رفيق حميد موجوديت جناح شما با تصميم ما، موضوعيت خود را از دست داد

ميدان جنگى عليه دشمنان مردم باز کنيد

ثريا شهابى

٦ اوت ٢٠٠٤

ما، بيست و يک نفر از اعضا کميته مرکزى طى سمينارى که توسط رفيق کوروش برگزار کرد، اعلام کرده ايم که براى حفظ دستاوردهاى حزب و براى حفظ سنت منصور حکمت و براى رفتن به جنگ دولت سرمايه و حکومت اسلامى، ميخواهيم حزب سياسى که نادر ميخواست را بسازيم. جنگ با شما و شکست و پيروزى در آن، اين جنگ کاذب ايدولوژيکى، اين خط و خط کشى، مرز و مرزبندى درون فرقه اى، سرتاپا تحريف و متکى به مسخ و فريت و لشکرکشى تشکيلاتى، داستان زندگى ما نيست.

راه برون رفتى پيش پا گذاشته ايم. و در اين راه سعى ميکنيم تعداد هرچه بيشترى از اعضا کميته مرکزى، اعضا و کادرهاى اين حزب را جلب کنيم. دعوا در اين حزب نه بر سر تز هاى کوروش و نظرات حميد، که بر سر تغيير حزب از حزب منصور حکمت به يک سازمان چپ حاشيه اى گروه فشار است که بر سر يک جمله و يک نظر در ان يک جنگ طبقاتى از نوع جنگ هاى طبقاتى درون سازمانهاى چپ سنتى براه مى اندازند. با چند جمله يکى نماينده پرولتاريا ميشود و ديگرى بورژوازى. از نوع دعواهاى سياسى در سازمان چريک هاى فدايى خلق و مجاهدين! اين دعوايى از ان جنس است و راه حلى که رفيق حميد تقوايى به اين حزب تحميل کرده است، راه حلى از جنس راه حل هاى چريک فدايى و اشرف دهقانى است.

رفيق حميد قرار است در پلنوم قرارى را به تصويب برساند که با تصويب ان کسى نتواند مثلا بگويد که ممکن است رژيم ممکن است فروبياشد! ميخواهد قرارى را به تصويب برساند که طبق ان اگر کسى در نوشته اى در بحثى تيوريک يا سياسى و يا در تجريه و تحليلى نوشت که مثلا شانس به قدرت رسيدن ما در اين قدم از انقلاب ضعيف است، بعنوان خاطى مورد تنبيه تشکيلاتى قرار بگيرد. طبق اين قرار، مرتکب چنين کفر و حرام عقيدتى را به جرم تخطى از برنامه حزب، تنبيه تشکيلاتى ميکنند. اول پست اش را بگيرند و بعد هم خلع عضويت اش کنند. اين خطرناک است. در سنت ما سابقه نداشته است.

قرار است همه در تجريه و تحليل اوضاع و بکار بردن الفاظ و عبارات عين حميد تقوايى حرف بزنند. قرار است تجربه و تحليل ها رفيق حميد بعنوان خط رسمى به تصويت برسد. اين هم در سنت ما سابقه نداشته است. به جاى مواضع سياسى، نحوه فکر کردن شما را به تصويب ميرسانند. ما حزب مواضع سياسى بوده ايم. به جاى قدرت استدلال منصور حکمت، به جاى توان اقناع او و اتوريته نظرى و سياسى او، تجزيه و تحليل هايشان را بنام قرار به تصويت ميرسانند و به اين ترتيب ميخواهند اتوريته فکرى و نظرى اين حزب و جنبش کمونيسم کارگرى شوند.

ما در مقابل اين عقب گرد سياسى و تشکيلاتى ايستاده ايم. اين تمام داستان جدال حميد تقوايى با برخى نظرات و جملات کوروش است. با اين جدال ساختگى ميخواهند همه مشکلات دوسال اخير و دليل ناتوانى از اعمال اتوريته سياسى بر بخش مهمى از رهبرى حزب را به اصطلاح توضيح دهند. مهم نيست کدام جمله و کدام کلمه کفراميز را از ارشيو مباحث چند سال قبل بيرون ميکشند. مهم اين است که ناتوانى فکرى و نظرى و فقدان اتوريته سياسى خود بر بخش مهمى از رهبرى حزب را به گردن چيزى و کسى و شبحى بياندازند. چپ عليه راست، قرار است بر اين ناتوانى سرپوش بگذارد. راست و چپى که با هيچ معيار ابژکتوى و با هيچ معيار سياسى نمى توانند به خورد هيچ کسى که اندک شناختى از حزب ما و تاريخ ان دارد، بدهند. ما در مقابل اين بازار و بساط ايستاده ايم. ما از قبل هم در مقابل اين بازار و بساط ايستاده بوديم. پلاتفرم مشترک ما، راه برون رفت از سناريو سياهى است که به حزب تحميل کرده اند. راه پايان دادن به سناريو حل اختلافات سياسى به شيوه مجاهد و فدايى است. اگر براى انها راه برون رفتى به اين شيوه ممکن بود، براى جريان ما اين راه حل ها نابودى کامل کمونيسم کارگرى است.

ميگوييم که در کنگره اى که تسويه حساب و افشا و شکست و پيروزى جناحى بر جناح ديگر و انحلال و مراسم کفن و دفن حزب را در مقابل همگان برگزار ميکند، شرکت نمى کنيم. در کنگره اى که تحت هر بهانه و عنوان سياسى، زدن بخشى از حزب را هدف خود قرار داده است، شرکت نمى کنيم. ما رهبران و سربازان مراسم خراب کردن حزب و منصور حکمت نيستيم. ما نيروى فعاله برگزارى کنگره اى که در آن قرار است بخشى از حزب عليه بخش ديگر شعار هاى "مرگ بر.... و زنده باد ...."، "پرورژيمى و مرتد و ضد کارگر و ضد انقلابى"، سردهند نيستيم.

کنگره عادى حزب مان را سر وقت بايد بگيريم، کنگره حزب سياسى مان که تسويه حساب با دشمنان مردم و نه دوستان آنها را هدف خود قرار ميدهد.

حزب را به چيزى تبديل کرده ايد که من و تعداد زيادى از کادرهاى حزب آن را ديگر نمى شناسند. کنگره پنجم طبق سناريو شما، شباهتى به کنگره هاى اين حزب و سنت اش ندارد، هر اکثريتى هم که پاى برگزارى آن برود، هنوز نادرست است. کنگره پنج شما جلسه اى چون جلسات و کنگره هاى فرقه اسماعيليه خواهد شد. ما در مقابل تبديل حزب منصور حکمت به اين فرقه مى ايستيم. با طناب شما به درون اين چاه نبايد رفت. اعلام کرده ايم که ما رهبران و سربازان جنگ در اين ميدان نيستم. ميدان جنگ ما ساختن حزب سياسى مان و برگرداندن سنت هاى از دست رفته کمونيسم کارگرى و منصور حکمت است. به جاى توضيح اساسنامه، استدلالهاى روشن و محکم بياوريد نظرات کوروش را نقد کنيد. شيوه او در بررسى گرايشات درون حزب را نقد کنيد.

رفيق حميد! مخالفين تان در اين حزب، که بر سينه آنها مدال دشمن زديد، ميدان جنگ جنگ تا ييروزى را برايتان خالى کرده اند. ميخواهند به شيوه اى انسانى و متمدنانه راه ديگرى را پيش ببرند. فراخوان ما براى يارانتان که هنوز مى نويسند که فراريتان ميدهيم، از صحنه پاکتان خواهيم کرد و غيره، مى بايست جاى خوشحالى ميبود. نه جاى گله گذارى تشکيلاتى. ترديد ندارم که اگر نامه ٥ تان ما را ننوشته بوديد، شاهد سرازير شدن سيل نامه هاى تبريک و تهنيت بوديم که از طرف يارانتان پخش ميشد.

ترديد ندارم که اگر شما با توسل به اساسنامه و مهجور خواندان همه طرفداران ييشنهاد کوروش، مقابل ما نمى ايستاديد، ما شاهد دريافت کارت تبريک هاى پى در پى و برگزارى جشن هاى پيروزى در جناحتان ميبوديم. اما چرا به جاى جشن پيروزى و هلهله پيروزى گله و شکايت تشکيلاتى ميکنند.

رفيق حميد

شما من و بقيه اعضا کميته مرکزى را به اين خاطر که در راه حل پيشنهاديمان در کنار رفيق کوروش قرار گرفته ايم متهم ميکنيد که از ترس حفظ حزب است که با کوروش هم جهت هستيم. رفيق حميد ايا با همين شيوه ميتوان رفقاى متحد شما را هم قضاوت کرد. ميتوان گفت به خاطر دلايل غير سياسى دور شما جمع شده اند. با حربه تشکيلاتى هيچ ادم سياسى را نمى توانيد به خوکشى سياسى بکشانيد. حرف سياسى بزنيد مثلا بگوييد جناجتان پيروز شد! حرف اخرتان را اول بزنيد. شما در اين جنگ پيروز هستيد! اما ما اجازه نمى دهيم پيروزى درون فرقه اى تان را با برگزارى مراسم کفن و دفن حزب و با برگزارى مراسم خودکشى حزب، توام کنيد.

حمله به راه حل ما، حملات غير سياسى که در نامه دبير شماره ٥ کرده ايد، تنها يک چيز را نشان ميدهد. شما دليل وجودى جناح تان و رهبريتان را از دست داده ايد. تمام تعريف و هويت رهبرى شما، عليه دشمنى پوشالى در حزب بوده است. اين پوشال را دارد باد ميبرد. شما پرچم تان بى رنگ شده است. بايد براى جناح تان پرچم ديگرى برداريد و من عميقا اميدوارم که اين پرچمى عليه نظام ضد بشرى اسلامى در ايران باشد.

اميدوارم که اگر کنگره اى برگزار کرديم شما را در کنار خود با پرچم مرگ بر نظام سرمايه و زنده باد سوسياليسم ببينيم. من در چنين کنگره اى بى ترديد در کنار شما خواهم بود. شما را دعوت ميکنم که چشم هايتان را باز کنيد. با حربه تشکيلاتى و اقلام نامه شماره ٥ تان، جناحتان منحل خواهد شد. دو راه بيشتر در ييش نداريد، يا برگزارى جشن پيروزى بشيوه مينا و محمد اسنگران يا بلند کردن پرچمى سياسى عليه دشمنان سوسياليسم و دشمنان انسانيت، اميدوارم با انتخاب اين دومى همچنان در کنار هم بمانيم