اختلافات بر سر چيست؟

کيوان جاويد

کوهى از اسناد دفتر سياسى در مقابل ما قرار دارد. بخش قابل ملاحظه اى از اين مکتوبات شکايات هستند. آدم يک لحظه مى انديشد که چه اتفاقى افتاده است که در دفتر سياسى حزب کمونيست کارگرى هر موضوع بظاهر پيش پا افتاده اى به يک دعواى بى انتها تبديل مى شود. بنظر من ريشه همه اين "عدم تفاهم ها" را بايد در يک نقط ديد. اختلاف سياسى است. اختلاف بر سر استراتژى هايى است که در مقابل هم قرار گرفته اند. در هيچ دورانى از حيات اين جريان "هم خط ها" اينچنين بجان هم نيفتادند و پرونده شخصى براى هم درست نکردند. هر زمان هم که چنين پرونده سازى هايى قرار بود خود نمايى کند طرف سرجاى خود نشانده شد. از اين نمونه ها فراوانند و مى شود در اسناد داخلى اين حزب سراغ آنها رفت. اگر کسانى امروز ميخواند بحث سياسى داغى که در حزب در جريان است را به بد تينتى و کمبود فهم زبان انگليسى و ... کسانى تنزل بدهند دقيقا از اين امر ساده در دنياى سياست ناشى مى شود که توازن قوا را در يک حزب مارکسيستى که براى سازماندهى انقلاب و کسب قدرت سياسى و برقرارى فورى سوسياليسم مبارزه مى کند مناسب نمى بيند.

کدام سياست ها در برابر هم صف آرايى کردند.

استراتژى اى که رفيق کورش مدرسى در برابر اين حزب قرار داده است بطور نمونه وار نشان ميدهد که رفيق کورش دارد در برابر بورژوازى زانو ميزند. اما تلاش طرف مقابل براى دفاع از خط مارکسيستى در اين حزب فقط محدود به دفاع از خط کمونيستى کارگرى در اين حزب نيست، ضمنا تلاشى نيز هست که رفيقى چون کورش و ديگران از اين باتلاق بيرون کشيده شوند.

شايد گفته شود ببينيد کيوان جاويد دارد اتهام مى زند، کورش کسى نيست که قرار باشد از انقلاب و سوسياليسم کوتاه بيايد؛ که کورش استراتژيست است و دارد مراحلى را پيش بينى مى کند که جمهورى اسلامى پاشيده است بدون اينکه حزب توان کسب همه قدرت را به تنهايى داشته باشد. با هم ببينيم رفيق کورش چه ها گفته است.

٭ جمهورى اسلامى سقوط مى کند( البته جناح راست) و نزديکترين يارانش دولت را مى گيرند (حجاريان)

٭ ما چه مى کنيم؟ حزب کمونيست کارگرى خواهان سرنگونى قهر آميز اين حکومت نخواهد شد و قواعد مورد نظر را رعايت خواهد کرد و از ديگران هم خواهد خواست که اين قواعد را رعايت کنند

٭ دولتى که سر کار مى آيد تازه قرار است حکم انحلال جمهورى اسلامى را در دستور کار بگذارد

٭ طرح حزب در اين دوره دولت موقت + مجلس موسسان + رفراندم خواهد بود

اينها آن احتمالات است که جمهورى اسلامى (عجالتا کارى به اين ندارم که به قدرت رسيدن حجاريانها خود تلاشى براى حفظ جمهورى اسلامى است) از هم پاشيده اما حزب توان کسب قدرت به تنهايى را ندارد.

مگر نه اين است که مى گفتيم فروپاشى تنها فرصتى به حزب مى دهد تا رهبرى را به داخل منتقل کند و کافى است ما را نگيرند و نکشند تا معلوم شود چه نيرويى را حزب دور خود بسيج مى کند؟ مگر نه اينکه اين مرحله بايد شروع پروسه اى مى شد تا مردم را در خيابان نگهداريم و همچنان پرچم نه را عليه همه احزاب يا دولت بورژوايى بلند کنيم و با بسيج همه جانبه جامعه و تعميق شعارهاى راديکال، مردم را به انقلاب بکشانيم. قرار بود در اين شرايط ما صد بار بيشتر مردم را به انقلاب فرابخوانيم. مى پرسم چطور مى شود ريختن مردم به خيابان به غارتگرى فروشگاهها تنزل پيدا مى کند، از کى تا حالا قيام مردم کمونيستها را ترسانده است که با اسم غارت فروشگاهها کنار گذاشته مى شود؟ مى گويند از راه مسالمت آميز، متمدنانه و دمکراتيک به قدرت برسيم. بنظر من بازى با قدرت فقط مى تواند به احزاب و شخصيتها بگويد که مسالمت آميز مترادف با متمدنانه و دمکراتيک بودن است. لابد هر نوجوان سياسى کار و البته انقلابى مى داند که قيام و انقلاب عليه وضع موجود عين تمدن و دمکراتيک ترين نوع دخالت مردم در تعيين سرنوشتشان است.

آدم به خودش مى تواند اميد بدهد تا اين شرايط پيش نيايد تا ما مجبور نباشيم رفيق کورش را در اين وضعيت ببينيم، آدم آرزو مى کند حزب کمونيست کارگرى از طريق يک انقلاب تمام عيار قدرت را بگيرد تا کورش هم مجبور نباشد براى استراتژى نوشتن وارد دولت موقت حجاريان بشود. ٓاخر ما کمونيست کارگرى و ياران منصور حکمت هستيم و تا امروز مى خواستيم گنجى جمهوريخواه جديد و رئيس سپاه پاسداران سابق و حجاريان سازمانده وزارت اطلاعات را به ميز محاکمه بکشانيم. اى کاش حزب قدرت بگيرد تا دنيا بداند اينها چه به روز مردم آوردند. نه اينکه ما با آنها عکس يادگار در کابينه موقت بيندازيم.

کورش در "نيمه دوم" هم ما را خمار مى کند. مى گويد:

٭ حتى اگر حزب کمونيست کارگرى خود به تنهايى قدرت را بگيرد باز هم اين يک دولت کارگرى و جمهورى سوسياليستى نخواهد بود، چرا؟ چون مردم اگر بفهمند ما براى سوسياليسم به ميدان آمده ايم رم مى کنند، شاطرها اعتصاب مى کنند، خواستهاى موجود دمکراتيک است، سوسياليستى نيست. جمهورى دمکراتيک است و بايد براى رسيدن به سوسياليسم از طريق مجلس موسسان انتخابات بگذاريم. اما هنوز صداى نادر در گوش ما زنگ مى زند که مى گفت چه روز باشکوهى است اولين روز کسب قدرت يکى از شما ها روى چارپايه قرار بگيريد و فرمان لغو بردگى زنان را اعلام کنيد. از اين فرمان هاى باشکوه ( و دمکراتيک) در آن سخنرانى نادر زياد هست و ادامه ميدهد آنگاه ببينيم کدام تانک بايد از روى ما رد شود و ... (نقل از حافظه) "آيا پيروزى کمونيسم در ايران امکانپذير است"

قرار بود ما در برابر حمله آمريکا و همچنين باند سياهيها انقلاب را حفظ کنيم و نماينده تمدن غرب باشيم تا جايى که از همه جهان بيايند و به اين جمهورى سوسياليستى نگاه کنند و بعد از اين يک بار ديگر مارکسيست بودن در دانشگاه هاى اروپا مد شود و احزاب کمونيست کارگرى در دنيا پا بگيرند و چهره خاورميانه را عوض کنيم. اما از قرار بايد شاطرها باعث شوند تا ما دست از انقلاب سوسياليستى تا وقت تکامل نيروهاى مولده و مدرنيزه شدن نانوايى ها دست برداريم. ياد مرحوم پلخانف بخير. کمونيسم کارگرى يک عذرخواهى به "رفيق پلخانف" بدهکار است.

اگر اينها سپر انداختن در برابر بورژوازى نيست پس چه انتقادى به ديگر "کمونيستها" داريد که هر زمان قرار بود اجتماعى شوند به راست چرخيدند و هر زمان که قرار بود وفادارى ايدئولوژيک را به کارگر و مردم و جامعه نشان بدهند حاشيه اى مانده اند. يادمان نمى رود زمانى که آقاى کائوتسکى عصر پارلمان ها در اروپا را ديد اعلام کرد که انقلاب ديگر راه رسيدن به سوسياليسم نيست، که مى شود در پالرلمان اکثريت کسب کرد و "سوسياليسم" را از طريق انتخابات برقرار کرد. حتما جواب لنين را هم قاعذتا بايد مارکسيستيهاى موجود در اين حزب شنيده باشند. يادمان هم هست که در جواب به کائوتسکى، لنين چه کتابى را نوشت و چگونه به جنگ آن شکست طلبى رفت و جواب عملى اش به اوضاع اجتماعى چه بود.

در پايان

نوشته هاى کتبى و نوارهاى موجود حکايت از صف بندى دو استراتژى در برابر هم مى کنند. استراتژى رفيق کورش مدرسى پرچم راست و شکست طلبى کمونيسم کارگرى است. در برابر اين، اما ما اعلام مى کنيم سوسياليسم و انقلاب تاکتيک ما نيست همه فلسفه وجودى حزب ما را از تاريخ اتحاد مبارزان کمونيست تا به امروز انقلابيگرى کمونيستى ما تشکيل مى دهد. در شرايط امروز اما در کنار بيشترين بحثهاى اقناعى براى يک دست کردن رهبرى حزب تنها راه فورى برگزارى کنگره فوق العاده است. همچنين اعتقاد دارم بحثهاى سياسى اين دوره بايد در سطح اعضا و حتى رو به بيرون منتشر گردد. اين تنها راه دفاع از حزب کمونيست کارگرى است.