کادرهاى حزب هم عقل دارند هم سياست را ميشناسند

(در حاشيه نامه شماره ٢ رفيق کورش مدرسى)

فاتح بهرامى

٢٦ ژوئيه ٢٠٠٤

نامه شماره ٢ رفيق کورش مدرسى خطاب به کادرهاى حزب روى تحريک احساسات مخاطبين خود حساب باز کرده است. قصد من از اين يادداشت پرداختن به مضمون اختلافات درون رهبرى حزب نيست، به آن بعدا خواهم پرداخت، بلکه نقد تلاش ناموفق رفيق کورش در نسبت دادن دو نکته به سمينار رفيق حميد تقوائى است که مطلقا حقيقت ندارد. آنچه براى من عجيب است اينست که رفيق کورش درک و شعور کادرهائى که در جلسه حميد تقوائى شرکت داشتند و يا رفقائى که بعدا آنرا از روى سايت گوش خواهند داد، بکلى ناديده گرفته است. چرا؟

نکته اول اينست که حميد تقوائى حرفى از تصفيه کسى نزده است. نه تنها اين بلکه تاکيد کرد که نميخواهد کسى از حزب کنار برود. اما مقولات "انقلاب ايدئولوژيک" و "تصفيه ايدئولوژيک" که اين روزها در نوشته هائى موج ميزند و شاه بيت نوشته رفيق کورش هم هست فقط مصارف سياسى اى دارند که در اساس براى "بسيج نيرو" با اتکا به وارونه کردن حقيقت و گريز از پاسخ به نقدهاى حميد تقوائى در سمينار اوست. منهم فکر ميکردم که رفيق کورش از نظراتى که در پلنوم ١٦ بيان کرد کوتاه آمده است، اما سمينار دو روزه وى حاکى از دفاع جدى از آن نظرات و حتى بسط آنها بود. درباره مضمون سياسى و اهداف اين مقولات جديد و همچنين درباره نظرات رفيق کورش در سمينار دو روزه و عواقب آن براى حزب در جلسه سوم اوت نظرم را خواهم گفت. اما حيرت آورتر از همه آنست که رفيق کورش در نامه شماره ٢ خود ليست بلند بالائى از فعالين و کادرهاى حزب را جزو کسانى رديف ميکند که گويا حميد تقوائى آنها را "تکفير" کرده و مورد "تعرض" قرار داده و قرار است آنها را تصفيه کند! اين ليست شامل کسانى است که براى سوسياليسم جنگيده اند، در سنندج و سقز سخنرانى کرده اند، رهبران سنندج سرخ هستند و صدها هزار نفر را به خيابان آورده اند، به کارگران آموزش مارکسيستى داده اند، رهبران دفاع از حقوق کودکان اند، رهبران دفاع از حقوق پناهندگان اند، رهبران جنبش آزادى زن اند، کسانى که نسلى از جوانان را به فعاليت حول يک دنياى بهتر جمع کرده اند، بيخدائى به مردم ياد داده اند و بسيارى ديگر. اين ليست يعنى همه کادرهاى حزب بجز حميد تقوائى، ميگويم بجز حميد تقوائى چون ظاهرا او همه اين رفقا را تکفير کرده است و در اينصورت خود او نميتواند يکى از آنها باشد، حميد حتى به "جناح" خود هم پشت کرده است! اما رفيق کورش در اين آژيتاسيون ميخواهد از ياد کادرها ببرد که حميد تقوائى در سمينارش فقط نظر وى را نقد کرد. باز هم مهمتر از اين، حرف خودش هم يادش ميرود که در همان سمينار خود تاکيد کرد که اين نظرات فقط متعلق به او و رفيق محمود قزوينى است و حتى طرف مقابل را مورد انتقاد قرار داد که چرا اختلافات سياسى را جناحى ميبينند. پس اگر حميد تقوائى صرفا نظرات کورش مدرسى را نقد کرد و اين نظرات متعلق به هيچکدام از رفقائى نيست که بقول خود کورش با وى تداعى ميشوند آنگاه اين ليست مورد تکفير و تعرض حميد از کجا سبز شدند و براى چه رديف شده اند؟

پاسخ خيلى ساده و روشن است. قرار است به کنگره ٥ برويم و نيرو بايد بسيج کرد. بايد به کادرها گفت که اى همه کمونيستهائى که يک عمرى در اين حزب براى سوسياليسم و کارگر و تغيير جهان مبارزه کرده ايد حميد تقوائى دارد شما را کافر و ضد سوسياليست و ضد کمونيست و طرفدار سلطنت طلب ميخواند، پس قيام کنيد و به دفاع از حزبتان برخيزيد! رفيق کورش قطعا مانند هر کس ديگر مجاز است پشت نظرات خويش نيرو بسيج کند. اما اگر به آن مشخصاتى که براى کادرها در ليست خود برشمرده معتقد باشد بايد اينرا هم بپذيرد که تشخيص حقيقت براى اين کادرها بسادگى آب خوردن است و قابل تحريک شدن نيستند. آيا دست بردن به اين روش باين دليل است که رفيق کورش نگران عدم استقبال از نظرات خويش است؟

٭٭٭