تلاشى بعد از شکست

قبل از هر چيز بگويم که من با نظرات رفيق حميد تقوايى موافقم و نقد نظرات رفيق کورش مدرسى را از جانب وى درست و اصولى مى دانم. دير يا زود اين کار بايد صورت مى گرفت و تا همينجا هم به اندازه کافى وقت تلف شده بود.

استدلال مى شود که "بايد تعدد نظرات و وحدت اراده داشت، ملالغتى شده ايد، از ميان يک مطلب فقط يک خط و يا پاراگراف را برداشته ايد، اين بحثها مال دوسال پيش است، تفتيش عقايد مى کنيد، مى خواهيد حزب را منحل کنيد، مى خواهيد تسويه کنيد، کورش سوسياليست است، اگر در خيابان ببينمت فلان مى کنم" و غيره. همه و همه اينها نشانه ضعف و ناتوانى در اثبات نظرات رفقاى ست که يا تمايل به بحثهاى رفيق کورش دارند و يا متوجه عمق راست بودن حرفهاى رفيق کورش نيستند.

انتظار اينکه بشود در حزب کمونيست کارگرى سياستهاى "واقعى و زمينى" رفقايى مثل رفيق کورش را عملى کرده و تبديل به قطعنامه کرد خيالى باطل است. زمان ليدرى رفيق کورش اين طرحها و نظرات شکست خورد. به تصويب نرسيد. تلاش رفيق کورش و رحمان براى چيست؟ آيا انتظار داريد که کورش دوباره ليدر شود و اين طرحها به اجرا درآيد؟ من شخصا اين را باور نمى کنم. رفيق رحمان شما همان زمان به طرحهاى وى راى نداديد حال فکر مى کنيد اگر دولت موقت را يواشکى و با صداى آرام در جلسه پالتاک بگوييد و مسئله را "تاکتيکى" کنيد مى توانيد من را قانع کنيد که به آن راى دهم. اگر خودت را گول زدى و به آن راى دادى شايد بتوانى کس ديگر را گول بزنى ولى باور کن اين ديگر غيرممکن است. اگر اين هدف شما واقعى بود اين شيوه ها را پيش نمى گرفتيد. نامه آخرى رفيق کورش (شماره يک) يک اعلام جنگ با سياستها و عملکرد روزمره حزب است. اين حمله براى بقا است. بحث سياسى نيست بلکه توجيه و تهديد است. اين حمله براى اين است که اين حزب بايد نظرات راست را برسميت بشناسد و کارى با آن نداشته باشد و اسمش را بگذاريم حزب بعد از منصور حکمت. رفقا در حزب بعد از منصور حکمت به آسانى نمى شود به طريق سياسى از خود بحثهاى دولت موقت يا نافرمانى مدنى يا مجلسس موسسان و اين آواخر دولت موقت انقلابى دفاع کرد. بايد از مظلوميت کورش و تئورى تعدد نظرات و يا به شکل دلخور شدن که چرا به ما مى گوييد راست هستيم و تسويه مى کنيد و غيره حرف زد. و اگر اين مظلوم نمايى کارساز نبود پس مى توان رفيق خود را خائن و پولپتى خواند و گفت که به انگليسى چيز ديگر معنى مى دهد! اين ديگر جک است. يک جک تلخ که جاى انتقاد کردن از خود را مى گيرد.

رفقاى مدافع نظرات رفيق کورش آخر اين قضيه اين است که بايد پشت پلاتفرم سياسى "نظرات متعدد" رفت و از آن نظرات متعدد يک نظر را براى پراتيک حزبى انتخاب کرد. بالاخره دير يا زود رفيق کورش بايد نظرات "زمينى و واقعى" خود را تبديل به قطعنامه کند و شما و من بايد در مقابل آن موضع داشته باشيم. اگر همان حرفها را بزند که خيلى از شماها زمان خودش به آن راى نداديد که خوب معلوم است هم وقت شما را تلف کرده و هم وقت خودش را. اگر هم مى خواهد حرفهاى حميد را قبول کند که بايد نظرات قبلى خودش را نقد کند.(حتما الان رفيق رحمان مى گويد که چرا رفيق کورش را وادار مى کنى که از خودش انتقاد کند. اين چپ سنتى است. دفاع امشب رفيق رحمان از رفيق کورش اصلا قوى نبود. بيشتر آه و ناله بود. من شخصا از حرفهاى خود کورش راضى ترم!).

خلاصه اينکه چه در پلنوم آينده و چه در کنگره همه اين نظرات از جانب رفقا حميد و کورش در قطعنامه ها و پلاتفرمها منعکس خواهد شد و بعد از انتخاب آنها بايد رفت و آنها را عملى کرد. من که شک دارم نظرات رفيق کورش تبديل به نقشه عمل براى حزب کمونيست کارگرى ايران شود و به نوبه خودم سعى خواهم کرد که اينطور نشود. اميدوارم تا آن روزها همه با هم بتوانيم کارهاى حزبى مان را بخوبى انجام دهيم و در عين حال در بحثهاى سياسى شرکت فعال داشته باشيم.

موفق باشيد

على فرهنگ

٢٩ ژوئيه ٢٠٠٤