محمود قزوينى

در پاسخ به رفيق کاظم نيکخواه

وقتى نوشته رفيق کاظم را خواندم، بيشتر از پيش به يکنوع بيمارى کودکى در حزب واقف شدم. به اين مفصلا خواهم پرداخت. اما در اينجا مختصرا به چند ادعاى رفيق کاظم جواب ميدهم.

- بگذاريد قبل از همه به اين حرف آخر رفيق کاظم پاسخ دهم که ميخواهد محکم به محکمى حزب به من پاسخ دهد. محکم به محکمى حزب را در مقابل کسانى که حزب را ترک کردند و تلاش داشتند تا حزب را بپاشند گفتند. شما نميتوانيد از محکم به محکمى حزب در مقابل من حرف بزنيد. دفاعيات من از حزب اگر از شما بيشتر نباشد، کمتر نيست و اين در آينده هم چنين خواهد بود.

-پرداخت هزينه

رفيق کاظم مقاله من با عنوان هياهويى پوچ را پرداخت هزينه براى تغيير مواضع خواند. واقعا نميدانم کاظم به اين حرفهايش معتقد است يا نه؟ پرداخت هزينه براى کدام تغيير مواضع؟! کاظم ميگويد پرداخت هزينه براى پيوستن به دولت حجاريانى، مقابل شورا و انقلاب و قيام ايستادن و پيوستن به کوروش و.....

اينهم شيوه بحثى است. اگر کسى به رفيق کاظم بگويد بيخود جنجال نکنيد، اسناد را خواندم و فهميدم شما بيخود ميگوييد، به جنجال ادامه ميدهد و طرف را هم متهم به دفاع از دولت حجاريانى ميکند.

کاظم مينويسد چگونه محمود دو سه هفته پيش نوشته است رفقايم را با ايرج آذرين مقايسه نميکنم، اما امروز پس از انتشار اسناد مينويسد رفقا ميتوانند نوشته ايرج آذرين را تجديد چاپ کنند. نه رفيق کاظم، من رفقايم را با ايرج آذرين مقايسه نکردم. من مانند شما بى پرنسيب نيستم تا هر چه خواستم نثار ديگران کنم. اين شما هستيد که با روش ملالغتى بازى در آوردن مسائل را قاطى ميکنيد. حرف اينکه ميتوان به جاى بازنويسى نوشته ايرج آذرين آن را تجديد چاپ نمود در مقابل همين شيوه شما در برخورد به بحث حزب و قدرت سياسى، در برخورد به بحث اقليت و اکثريت، در برخورد به شورا و انقلاب و قيام و دولت موقت و حکومت حزبى .....گفته شده است، نه چيز ديگرى. من نميگويم شما و ديگران جا پاى ايرج آذرين گذاشتيد. من قبلا نوشتم و باز هم در نوشته هياهوى پوچ تکرار کردم که علارغم اينکه رفقا از نظر تئورى در مواردى مانند حزب و قدرت سياسى نظرات منشويکى و ايرج آذرينى دارند، اما از آنجا که رفقايم با ايرج آذرين در پراتيک متفاوتند و انقلابى و کمونيستى هستند، آنها را يکى نميگيرم. علارغم ميل کاظم و برخى از رفقا بعيد ميدانم به اين زودى اين حرفم را پس بگيرم. چون در اسناد جا و بى جا به مسائل حکومت حزبى و اقليت و اکثريت و... رجوع داده ميشد، من نوشتم لزومى به بيان دوباره اين حرفها نيست، ميتوان نوشته ايرج آذرين را دو باره تجديد چاپ نمود. ايرج آذرين فحش نيست. خودمان تلاش ميکرديم تا طرفداران نظريه ايرج آذرين مانند بهمن و رفيق رضا مقدم در حزب بمانند، خودشان رفتند. اگر با همان نظرياتشان در حزب ميماندند، جا برايشان بود. فکر نميکنم ما آنها را تصفيه ايدئولوژيک ميکرديم. باز هم بگويم شما را با آنها مقايسه نميکنم.نوشتيد که نوشته ايرج آذرين هجويات بر عليه حزب کمونيست کارگرى ايران است. اين کاملا درست است. اما واقعا بخش اعظم همين نوشته ايرج آذرين در مقابل بحث حزب و قدرت سياسى منصور حکمت به اين اختصاص دارد که از انقلاب و قوانين عينى انقلاب در مقابل بحث کسب قدرت توسط اقليت بحث ميکند، مثل شما نشان ميدهد که طرف مقابل يعنى منصور حکمت به بالا چشم دوخته است، به حکومت در دوره هاى انقلابى ميتازد و... آيا اين دور از انتظار است که در چنين بحثى به شما بگويم که اگر ميخواهيد اين حرفها را تکرار کنيد خوب برويد مستدلترش را تجديد چاپ کنيد.

متاسفانه از آنجا که رفيق کاظم خود را به بلوک و يا محفلى در حزب محدود کرده است و مواضعش بر اساس منافع اين بلوک تنظيم ميشود، فکر ميکند همه اينطور رفتار ميکنند. اگر مواضع من دفاع از نظرياتى باشد که دو نفر هوادار در حزب دارد، اين شهامت و صرف هزينه ميخواهد، نه پرداخت هزينه. براى دفاع از حقيقت در حزب در درجه اول بايد فرد هزينه زيادى براى بى اعتبار و بى حيثيت شدنش از طرف رفقايى مانند کاظم بپردازد. در مقابل گرد و خاک کردنهاى رفيق کاظم بايد صبورانه براى همه توضيح داد جريان چيست. رفيق کاظم آگاهانه و علنا به تحريف مباحث دست ميزند، فرياد ميزند، دشنام ميدهد و....و به اين طريق ميخواهد کارش را پيش ببرد.

- در رابطه با انتشار بحثهاى دفتر سياسى من خواهان انتشار بحثها به دليل فضايى که شما ايجاد کرديد شده بودم و همچنين از بيان علنى بحثها در جامعه دفاع کردم. پاسخ رفيق کوروش به نامه من در باره چگونگى علنى شدن بحثها پاسخ قانع کننده اى بود.

اما شما با ساختن فضائى از پيشى و انداختن اين بحثها به دامن کادرها هدف ديگرى داشتيد. من در نوشته ام اين هدف شما را افشاء کردم. شما به اصطلاح ميخواستيد افشاگرى کنيد، نه بحث. من اهداف پشت اين کار را يک ماجراجويى دانستم. ماجراجو براى اهدافش و رساندن يک پاراگراف خارج از متن به دست کسانى که فضاى ذهنى خاصى برايشان از قبل آماده ساخته است حاضر است، همه چيز را فدا کند. در ضمن امروز ديگر روشن است، کسى که بدنبال بحث سازنده و اصولى بود، به نوشتن مباحثش و گذاشتن سمينار ميپرداخت، نه انتشار مباحث يک ارگان حزبى. پاسخ نامه رفيق کوروش هم در چگونگى علنى شدن بحثها پاسخ قانع کننده اى بود.

- اتهام طرفدارى از دولت حجاريانى و شرکت در دولت حجاريانى به رفيق کوروش و سپس من يک دروغ آشکار است. رفيق کاظم و برخى ديگر از رفقا ميخواستند با ساختن يک ذهنيت و فضاى از پيش ساخته، اعضاى کميته مرکزى و کادرها اين دروغ را باور کنند. امروز کاظم براى قالب کردن اين ناروا به ديگران، ناآرام اين طرف و آن طرف ميپرد و به هر چيزى چنگ مياندازد. فکر نميکنم کسى که يک دقيقه روى بحث تعمق کند از اين فحشهاى کاظم تعجب نکند.

- مخالفت با شورا و انقلاب

نقد و مخالفت با قطعنامه شورا، مخالفت با شورا نيست. تحريف نکنيد. همه نوشته ها روى سايت هست و مردم هم شعور دارند. با شعار و قطعنامه شورا که خوب است با خود شورا هم مخالفت کردن گناه نيست. شوراهاى کارگرى در دوران پس از انقلاب فوريه يک نمونه آن ميباشد که در دوره هايى بلشويکها نميخواستند اين شوراها تقويت شوند، براى همين به کميته هاى کارخانه روى آوردند. . شوراها در آلمان ١٩٢٠ نمونه ديگر و....

- مخالفت با انقلاب ديگر شبيه بينش مجاهدينى است که هر که مخالف مجاهدين است را هميار با رژيم ميداند.

کاظم مينويسد در حزب کمونيست کارگرى نميتوان گفت از شورا و انقلاب مقوله نسازيد. اتفاقا اگر در يک حزب در دنيا ميتوان گفت از شورا و انقلاب مقوله نسازيد، همين حزب کمونيست کارگرى ايران است. گفته نشده است از حکومت شورايى و يا انقلاب سوسياليستى مقوله نسازيد. کاظم نميتواند فرق مقوله و واقعيت را از هم تشخيص دهد. کسى که به کاظم ميگويد از انقلاب مقوله نساز، نگفت از انقلاب دست بردار، گفت از انقلاب مقوله نساز.

حقيقتش براى اولين بار در حيات تاريخ سياسيمان به کسانى بر ميخوريم که ميگويند يک عده در حزب کمونيست کارگرى ايران مخالف انقلاب هستند. آيا اين کودکانه نيست؟ آيا فکر ميکنيد اعضاى کميته مرکزى و کادرهاى حزب اين را باور ميکنند؟ آيا ناظر بيرونى از رفيق کاظم نخواهد پرسيد، آخر مخالف انقلاب در حزب کمونيست کارگرى ايران چکار ميکند. جاى بهترى نميشد براى مخالفت با انقلاب پيدا کرد؟ مگر اينکه رفيق کاظم سياست را دوز و کلک بپندارد.

- اظهار نظر رفيق کاظم در باره حکومت کارگرى موقت هم نشان از عدم درک کامل او از مسئله ميدهد. حکومت کارگرى موقت را کسى نخواسته است دولت و يا حکومت موقت بنامد. اين دولت به اين دليل موقت ناميده ميشود که غيرمتعارف است. در باره دولتهاى موقت غير کارگرى هم اين مسئله صادق است. اين دولتها موقتند، چون متعارف نيستند. موقتى بودن آنها از غيرمتعارف بودن آنها برخيزد.

اتفاقا تمام بحث من در تشريح دولت موقت کارگرى صرف همين موضوع شده است که رفيق کاظم و ديگر رفقا، مانند ايرج آذرين استراتژى خود را براى دستيابى به حکومت مطلوب و متعارف تنظيم ميکنند، در حالى که حکومت برخاسته از بحران و انقلاب، حکومتى غير متعارف است و حزب کمونيستى استراتژى خود براى کسب قدرت را بر اين استوار ميسازد و اساسا تئورى حزب و قدرت سياسى بر اين استوار است. اين حکومت غيرمتعارف را دولت موقت ميگويند. صحبتى از موقتى اعلام کردن آن نيست. رفقا ميتوانند در اين مورد به دو مقاله من با عنوان « دو تاکتيک براى کسب قدرت سياسى» و «استراتژى حزب براى قدرت گيرى چيست» مراجعه کنند.

- در باره بحث در باره روش برخورد به دولت موقت و دولتهاى موقت پس از جمهورى اسلامى هم اصلا مستله صرفنظر کردن و يا حتى کمرنگ کردن قدرت گيرى حزب در جريان سرنگونى جمهورى اسلامى نيست. روش برخورد به دولت موقت توسط حزب بلشويک در ١٩٠٥ تنظيم شد و اين هيچگاه به اين معنا نبود که حزب بلشويک بايد خود را از قدرت گيرى و کسب قدرت دور سازد. ميگويم ديدگاه شما شبيه چپ سنتى است براى همين است. آوردن قطعنامه در باره سناريوى سياه هم به معناى عدم قدرت گيرى حزب نبوده و نيست.

در قطعنامه کوروش هم صحبت از اين ميشود که حزب بايد تمام نيرويش را صرف قدرت گيرى خود کند و سپس به شرائطى ميپردازد که در صورتى که اينطور اتفاق نيافتد (و از نظر کوروش در آن شرائط اينطور اتفاق نميافتاد) چه ميبايست کرد. که روش برخورد حزب به دولت موقت طرح ميشود و اگر کسى در صورت مسئله با رفيق کوروش در آن شرائط موافق بود، اگر واقعا لنينى ميخواست رفتار کند به نتيجه منشور و دولت موقت ميرسيد. به نظر من دولت موقت انقلابى باضافه منشور ميبايست منظور باشد و نه چيز ديگر. صحبت از شرائطى است که شوراها شکل نگرفته اند و يا در حال شکل گيريند. در اين شرائط صحبت از تصميم مجمع عمومى شوراها نقض غرض است. به نظر من ميتوان گفت دولت موقت بايد نشست نمايندگان شوراهاى مردم را براى تصميم گيرى فرا بخواند و اين کمک ميکند به شکل گيرى شوراها. حذف دولت موقت از قطعنامه کار اشتباهى بوده است. پيشنهاد نشت نمايندگان شوراها در باره تصميم گيرى آينده فقط در اين صورت يک پيشنهاد به جا و درست بوده است.

اما در باره مجلس موسسسان،

در اين مورد من در مقابل تحريف شما از قطعنامه و بحث ارائه شده ايستادم. دفاع من در مقابل جنجال شماست که ميخواهيد با رديف کردن چند چيز من درآوردى تصويرى که ميخواهيد را به ديگران بدهيد. در مقابل شما نميتوان به بحث در باره مجلس موسسان آرى يانه، پرداخت. اين آتويى است که شما گرفتيد، من در بحث تلاش کردم اين آتو را از دست شما در آورم.

در مقابل شما من نوشتم باز کردن بحث مجلس موسسان گناه نيست. ميتوان در اين مورد بحث نمود. اگر مجلس موسسان در شرائطى ميتواند به ما کمک کند بايد از آن بهره بگيريم. اما در باره اينکه در قطعنامه بيايد يا نه چيزى ننوشتم و نوشتم طرح کوروش هم در اين مورد از اول مستله را باز گذاشت. شما نميخواهيد بحث کنيد. شما ميخواهيد با جنجال و حجاريان حجاريان کردن روى حقيقت را بپوشانيد.

در باره رفراندوم هم همينطور، من چيزى در اين مورد نگفتم اما اگر کسى بگويد براى عبور از شرائطى و بسيج مردم حول حزب اين تاکتيک ميتواند کارآيى خوبى داشته باشد و يا براى خاتمه دادن به پروسه اى، مانند پروسه اى که ما قدرت را گرفتيم اما هنوز شوراها نيستند و بورژوازى تلاش ميکند که مشروعيت ما را زير سوال ببرد به رفراندوم متوسل شويم، چيز غريبى نگفته است. در همه اين موارد با ديد باز حاضرم به بحث بشينم.

به نظر من بحث اساسى کوروش مسئله دولت موقت و منشور است و نه مجلس موسسان و رفراندوم. اين موارد را بايد بازگذاشت.

کاظم عزيز شما و رفقاى هم بلوک شما در مسائل و اختلافات سياسى پيش روى ما بر سر مستله حزب و قدرت سياسى مشکل داريد. اين مشکل شما سياه روى سفيد نوشته شده است و خيلى آشکار و واضح هم گفته شده است. من بخشا آن را نقد کردم و باز هم نقد خواهم کرد. اما ديگر لزومى ندارد بر سر هر چيزى با هم يک جبهه تشکيل دهيد. رفيق عزيز باور کن برخورد شما فوق العاده مخرب است. چرا نبايد به کاظم گفت تئوريهايتان در باره حزب و قدرت سياسى التقاطى و ايرج آذرينى است.

بيمارى کودکانه هم مشى سياسى است نه فحش. اما خودت به نوشته ات نگاه کن. فقط خواستى اتهاماتى نثار من کنى نه هيچ چيز ديگر. چرا ميخواهى ديگران تصوير خود ساخته شما از يک بحث را بپذيرند. معلومه وقتى شما قطعنامه و بحثى را تحريف ميکنى و روى اتهاماتى به ديگران سرمايه گذارى ميکنيد، اين سرمايه به راحتى بر باد ميرود و شما هم خشمگين ميشويد.