منصور حکمت را راحت بگذاريد!

آذر ماجدى

در اين جدال سياسى بازار تحريف و بعضا دروغ آشکار و تهمت داغ است. سمينار رفقا رحمان حسين زاده و کورش مدرسى مملو است از آن. ولى اين موضوع نامه ديگرى بايد باشد. من اينجا نه از حرمت خودم که از حرمت منصور حکمت ميخواهم دفاع کنم. رفقا ما زنده ايم و زبان داريم و ميتوانيم از حرمت خود دفاع کنيم ولى لطفا منصور حکمت را راحت بگذاريد.

بحث بر سر قرائت هاى مختلف از مبحث حزب و قدرت سياسى، حزب و جامعه، رهبرى جمعى و فردى، دولت در دوره هاى انقلابى، تفاوت هاى ما نيست. ميتوان ساعت ها سر آنها بحث کرد و از آن رو که نقطه عزيمت هايمان متفاوت است، گرايش هاى مختلفى را نمايندگى ميکنيم با هم هيچگاه هم به توافق نرسيم. ميتوان سخنرانى منصور حکمت در کنگره ٣ و بحث حزب و قدرت سياسى او را بشکل کسب قدرت از طريق سازش طبقاتى و ائتلاف و باين اعتبار از بالا بفهيم و يا بشکل تصرف رنجرى قدرت و آنرا قيام کمونيستى بناميم و اعلام کنيم که طرف مقابل که خواهان سازماندهى انقلاب و بدست گيرى رهبرى آن است، اشتهايى براى گرفتن قدرت سياسى ندارد، اسير جونيوريسم است، چپ سنتى است، فرقه است. بله، ميتوان. و اين مساله ميتواند تا ابد باز بماند. ولى تحريف آشکار سخنان منصور حکمت و دادن تصوير راست از او براى اينکه خودمان را نجات دهيم ديگر با هيچ اصول و منافعى سازگار نيست. هنوز همه مان در اين حزبيم و اجازه نداريم با او چنين کنيم.

بخصوص از آنجا که اين سمينار ها و مباحث در تاريخ جنبش کمونيستى ثبت خواهد شد، وظيفه دارم که از حرمت منصور حکمت دفاع کنم. رفيق کورش مدرسى ديروز در سمينارش گفت نادر هم ميگفت که نميتوانيم بلافاصله برنامه مان را پياده کنيم. او گفت که وقتى قدرت را بگيريم رفته رفته نيازها را از بازار خارج ميکنيم. «به سرمايه دار ميگوييم بيا سرمايه گذارى کن! ميخواهى استثمار کنى، بيا استثمار کن! ما نميگذاريم کارگر اعتصاب کند!» رفقا اين جملات را دقيق بخوانيد. اينطور پشت هم چيده شده جايش کجاست؟ در کنگره حزب محافظه کار، نيو ليبر، دولت هاى رنگارنگ جهان سومى. اينها را به منصور حکمت نبنديد. واقعا شرم آور است.

رفيق کورش به يک جلسه دفتر سياسى که من هم در آن حضور داشتم اشاره کرد. و ظاهرا گفت که نادر اين جملات را در آن جلسه گفته است. اين تحريف محض است. در آن جلسه نادر درباره پياده کردن سوسياليسم صحبت ميکرد، ميگفت ميتوان اين راه را داشت که تمام نيازمنديهاى مردم را از بازار خارج کنيم، مثل غذا، مسکن، ترانسپورت، آموزش و پروش، بهداشت، و.... باين ترتيب ميتوانيم از سرمايه داران دعوت کنيم و بگوييم که بيايند و سرمايه گذارى کنند و حقوق کارگران را به دولت بدهند و دولت تمام نيازمنديهاى مردم را تامين خواهد کرد. يعنى سرمايه دار با کارگران رودرو نيست، با دولت طرف است، باين ترتيب بدون اينکه اجازه بدهيم فقر و کمبود را به جامعه و دولت سوسياليستى تحميل کنند، به مطالبات سوسياليستى مان هم پشت نکنيم. و دولت ميتواند بندهاى برنامه اش را پياده کeند.e اين را مقايسه کنيد با تصويرى که رفيق کورش در سمينارش القاء کرد.

نادر داشت استراتژى حفظ سوسياليسم و دولت سوسياليستى را فرموله ميکرد. همانگونه که در سخنرانى کنگره ٣، اوضاع سياسى و موقعيت ويژه حزب کمونيست کارگرى استراتژى سياسى حفظ دولت سوسياليستى را فرموله کرد، تا با اتخاذ آن اجازه ندهيم که به انقلاب خون بپاشند، و باين خاطر از وسيع ترين آزاديها، از باز کردن درهاى کشور، از اعلام بلافاصله برنامه مان در زمينه آزاديها و برابرى و دعوت دنيا براى اينکه بيايند و به چشم خود ببينند، صحبت کرد. در اين بحث کوتاه نيز داشت استراتژى اقتصادى حفظ قدرت را مطرح ميکرد.

نادر در تمام اين سالهاى اخير در حال تفکر به و يافتن راههايى بود تا کمونيسم را از حاشيه به بوسط مبارزه طبقاتى بکشاند، راه قدرت گيرى کمونيسم، پياده کردن سوسياليسم و حفظ قدرت سوسياليستى را بيابد. بحث هاى حزب و قدرت سياسى و حزب و جامعه دستاورد اين دوره از زندگى سياسى نادر است. معتقد بود که اگر جنگ به دولت سوسياليستى تحميل شود، اگر به انقلاب خون پاشيده شود، اگر فقر و ندارى و کمبود به جامعه و دولت سوسياليستى تحميل شود، اگر ما مجبور شويم که ندارى و کمبود را به تساوى بين مردم تقسيم کنيم، بجاى اينکه رفاه را اينها همه امکان حفظ دولت سوسياليستى را بسيار مشکل خواهد کرد. نادر در مقابل موانع و مشکلاتى که براى پياده کردن سوسياليسم و يا حفظ آن وجود دارد و يا خطر حملات دولت هاى خارجى، از کوتاه آمدن از برنامه مان، از صبر پيشه کردن در اعلام همه مطالباتمان، يا طفره رفتن از اعلام جمهورى سوسياليستى، از تهيه سلاح هاى هسته اى و غيره صحبت نکرد، بر نقطه قوت کمونيستى ما اصرار ورزيد، تضمين و اعلام بيشترين آزاديها، بيشترين برابريها، علنيت و باز کردن مرزها، و از پيدا کردن راهى که هنوز سرمايه دار سرمايه گذارى کند ولى کارگر از بيشترين رفاه برخوردار باشد. تا جمهورى سوسياليستى خود را محکم کند و دست سرمايه دار بکلى از جامعه قطع شود. اين روش و اين ديدگاه و اين افق را مقايسه کنيد با آنچه در سه سمينار رفيق کورش مشاهده کرديم.

رفقا، استانداردها تا کجا قرار است سقوط کند؟ پرتاپ کردن پولپوتيسم و استالينيسم به رهبرى اين حزب کافى نيست؟ قرار است براى حاکميت خود و نظراتمان چه ميزان از اصول اين حزب را قربانى کنيم؟ دروغ و تحريف مثل نقل و نبات در جريان است، تحريک عواطف و احساسات عقب مانده مهمترين شيوه و ابزار سياسى تان شده است، بى حرمت کردن رهبران اين حزب، به اين جرم و گناه که گفته اند نظراتتان راست است. تنها باصطلاح «بى حرمتى» که به شما شده است اين بوده که گفته اند نظراتتان راست است. همين و بس. در عالم سياست اين بى حرمتى نيست. جرم هم نيست. يادتان هست که در جلسه دفتر سياسى ميخواستيد اين را جرم کنيد؟ کميسيون شکايات راه بياندازيد تا اگر کسى به کسى گفت راست از او شکايت کنيد؟ که با اعتراض على جوادى و من روبرو شديد، که گفتيم در اين حزب جرم سياسى نداريم و عقب نشستيد. (ر. ش. به نوارهاى دومين جلسه دفتر سياسى پس از کنگره، فوريه ٢٠٠٤). آنوقت پولپت و استالينيست خطابمان کرديد، فحش و ناسزا نثارمان کرديد.

اگر قرار است که اين حزب حفظ شود، که با تمام وجودمان و قدرتمان چنين خواهيم کرد، بايد در اين جدال ها خط و مرزهايى را برسميت بشناسيم. بى حرمتى و تحريف و دروغ را بايد پايان دهيم. جواب بحث سياسى را سياسى بدهيد. و از آن مهمتر منصور حکمت را راحت بگذاريد.

٣١ ژوئيه ٢٠٠٤