بر اساس دروغ ، تحريف و شعار پوچ کسى در اين حزب فريب نميخورد

پاسخى به آسنگران

اسد گلچينى

٢٢ جولاى ٠٤نوشته محمد آسنگران تحت نام "آناتومى گرايش راست در حزب کمونيست ايران" واقعا يک شاهکار داستانسرايى کينه توزانه و به جرات ميتوانم بگويم سراسر دروغ و تحريف و تردستى است. از اينها چه هدفى تعقيب ميشود؟ جناحى که شما رفيق آسنگران در رهبرى آن هستيد بيهوده دارد تلاش ميکند روى بدنام کردن سرمايه گذارى کند. اين از زشت زشت تر است. اين کار را ادامه ندهيد. اگر از وضعيت خودتان در حزب و در کميته کردستان ناراحتيد (که هميشه بوده ايد و مربوط به اين دوره هم نيست و از دست منصور حکمت هم شما اين ناراحتى ها را ميکشيديد!) لازم نيست بازار شانتاژ راه بيندازيد. سرمايه گذارى روى اينها اگر هدفش جلب کادرها و اعضايى است که راى شان را ميخواهيد بگيريد و حزبى را از اين نوع آدمها درست کنيد، خيلى اشتباه روى حزب کمونيست کارگرى داريد سرمايه گذارى ميکنيد. بسيار بعيد است اين رهبرى و کادرها و اعضايش، دنبال شما بيايند هرچند متاسفم که تعدادى را شما دنبال اين تئوريها خواهيد برد.

رفيق عزيز، بحثت را بکن ولى چرا تاريخ اين حزب را وارونه ميکنيد؟ چرا براى تئوريهايتان داريد ريشه ميتراشيد ؟ کمى احساس مسئولئت بايد بخرج بدهيد. اين حزبى که شما ها داريد تعريف ميکنيد را ما نميشناسيم، تلاش ديگرى و از نوع ديگرى لازم است. حزب ما و حزب منصور حکمت اين نبوده. شما ميگوييد: "گرايش راست با وجود منصور حکمت نميتوانست اين چنين در حزب کمونيست کارگرى در تقابل با سياست و سنتهاى حزب خود را بيان کند، زيرا يک اتوريته بلامنازع به اسم منصور حکمت وجود داشت و..."

يک الگو بردارى و کاريکاتورى از جدال گرايشات در درون حزب کمونيست ايران، براى رسيدن به داستانى که سر هم بندى کرده ايد. گرايش راست ساخته ذهن شما بهترين رفقاى منصور حکمت اند که حزب را خشت روى خشت بنا کردند و من و شما توانستيم ادامه بديم و راستش اين گرايش راست قبل از همه همين رفقاى منصور حکمت بايد باشند که حزب روى دوش آنها، اراده و تصميم آنها و تلاش خستگى ناپدير آنها بنا شد و لابد همين ها از اصغر و رحمان و کورش گرفته تا شما ( ببخشيد شما نه، چون از همانموقع شما گرايش چپ درون حزب بوديد!) را در بر ميگيرد. رفيق آسنگران چرا نيازى به اين تاريخ سازى پيدا کرده ايد؟

رفيق آسنگران اين تصويرى که شما از حزب و کميته کردستانش داريد ميدهيد قبل از هر چيز بايد آدم خيلى بى پرنسيب بوده باشد که با وجود آگاهى از اين، يک روز در آن ادامه مبارزه و حضور داده باشد. منظورتان را بگوييد.

رفيق آسنگران شما امروز و بدون يک ذره انصاف کورش و نظراتش را نظرات راست در جامعه و در کنار خانبابا تهرانى و امير خسروى و سلطنت طلب و ... ميگذاريد، لطف کنيد به من و به اين حزب بگوييد که ريشه اين سياست هاى نادر در کدام گرايش بود: - طرح "سناريوى سياه و سفيد" را مى آورد و شب و روز تلاش ميکرد که همه نيروهاى سياسى از راست تا چپ را و پرو غربى ها را و .... را به آن جلب کند و حتى اقدامات عملى هم براى آن انجام دهد و ...، چه ميگفتيد؟ چپ ها انموقع ما را هم دست سلطنت طلبان و راست خط.اب کردند.

رفيق آسنگران اگر کورش بود و به جاى نادر در انجمن مارکس ميگفت طرق رسيدن ما به قدرت يا از طريق انقلاب است يا انتخابات چه ميگفتيد و ريشه گرايش راست آن را چگونه کشف ميکرديد؟

و يا اگر کورش بود و در فلان مقطع ميگفت که هدف ما سرنگونى حاکميت احزاب حاکم در کردستان عراق نيست چى؟

و ...اينها و مساله قدرت سياسى، نحوه رهبرى و حزب دارى شما مورد اختلاف عميق است و بايد بحثها تماما صورت بگيرد ولى به اين روشها نغلطيد، در باطلاق ميافتيد، من فکر نميکردم و هنوز فکر نميکنم که ما در اين حزب بايد "يک بنى" شويم، ولى راستش با ديدن نوشته شما و امثال آن، بطور قطع يقين حاصل کردم که گرايشى بشدت غير اجتماعى، ذهنى و همان بيمارى چپ روى، که رفيق محمود قزوينى بدرست توصيف کرده، داريم که نبايد رهبرى اين حزب را داشته باشد و در کنگره حزب که اميدوارم بزودى برگزار کنيم اين مساله را فيصله دهيم و اين حزب را روى ريل آن حزبى که دنيا را ميخواست روى سرش بگذارد برگردانيم.