شتابان!

بهرام مدرسى

نوشته هاى اخير رفقايى که در مورد تصميم ما اظهار نظر کرده اند را بايد به دقت خواند.

چيزى بيشتر از پانيک کامل در آن نميبينيد. کل صورت مسئله اين رفقا ظاهرا بهم ريخته است. نميتوانند باور کنند که در اين بازى سناريوى سياهى که مقابل حزب قرار داده اند، ما، هم بازيشان نيستيم. تمام "استراتژى" اين رفقا بدوا بر "هم بازى" بودن ما با آنها سوار بود. کل جناحى که بدور اين رفقا تشکيل شد اساسا مبنايش همين بود. امروز بايد تلاش کنند تا تعريف ديگرى از تجمع شان را اعلام کنند.

به کل اسناد و نامه هايى که از ابتداى علنى شدن اين مباحث نوشته شده اند رجوع کنيد. فراموش کنيد که کى همافر شد و چه ميخواست بکند. در کل اين مباحثات، اين ما بوديم که مداما به نتايج راهى که اين رفقا در پيش گرفته اند تاکيد کرده ايم. تلاش کرديم با حمايت از نامه مشترک رفقا رحمان و مصطفى اين تراژدى که به حزب تحميل شده است را پايان دهيم. طرف مقابل اما شنانه بالا انداخت و با پرچم "جنگ جنگ تا پيروزى" به جان حزب افتاد. امروز خود رفيق تقوايى "پيشنهاد" توقف انتشار مقالات جديد در سايت را ميدهد. اين ميتواند در بهترين حالت تاکتيکى براى خارج شدن از زير بار انتقاد اکثريت کادرها و اعضاى کميته مرکزى حزب از آنها باشد. ما البته با تغيير موضع رفيق تقوايى در طول اين چند سال آشنايى کاملى داريم. اين نه از سر اقناع اين رفيق به ضرورت توقف تيشه به ريشه حزب زدن، که از محاسبات "تاکتيکى" و منافع کوچک محفلى ايشان است. امروز ميبينند که اکثريت بزرگى از کادرهاى اين حزب خواهان توفق اين "آکسيون" درون حزبى هستند. نميتوانند آنرا بى جواب بگذارند. جواب رفيق تقوايى تاکتيکى بيش نيست.

ميگويند پلنوم هم لازم نيست، مستقيما بايد رفت و کنگره را گرفت.

اين رفقا اميد داشتند که در پلنوم کميته مرکزى اکثريتى را در کنار خود ببينند. نامه هاى رفقا صلاح ايراندوست و نادر بکتاش و ريبوار احمد کل معادلات "جناحيشان" را بهم زد. ديدند که اين رفقا مستقل از اينکه اين بحث يا آن بحث را قبول داشته باشند. براى جلوگيرى از تحميل سناريوى سياه آنها به حزب کجا مى ايستند. هم نامه دبير شماره ٦ رفيق تقوايى و هم اين فراخوان برگزارى فورى کنگره تنها و تنها از سر محاسبات کوته بينانه و فرقه اى اين رفقا است. چيزى که در اين ميان نقشى ندارد اتفاقا خود حزب است. اين را تا همينجا نشان داده اند.

مصطفى صابر تهييج ميکند. ميگويد اکثريت دفتر سياسى با رفيق تقوايى است و بايد همين امروز و به اعتبار اين اکثريت فراخوان کنگره را بدهد. اين هم از سر همان معادلات کوچک و حقير جناحيشان است. رفيق صابر ميداند که با اين سناريويى که اين رفقا به حزب تحميل کرده اند به احتمال زياد ترکيب دفتر سياسى هم در پلنوم آينده تغيير خواهد کرد. که در پلنوم هر کسى بايد جوابگوى وضعى باشد که به حزب تحميل کرده است. ميخواهد تا پيش از پلنوم از اين ترکيب حداکثر سواستفاده را بکند. کسى که بر احترام به قواعد کار حزبى تاکيد ميکرد، امروز آگاهانه فراموش ميکند که ارگان بالاى دفتر سياسى، پلنوم کميته مرکزى است. نميخواهند منتظر پلنوم شوند. کل معادلاتشان تغيير کرده است.

مصطفى صابر ميگويد کار حزب خوابيده است. بابت اين کشف بايد به رفيق مصطفى مدال داد. همان وقتى که رفيق مصطفى و ساير هم جناحى هايش به بهانه مباحث "تئوريک" سنگ روى سنگ حزب نگذاشتند ما اين را گفتيم. گفتيم شما که سکان ارگانهاى رهبرى حزب را در دست داريد، حزب را تعطيل کرده ايد. هيئت دبيران حزب از روزى که سايت اسناد داير شده است، حتى يک جلسه هم نداشته است. چه کسى حزب را تعطيل کرده است؟ "سوپرمن" کورش مدرسى يا شما که ليدر حزب و رئيس هيئت دبيران آن هستيد؟ چه کسى اين سناريوى بغايت کودکانه را از شما ميپذيرد؟

حقيقت پنهان در پشت اين عکس العمل ها اما نشان از درايت و آگاهى اکثريت بزرگى از کادرها و اعضاى کميته مرکزى دارد.

خير رفقا! شما نه حق و نه اجازه دور زدن کميته مرکزى حزب و پلنوم آنرا نداريد. خيالتان از اين بابت راحت باشد. همان پلنومى که رفيق تقوايى را به مسند ليدرى حزب نشاند حق دارد او را هم برکنار کند. همان کميته مرکزى که دفتر سياسى را انتخاب کرد، حق دارد ترکيب آنرا عوض کند.

"کمپين" شما ظاهرا ميخواهد بالاترين ارگان رهبرى حزب را هم منحل کند. ما اين اجازه را به شما نخواهيم داد. در پلنوم حزب يکديگر را ملاقات خواهيم کرد.