چرا سوسياليسم در استراتژى کورش به آينده حواله داده مى شود؟

کيوان جاويد

٢٩ جولاى ٢٠٠٤

رفيق کورش خود حاضر نيست زمينى و سياسى به اين سوال جواب دهد. عليرغم اينکه سوالات متعددى در برابرش قرار گرفت هنوز داستان خر دجال را برايمان تعريف مى کند.

اما حواله دادن سوسياليسم به يک دوره دور براى کورش يک منفعت مادى و زمينى دارد. فراخوانى به بالايى ها است تا خيالشان را راحت کند. ببينيد او ميگويد حتى بعد از کسب قدرت توسط حزب، سوسياليسم اعلام نمى کنيم. پيش از آن هم مى گويد انقلابى در کار نيست، فروپاشى صورت مى گيرد و نزديکترين دوستان رژيم قدرت را بدست مى گيرند. در اين مرحله کورش ميخواهد دولت آشتى ملى درست کند و مردم را به پاى رفراندم بکشاند.

سوال اين است آيا احزاب بورژوايى موجود، از راست پرو غرب که ميدانيم خواب چه سيستم اقتصادى را با توسل به کدام نيروهاى داخلى و بين المللى ديده است، تا مجاهدى که جزء سناريوى سياه است تا جمهورى خواهان رنگارنگ همگى بايد در دولت انتقالى کورش نقش داشته باشند. بايد خيال اينها را راحت کرد. بايد به اينها گفت دوستان نگران مالکيت خصوصى نباشد، ما تضمين مى کنيم اگر با ما در يک دولت موقت شرکت کنيد به ساحت مقدس سرمايه تان آسيبى نمى رسانيم. اين منفعت کاملا مادى و زمينى است. چيزى ميدهى و چيزى مى گيرى. ما از لغو مالکيت خصوصى تا اطلاع ثانوى دست مى کشيم و شما هم ما را شريک قدرت ميکنيد. البته اين تز همه "کمونيستهاى" است که مى خواستند به بورژوازى کلک بزنند. لابد ته دلشان هميشه کمونيستند. اما طولى نمى کشد که مجبورند بند لغو مالکيت خصوصى را از برنامه شان پاک کنند.

در دستگاه فکرى کورش حتى اين فيگور ايميج سازى، استفاده از تى وى و نيروى مسلح و عکس ليدر و دفتر ليدر و ... دارد به همين امر خدمت مى کند. اينها امکاناتى نيست که با توسل به آنها پرچم کمونيسم کارگرى وسط ميدان شهرها کوبيده شود. براى ترساندن حريف است. دارد به بورژوازى مى گويد نيرو و امکان ما را ببين و ما را به حساب بياور. البته در محتوا اين استراتژى قبلى مجاهد هم بود. سر مرز نشستن، هليکوپتر و نيروى پياده و سواره نظام و تى وى ماهواره پخش کردن و هر از چند گاهى تصوير مريم را در کوره راه هاى ايران به ديوار چسباندن در خدمت ايمج سازى آنها هم بود.

کورش مدرسى ميخواست همين توهمات کودکانه را به حزب بفروشد. اما به لطف مبارزه سخت طيف وسيعى از رهبرى، و امروز کادرهاى حزب بايد ياد گرفته باشد نمى شود با اين حزب بازى کرد. اما اولين سوال بورژواهاى مد نظر رفيق کورش مى تواند اين باشد: تو نتوانستى به ما تضمين بدهى حزب کمونيست کارگرى قواعد مورد نظرت را رعايت مى کند، چگونه تضمين مى کنى ٦٠ ميليون مردم تشنه آزادى و برابرى به خيابان نيايند و کاسه و کوزه ما را به هم نريزند. ميگويند: آقاى مدرسى برويد و بيشتر زحمت بکشيد اگر توانستيد حول قيام غير متمدانه است و بر حذر داشتن مردم از "غارت فروشگاه ها" و عدم تعرض به ماليکيت خصوصى نيروى قابل ملاحظه اى جمع کنيد آنگاه ما هم نيم نگاهى به شما خواهيم کرد. يک کرسى براى شما و چند کرسى براى فرخ نگهدار و چندين و چند تاى ديگر براى طيف جمهورى خواهان که البته نبايد بيش از سه درصد باشد. بعد از تثبيت حکومت بعدى نيز البته حساب آن مردم هرج و مرج طلب را خواهيم رسيد که يک دور ديگر سود دهى سرمايه را تضمين کنيم.

کورش عزيز قدم در راه بى اجرى گذاشته اى. ما پيش از هر چيز سياستتان را زير نور افکن گرفته ايم. آدم فقط مى تواند براى چنين سياستمدارانى متاسف شود اما جامعه ايران دو راه حل بيشتر در برابر خود ندارد. يا راست راست يا چپ چپ. بقيه راه حلها، راهى جزء پيوستن به اين دو اردو طبقاتى ندارد.