش و در ادامه "عاشورای سرخ" قرار است این بار" 22 بهمن سرخ" داشته باشند؟

به ما ایراد میگیرند که ما توده های رادیکال و انقلابی را به خانه هایشان میفرستیم و مانند آنها فعالیتی برای همراه شدن با قدس و عاشورا و نماز جمعه و در ادامه برای 22 بهمن انجام نمیدهیم. معلوم نیست که اگر ما "کسی" نیستیم  یا توده ها تحت تاثیر سخن و کار ما نیستند که متاسفانه هنوز نیستند، چرا به جای تمرکز به کاری که مشغول آن هستند به ما می تازند؟  مساله اصلی این است که این چپ، توده ها و خیابانی که خود سازمان نداده است و ایجاد نکرده است را میخواهد دونکیشوتی صاحب شود. توده هایی را که ما به خیابان نیاورده ایم چگونه با فراخوان ما و شما به خانه هایشان بر میگردند. توده هایی که در هشت ماه گذشته در خیابان بود ه اند با کدام فراخوان ما و شما کاری کرده اند؟ شما با روند اوضاع بود ه اید و ما کمونیستها فعالانه کوشیده ایم تا حقیقت را به کارگران و توده  تحت ستم بگوییم.  هژمونی در میان توده ها و در خیابان دست ما و شما نبوده است و در دستان جنبش سبز ورهبران آن بوده است. برای 22 بهمن هم شما راه خود را دنبال کرده اید و ما هم راه خود را. چپ و کمونیسیم بورژوایی کاری به جز آنچه در هشت ماه گذشته انجام داده است ندارد و توده ها را همچنان لایق این میدانند که سیاهی لشگر جنبش ارتجاعی سرمایه داران سبز شوند. و اگر به کمونیستها و توده مردم هم گفته میشود کار دیگری برای جنبش آزادیخواهانه و راه دیگری برای سرنگونی جمهوری اسلامی هست که باید انجام داد،معنایش نزد این چپ انفعال و خانه نشینی است.

فریب بزرگ این چپ این است که میداند میوه افتاده از درخت این جنبش و این همه فداکاری و قهرمانی توده ها دست چه کسانی خواهد افتاد. میداند که این چپ نیست که این را صاحب است. این چپ حداقل این را میداند که در شرایط فعلی چپ و کمونیستها سازمان و تشکیلاتش را ندارند و دست آنها نخواهد افتاد. اگر این چنین است، که فکر نمیکنم کسی این واقعیت را انکار کند، آنوقت باید گفت که این جنبش مادام از آن شما نیست، و تا زمانی که شما سازمانده و رهبرش نیستید مال شما نیست،حتی اگر خونین تر هم بشود.

میگویند توده ها هستند که موسوی و کروبی را رهبری میکننند!! این تئوری "انقلاب" حزب کمونیست کارگری و همه چپ های خلقی و ناسیونالیست است  که اکنون همه گیر شده است. شعارها و تاکتیک های  مناسب و "انسانی" و"نان" و "مسکن" به جای آزادی و برابری هم برایش درست شد تا انقلاب را بیشتر به حرکت در آورد.  یاداشتهای هپروتی انقلابشان هم سر کوتاه آمدن ندارد! اینها ادامه منطقی درگیر نشدن و کشتی نگرفتن با موسوی در فاز اول انقلاب بود که اینک در 22 بهمن منتظر لحظات آزادی و برابری هستند!

چیزی که این چپ نمیگوید این است که این آنها هستند که تحت رهبری این توده مردم قرار دارند و نه موسوی و کروبی. آنها هستند که بدنبال توده ها روانند. پس توده مردم را چه کسانی سازماندهی و رهبری وهدایت کرده است؟ توده مردمی که سازمان و رهبری مستقلی از سبز ندارند چگونه رهبری شده اند؟ آنها خود رهبرند؟ همه رهبرند؟ همه هژمونی دارند؟  نه اینطور نیست و بار دیگر داستان انقلاب 57 است که تکرار میشود و این بار بسیار آگاهانه  همانطور که بارها این را گفته ایم چپ خلقی سرنگونی طلبی اش و سوسیالیسمش را در جنبش تحت رهبری و هژمونی سبز یافته است. این اصل مساله است که تحت عنوان  همراه با توده ها پنهان میکنند تا امر خود را همراه با این توده و مردم، که از رفسنجانی و صانعی و موسوی و کروبی تا تمام صاحبین صنایع و تجار سبز و دهقانان و کارگران و جوانان و زنان را شامل میشود دنبال کنند.  این عمق عملکرد وسیاست چپ ناسیونالیست و خلق گرای ما را عیان میکند.

برخلاف خود فریبی و عوامفریبی رایج در چپ، جنبش هشت ماه گذشته سبز، بسیارآگاهانه  بوده است. آگاهانه قدم هایش را سازمان داده است، توده مردم  در "انتخابات" به موسوی و احمدی نژاد رای دادند، در اعتراض به انتخابی که جلویشان گذاشته شده بود اعتراض موسوی و جناح دیگر سرمایه داری ایران را حمایت کردند و زیر پرچمش رژه رفتند. به نماز جمعه برده شدند، در روز قدس همراه شدند، در عاشورایشان شرکت کردند و با وجود همه قهرمانی ها باز هم در همان چهارچوب و  هژمونی حرکت کردند و اینک در 22 بهمن این تکرار میشود. چتر جنبش سبز در همه این رویدادها بر سر توده مردم بوده است. برخورد ها خونین تر از این هم میتواند باشد و کار به سلاخی همدیگر هم ممکن است بکشد، مرگ بر خامنه ای  و درود بر رفسنجانی از زمزمه سبز ها به فریاد تبدیل شود و یا اینکه به سازش و توافق برسند، باز هم نشانی از بیرون رفتن توده ها از زیر این پرچم نیست. توده ها را همین رهبری میتواند به خانه بفرستند و در غیاب هژمونی و صف مستقل کمونیستها و کارگران و مردم انقلابی این اتفاق خواهد افتاد.

همین افق و سیاست "مردمی" و خلقی  است که فلسفه وجودی این چپ را تشکیل داده است و سراسیمه به استقبال 22 بهمن ٨٨  برده است و در بهترین حالت  سوسیالیسم خودش را در آن  جستجو میکند. باید پرسید آیا 22 بهمن روزی برای بدست آوردن حقوقی است که مردم برای آن 31 سال است در کشمکش هستند؟ 31 سال است به خاطر آن سرکوب میشوند و توده های کارگر و ستم دیده جامعه بزرگترین ستم و محرومیت و سرکوب را چشیده اند و قرار است تغییری در این روند ایجاد شود؟ مطلقا نه!  این چپ در ادامه هما ن سنت ناسیونالیستی و حزب توده ای ایران است که خمینی را بردوش کشید و بر مردم تحمیل کرد. بخش بزرگی از این چپ در رکاب جنبش سبز بودند و اینک پشت"توده ها" و سرنگونی  و انقلاب که جملگی آرزوهای سرکوب شده بخشی از بورژوازی ایران را در هشت ماه گذشته نمایندگی کرده اند سیر میکند. این چپ در کاری که انجام میدهد آگاه است. میدانند که کمونیستها و طبقه کارگر از لحاظ انسجام تشکیلات توده ای و حزبی اش در شرایط بسیار دشواری هستند، میدانند که بورژوازی تا توانسته است این قبیل سازمانها و فعالینش را در هم کوبیده است و طبقه کارگر را سرمایه داران کمپ های سبز و سیاه به وحشیانه ترین شیوه در همین مدت 8 ماه چندین برابر بیشتر در اختناق قرار داده و شدت کار و استثمارش را افزایش داده است و میرود  که بودجه گرداندن سیستم و زندگی سرمایه داران را برگرده کارگران در ابعاد بیشتری تحمیل کند.  با این وجود چپ ما، تحت عناوین فریبکارانه و توده ها، مشغول  جمع کردن نیرو و فراخوان برای شرکت در صبحگاه "ارتش توده ای" موسوی در 22 بهمن است. اما اگر میوه ای  از این همه مبارزه توده ها و آزادیخواهی آنها نصیب خود این توده ها و کارگران نمیشود چرا این چپ سینه سپر کرده است؟ میداند به چه کاری دست میزند؟ ظاهرا که بسیار آگاهانه این کار را میکنند. و با شعارهای خودفریبانه مست شده اند و چشم ها را بسته و دهان باز کرده و ما کمونیستها را مورد حمله قرار میدهند. این چپ نیازی به کار مستقل از سبز ندارد. راستش نمیخواهند فراخوان مستقلی از جنبش سبز که بمناسبت های مختلف و سازمانیافته توده ها را تاکنون به خیابان آورده است بدهد، حق دارند چرا کارانجام گرفته را باید تکرار کنند. سبز فراخوان میدهد و اینها هم زیر چتر آن با مشت های گره کرده حرکت میکنند. و موسوی بنام "توده ها"  بعدا بیانیه شماره 18 اش را صادر میکند! چه وقت بیانیه شماره یک ما و توده ها  صادر میشود؟ این سوال برای این چپ مطرح نیست! سوال کارگران کمونیست و همه کمونیستهاست که در ماه های گذشته راهی جز این چپ رفته اند.

 

کارگران باید به همه این حقایق آشنا شوند تا بتوانند قدمی مهم برای سازماندهی کمونیستی و توده ای بردارند. بدون سازماندهی کمونیستی و بدون گارد آزادی  قدرت یابی و قدرت گیری در هر ابعادی و برای هر اندازه آزادی محال است. کارگران  برای آزادی و برابری و حکومت کارگری و نجات توده تحت ستم و همه آحاد جامعه مبارزه و زندگی میکنند و در برابر جناح های مختلف بورژوازی و چپ های خلقی تحت هر نامی باید  واکسینه شوند و این راهی است پیش پای کارگران و کمونیستها که با افتخار و آگاهی به منفعت طبقاتی خود در هشت ماه گذشته طی کرده اند قرار دارد و باید قدم به قدم این را  طی کرد. راه بسیار طولانی و دشواری در پیش است تا قادر به رهبری توده ها برای آزادی و برابری شد.

21 بهمن 1388

10 فوریه 2010