جوابى به رفقا اسد گلچينى و محمد فتاحى

محمد آسنگران

کجا ايستاده ايد؟

رفقا نوشته هاى شما را خواندم. مطمئن باشيد من تلاش ميکنم منطق و استدلال را تا جايى که وسع اش را داشته باشم به شما هم بقبولانم. عزيزان عليه من هر کس هر دل چرکينى که دارد امر خودش است. کسى که چنين استدلال ميکند حتمأ سياست را اينچنين فهميده است. براى من مارکسيسم فلسفه وجوديم را تشکيل ميدهد. هرجا ببينم و بشنوم به آن حمله شده است همه ملاحظات را کنار ميگذارم و از مارکسيسم و حکمتيسم که مارکسيسم امروز است دفاع ميکنم. مخالفت من با رفيق کوروش از اينجا ناشى ميشود، نه هيچ برخورد شخصى. در ضمن رفيق محمد فتاحى اسم کسانى را ليست کرده است که گويا من نميخواستم آنها به کميته مرکزى راه يابند. در ميان آن ليست اسم رفقا مظفرمحمدى و عبدالله دارابى هم ديده ميشود. در يک کلمه ميگويم اين غلط است. زيرا من کسى بودم لااقل به اين دو نفر راى دادم و رفقاى ديگر را هم تشويق کردم به آنها راى بدهند. بنا بر اين سعى کنيم که تحليل خودمان را جاى واقعيت قرار ندهيم. رفقاى عزيز در دوران کومله هم شايد من از معدود کسانى بودم که عليه فضا سازى در مقابل فاتح شيخ و مظفر محمدى ايستادم. و آن موقع که خيليها به آنها راى نميدادند من به آنها راى ميدادم. با خود رفيق کوروش حرف زدم که چرا به رفيق فاتح شيخ راى نميدهيد. تحليلهاى آن موقع رفيق کوروش چى بود کارى ندارم. من متاسفم که الان مجبور ميشوم، اين نکات را علنى طرح کنم، چرا که تا کنون حتى با خود اين رفقا اين مسائل را طرح نکرده ام. فقط ميخواهم يک اصل را اثبات کنم که مشکل من هيچگاه راى جمع کردن ولابيسم نبوده و نيست.

بنا بر اين رفقاى عزيز تلاش کنيم عليرغم هر اختلافى صداقت و راستگويى را فراموش نکنيم.

در ضمن اين بحث که گويا من از قبل هم مخالف بعضى تصميمات بودم و از نظر شما گناه کبيره است. براى اين است که شما منصور حکمت را طور ديگرى ميشناختيد. ويا طور ديگرى ميخواستيد به او نزديک شويد. اين سنت فعاليت سياسى من نبوده است. من هر آن موافق تصميمى نبوده ام حرفم را قورت ندادم. گفتم، يا قانع شدم يا قانع کردم، يا روى نظرات خودم پافشارى کردم. بطور مثال در همان اسناد، که اکنون روى سايت است در مورد رهبرى حزب مطلبى از منهم در آنجا هست. همه علاقمندان ميتوانند به اين متن مراجعه کنند که من در آنجا، ملاحظه اى را با منصور حکمت مطرح کرده ام و قبل از ارسال نامه ام به کميته مرکزى، نامه را براى رفيق حکمت فرستادم و گفتم اگر ملاحظه اى دارد، بگويد. او هيچ ملاحظه اى نداشت و نامه براى کميته مرکزى ارسال شد. رفقا همانطور که گفتم من در مبارزه سياسى ياد گرفته ام که يتى در دوران منصور حکمت مثل رفيق کوروش حرفم را قورت ندهم و نظرم را بگويم.

بنابراين سطح بحث کنونى که سرنوشت ساز است را به اين حد تقليل ندهيم. ميگويم سرنوشت ساز است نه تنها براى حزب ما، بلکه براى کمونيسم منصور حکمت که تحت عنوان اسم منصور حکمت مورد تعرض قرار گرفته است.

رفقاى عزيز در مقابل ٨-٩ صفحه استدلال و تحليل من شما فقط اعلام موضع کلى کرده ايد. بحث را شخصى کرده ايد. من دعواى شخصى با کسى ندارم. لطفأ در جواب اين سوالات نظرتان را بگوييد:

-آيا شما هم از مجلس موسسان دفاع ميکنيد؟

-آيا شرکت در دولت حجاريانى را قبول داريد؟

-آيا هنوز مثل رفيق کوروش فکر ميکنيد که ميوه قدرت به دامن دوم خرداديها و امثال حجاريان مى افتد و ما هم بايد شريک آن "سفره" بشويم؟

-آيا دولت جانشين جمهورى اسلامى ايران از نظر شما هم بايد ائتلافى و "دمکراتيک" آنطور که رفيق کوروش ميگويد باشد؟

-آيا از نظر شما هم دولت بعداز جمهورى اسلامى بايد موقت اعلام شود؟

-آيا از نظر شما هم سوسياليسم زود است، مرحله اول بايد اسم حکومت خودمان با ائتلاف يا بى ائتلاف را دمکراتيک بگذاريم؟

-آيا نافرمانى مدنى آنچنان که رفيق کوروش در سمينارش دوباره مورد دفاع قرار داد بايد تاکتيک و شعار حزب باشد؟

-آيا اگر حزب کمونيست کارگرى به قدرت رسيد شما هم مثل رفيق کوروش فکر ميکنيد نبايد دولت خود را سوسياليست بناميم؟

آيا حکومت مورد نظر شما هم حکومت حزبى است؟

-آيا شما هم مثل رفيق کوروش فکر ميکنيد که سوسياليسم مردم را رم ميدهد؟

-آيا حاضر هستيد کسى که اين سياستها را دنبال ميکند عکس اش را بالاى سرتان بگيريد و قرار صادر کنيد که ما هم بايد اين کار را بکنيم؟

-آيا شما هم کنگره چهارم را کودتا ميدانيد؟

-آيا قطعنامه هاى کنگره چهار را قبول داريد؟

-آيا شما هم تقابل شورا و حزب را قبول داريد؟

-آيا بحثهاى منصور حکمت را از اول تا کنون قبول داريد يا مثل رفيق کوروش فقط حزب و قدرت سياسى را مهم ميدانيد و براى خدمت به سياست امروز آنطور که ميخواهيد تفسريش ميکنيد؟

-آيا با علنى شدن اين مباحث دفتر سياسى موافق هستيد يا مثل رفيق کوروش ناچار شديد؟

-آيا اين شکل علنى شدن همه يا هيچ کوروش را هنوز قبول داريد؟

-آيا فکر نميکنيد که رفيق کوروش با سياست همه يا هيچ در رابطه با علنى شدن اين مباحث ميخواست کادرهاى حزب را در تاريکى نگهدارد؟

-آيا اگر سياستهاى بالا و بسيار بيشتر از اين را که رفيق کوروش مطرح کرده است سياست حزب ميشد اکنون من و شما ميتوانستيم از راديکاليسم منصور حکمت حرفى بزنيم؟

-آيا هيچ کدام از سياستهاى بالا توانست به سياست رسمى حزب تبديل شود؟

-آيا همان موقع که رفيق کوروش ليدر حزب بود توانست اين سياستها را سياست حزب کند؟ اگر جواب منفى است چرا؟ چه کسانى در مقابل اين سياستها ايستادند و نقد کردند و از مارکسيسم و حکمتيسم دفاع کردند؟

رفيق محمد فتاحى! وقتى که در خانه خودتان قبل از مراسم اول منصور حکمت من و تو رفقا صلاح ايراندوست و رحمان حسين زاده در مورد ليدرشيپ با هم بحثمان شد و رفيق رحمان مدعى بود که براى اولين بار است اين بحث را باکسى مطرح ميکند، آيا همانجا تذکر ندادم که اين بحث رفيق رحمان عاقبت خوبى ندارد و حزب را شقه ميکند؟ آيا پيش بينى کدام يک درست بود؟ تو و رحمان يا من و صلاح ايراندوست. کدام يک؟

و آيا هاى ديگرى که رفيق کوروش مطرح کرده است.

رفقاى من هر کدام از اين سياستها کافى است که من و شما و هر انسان کمونيستى را به فکر وادار کند. موضع بگيرد. راه خود را مستدل کند. شيطان سازى را کنار بگذاريد و مارکسيسم و حکمتيسم خودتان را نشان دهيد.

رفقا اين حزب را فقط روى خط منصور حکمت ميشود نگهداشت. هر آن اين سياستهاى کوروش به سياست حزب تبديل شود فاتحه کمونيسم و منصور حکمت را لااقل در اين حزب بايد خواند. اما ديديد و تجربه نشان داد که مارکسيستهاى استخواندارى در اين حزب هستند ميکوشند حزب را روى خط منصور حکمت نگهدارند. اينبار هم با هر مخالفت و ترديدى فائق مياييم و کافى است که يک سال ديگر صبر کنيم بعد به ارزيابى بنشينيم. عين همان سياست ليدر شيپى که زودرس به اين حزب تحميل شد و عواقبش را ديديم. اکنون بعد از دو سال به صحت نظرات خودم ميتوانم اتکا کنم. و متاسفانه نظرات نادرست و غير مسولانه را هم تجربه کرديم و تاوانش را داريم پس ميدهيم. اما اينبار محکمتر از هميشه کادرهاى حزب مى ايستند و حزب منصور حکمت را روى خط منصور حکمت نگه ميدارند. ميدانم دوران سختى را شروع کرده ايم اما رفيق کوروش حزب را با سياستهايش به اينجا سوق داده است. مارکسيستهاى اين حزب اول بايد تکليف سياست راست را روشن کنند. حد اقل رفقاى با تجربه اى مثل شما بايد بتوانند چند قدم بعدى را تصوير کنند بعد دست به قلم ببرند. هر آن رفيق کوروش اين سياستها را رسمأ کنار بگذارد من اولين کسى هستم که در کنارش مى ايستم. باور کنيد مارکسيسم در اين حزب قويتر از آن است که تصور ميشود.

زنده باد منصور حکمت -

زنده باد حزب کمونيست کارگرى ايران

٢٣. ٧. ٢٠٠٤