در سنگر دفاع از حزب منصور حکمت

نسان نودينيان

٢٤ژوئيه ٢٠٠٤بعد از کنگره سوم حزب کمونيست ايران مجيد حسينى از اروپا برگشته بود، هنوز دامنه پخش اسناد و مباحث نادر عزيز در سطح تشکيلات عمومى نشده بود. اينجا و آنجا سوالات زيادى را مطرح ميکردند، عده اى ديگر نيز از اروپا به ارودوگاههاى حزب کمونيست برگشته بودند و از اينکه نادر به پيشمرگان کومه له "رمه" گفته تبليغات ميکردند. اينجا و آنجا تعدادى را با گروگرفتن احساسات کيش پيشمرگايه تى تهييج و تحريک کرده بودند. با مجيد به صحبت نشستيم و راه چار را سازماندهى يک تعرض همه جانبه سياسى به اين روش عقب مانده ديديم. بسهم خود وارد کارزار شديم و از هر فرصتى استفاده کرديم. جنگ شروع شد، و نادر مثل هميشه کمونيسم و سياست کمونيستى را نمايندگى کرد و به پيروزى رساند. دوره کنونى به اين سناريو نزديک شده است. بطور واقعى بحران کنونى به کشمکش و جدل کمونيسم کارگرى کمونيسم منصور حکمت با چپ سنتى به اوج خود رسيده است. صف بنديها شروع شده است. يک بار ديگر در برابر هجوم براى انحلال حزب بايد ايستاد. حزبيت کمونيسم کارگرى بار ديگر در بوته آزمايش قرار گرفته است.

من هم مثل سايرين و بويژه در موقعيتى که در راس تشکيلات آلمان قرار دارم، فکر ميکردم بالاخره ليدر حزب ما راه نجات بحران کنونى را فکر شده، و خارج از بلوک بنديهاى ايندوره، دارد. و بعد از کنگره ٤ به اين مهم فکر ميکند و نقشه ميريزد. در کنفرانس تشکيلات آلمان از رفيق حميد تقوايى سطح اختلافات و ابعاد آن را پرسيدند، گفت به همين اندازه است که شما ميگوييد. پديده ابژکتيو ديگر برکنارى مهرنوش موسوى و نحوه رفتار حميد تقوايى در صحبتهايش با تعداد زيادى از کادرها که نحوه اخراج مهرنوش موسوى سوال کردند و او فورى و بدون تامل و بدون در نظر گرفتن اين مهم که ليدر حزب است و بايد از موضع رهبر سياسى و بيطرف ظاهر شود، به سوال کنندگان حمله کرد و سوالات و نظرات آنان را جنگ سردى خواند. (در اينرابطه بعد از کنفرانس به رفيق حميد تقوايى نامه اى نوشتم، اين نامه در انبار اسناد موجود است). با شدت بحران در دفتر سياسى، فضاى تشکيلات آلمان هم در بحران فرو رفت. تعدادى از کادرهاى دفتر سياسى و کميته مرکزى و مشاورين در شکل جمع آورى تومار تظاهرات راه انداختند. در مقابل مواضع بشدت غير حزبى آنها از جمله محمد آسنگران و نازنين برومند ايستاديم.(اسناد اين مباحثات در انبار اسناد هست، رفقا را تشويق ميکنم به اين اسناد مراجعه کنند). ابعاد برخوردهاى غير حزبى و غير سياسى تظاهر کنندگان افشاى کفرهاى کورش مدرسى و نوع مواضع و برخوردهاى دبير کميته خارج کشور، کاظم نيکخواه و رئيس هيات دبيران اصغر کريمى هم، ادامه مواضع محمد آسنگران بود. در برابر اقدام غير حزبى جمعى که تومار جمع ميکردند اين رفقا موضع حزبى نگرفتند و عملا با اعلام موضع به دامنه مواضع غير حزبى در تشکيلات افزودند. نامه من در مقدمه اسناد خطاب به اصغر کريمى و کاظم نيکخواه در مقابل مواضع غير حزبى آنها در اسناد آلمان آمده است.

در پلنوم هيجدهم وقتى راى تعدادى از رفقا پايين آمد و دو نفر از رفقا براى دفتر سياسى راى نياوردند، حميد تقوايى اعلام کرد اين "سنت چادرهاى کومه له" است. و على جوادى هم اعلام کرد "اين اتفاق ١١سپتامبر ديگرى است و بايد تا ته قضيه رفت"(حزب تک بنى، تصفيه ايدئولوژيک، و نفى حرمت راى مخفى تداوم همان موضع است). در همين پلنوم ١٨ براى بر افروختن احساسات عقب مانده، رفيق اصغر کريمى خود اشک ريخت و نصف سالن پلنوم حزب کمونيست کارگرى را بگريه و زارى انداخت! و در دو سمينار پالتالکى اخير رفيق حميد تقوايى متوجه شدم ابعاد مساله از اينها فراتر است. تشکيلات را ميخواهند "غسل تعميد" دهند. و "حزب تک بنى" على جوادى هم چاشنى سياسى "غسل تعميد" ميشود. اين ديگر فراخوان براى انحلا حزب است، به منصور حکمتيهاى "خشک مغز" نصيحت ميکنند "گستاخ" نباشند، در برابر دو جلسه افشاگرى و جعلهاى حميد تقوائى و شخصى کردن مباحث "سياسى" باشند و اجازه دهند که راحت و آسوده حزب را به آستانه فروپاشى ببرند. کاظم نيکخواه هم در جلسه پالتالکى دور اول در يکى از جلسات گفت حزب و قدرت سياسى دوره اش تمام شده است و حميد هم صريح و آشکار ميگويد تمام بحثهاى "شفاهى" منصور حکمت از درجه اعتبار ساقط است. اين يعنى يک اعلام جنگ آشکار عليه سنت منصور حکمت، معلوم است که در برابر چنين "غسل تعميد" و چنين انقلاب ايدئولوژيکى کادرهاى حزب ساکت نمى نشينند، اين داستان زندگى ماست، نميتوانيد منصور حکمت را از ما بگيريد.

تجديد فعاليت چپ سنتى و روشهاى چپ فرقه اى را در شرايط فقدان منصور حکمت، ما کسانيکه در تندپيچهاى تاريخ اين حزب براى حفظ سنگر منصور حکمت جنگيديم، اجازه نميدهيم! در جواب به تحريفات و تحريکات احساسات عقب مانده و محفلى حميد تقوايى و على جوادى رفقائى مانند محمود قزوينى، داريوش نيکنام، سعيد کرامت و بسيارى ديگر پاسخ داده اند، که من نيازى به تکرار دوباره آنها نمى بينم.

يک پيام بايد روشن باشد:به اتکا شيوه هاى سياوش دانشور، محمد آسنگران و روشى که اين تعداد رفقا براى استقبال از فراخوان حميد تقوائى براى تصفيه و هتک حرمت کادرهاى برجسته کمونيسم کارگرى و فرمان شورش عليه حزب و ساختار رهبرى حزب راه انداخته اند نميتوانيد تاريخ تلاشهاى شکست خورده را يک بار ديگر آزمايش کنيد. حزب منصور حکمت اين بار هم خود را اثبات خواهد کرد.

زنده باد حزب کمونيست کارگرى