به رفيق کورش مدرسى، لطفا براى رفيق حميد تقوايى و ديگر رفقاى دفتر سياسى بفرستيد. حمه سور

چند نکته در مورد نوشته "از منظر دو شيطان"،

نوشته رفقا: على جوادى و آذر ماجدى

رفقا على جوادى و آذر ماجدى در تاريخ ٢٧ ژوئن مطلبى را تحت عنوان "از منظر دوشيطان" ظاهرا در جواب به نوشته رفيق رحمان حسين زاده نوشته اند. نوشته رفقا بجاى اينکه جوابى به نوشته رحمان حسين زاده باشد، در واقع تلاشى است براى دادن تصويرى از خودشان که خيال ميکنند در اين دوره ميتواند مصارف درون تشکيلاتى داشته باشد. در اين مورد من ذکر سه نکته را ولو به اختصار لازم مى دانم:

١- شکايت

در مورد شکايت و اينکه بقول اين رفقا "حزب يک حزب سياسى است و دادگاه نيست" من در نوشته ديگرى مفصلا در اين مورد خواهم نوشت، اما در اينجا تنها به يک نکته از آن اشاره خواهم کرد و قبل از آن هم رفقا على جوادى و آذر ماجدى را به بندى از مصوبات پلنوم دهم کميته مرکزى حزب کمونيست کارگرى ايران، بخش مربوط به وظابف و اختيارات ارگانهاى رهبرى حزب، جلب مى کنم. مطمئنم رفقا على جوادى و آذر ماجدى نيز آن را بارها ديده و خوانده اند. اين بند ميگويد: "دفتر سياسى مرجع دريافت و بررسى شکايات از دبير کميته مرکزى و اعضاى هيئت دبيران است". آيا رفقا ميتوانند شکايت را اينجا غير از شکايت به چيز ديگرى تعبير کنند؟ اگر بزعم رفقا در حزب ما جايى براى طرح شکايت، ولو در گرماگرم جدل سياسى، نمى تواند وجود داشته باشد، پس اين بند از قرارهاى پلنوم دهم کميته مرکزى حزب چه خاصيتى دارد و چرا اين قرار براى رسيدگى به شکايت از بالاترين فرد حزب، ليدر حزب، حزب را به دفتر سياسى آن رجوع ميدهد؟ اگر شکايت در حزب ما بقول اين دو رفيق واقعا پوچ است، چرا همچو قرار بى "موردى" در پلنوم دهم کميته مرکزى در دستور کار دفتر سياسى و حزب قرارگرفته است؟ و اگر شکايت در حزب ما حتى از بالاترين فرد حزب مورد دارد، چرا رفقا على جوادى و آذر ماجدى بجاى جوابگويى در برابر اعتراض و شکايت از خود، خود را به کوچه على چپ ميزنند و توجيه گرى ميکنند؟

رفقا، آذر ماجدى و على جوادى، قبول کنيم که همه ما، ليدر و ديگر اعضاى رهبرى حزب کمونيست کارگرى ايران، خارج از موقعيت تشکيلاتى خود، در مورد مسائل ديگر درمقابل همه اعضاى حزب حقوق يکسان و برابرى داريم. انتخاب ما بعنوان رهبران اين حزب روشن است که براى پيشبرد سياسى و تشکيلاتى حزب لازم و ضرورى است و به اين علت نيز در اين موقعيت قرار گرفته و قرار ميگيريم، در عين حال بايد بدانيم که همه ما در برابر همه اعضاى حزب از حقوق يکسانى برخورداريم. کسى نبايد در رهبرى اين حزب براى خود موقعيت "اليت" ى قائل شود که گويا ميتواند به ديگران توهين کند، به ديگران بى حرمتى کند، يا با يک نوک قلم هرکسى را خواست از کار برکنار کند، اگر هم شکايتى از او مطرح شد ميتواند براحتى براى آن شانه بالا بياندازد و بگويد شکايت پوچ است! اين را حزب از هيچ فردى قبول نميکند، در اين حزب جايى براى رواج چنين روشى نيست. مطمئن باشيد هر شکايتى از شما يا هر کس ديگرى به دفتر سياسى ارجاع داده شود، پيگيرى خواهد شد و شما بايد در مقابل دفتر سياسى و يا هر جمعى که دفتر سياسى حزب تعيين ميکند، جوابگو باشيد.

٣- "شيطان سازى"

رفقا على جوادى و آذر ماجدى دوست دارند که از خود "شيطان سازى" کنند، درست وقتى که از مبارزه سياسى "علنى و شفاف" دم ميزنند. شايد عجيب به نظر برسد ولى عجيب نيست، علتش روشن است. رفقا تصميم گرفته اند که جلو نقد نظرات سياسى و سبک کارى خود را با اين کار بگيرند. يعنى جلو هرکسى را که خواست نظرات و يا روش و منش اين دو رفيق را مورد انتقاد و يا ارزيابى قرار دهد، خيلى ساده با گفتن اينکه دارد از من "شيطان سازى" ميکند، بگيرند و مانع از طرح هر نظر و نقد و انتقادى از خود شوند. اين رفقا دارند به اشتباه و يا عمدا خود را محور و معيار سنجش خوب و بد در اين حزب جلوه ميدهند، که ظاهرا مخالفت با اين دو رفيق ميتواند به معنى مخالفت با حزب تلقى شود، يا موافقت و يا مخالفت اين دو رفيق با هرکسى ميتواند شرط ماندن و يا رفتن او از حزب و يا هر ارگانى از حزب تلقى شود. "اليتى" دو نفره که خوب و بد حزب را در برخورد به خود خلاصه ميکنند، موافقت با رفقا آذر ماجدى و على جوادى بزعم خودشان ميتواند به معنى منفعت حزب، و مخالفت سياسى و سبک کارى با اين رفقا ميتواند به معنى ضديت با منافع حزب باشد، بى جهت نيست که برکنارى رفيق مهرنوش موسوى از سردبيرى نشريه سازمان آزادى زن بعدا در اين نشريه بعنوان اقدامى به نفع پيشروى سازمان آزادى زن، علنا اعلام ميشود.

رفقا اين کارها ميتواند فردا ابعاد خطرناکى بخود بگيرد. تجسم آينده حزبى که اين رفقا خود را محور تشحيص خوب و بد آن قرار بدهند، نگقته معلوم است. هرکس هر مخالفت سياسى و سبک کارى اى با اين رفقا کرد ظاهرا ميتوان با انگ حاضر و آماده "شيطان سازى" او را از ميدان بدر کرد. اين خواسته يا نخواسته، خاصيت پروژه "شيطان سازى" اين دو رفيق از خودشان است. رفقا على جوادى و آذر ماجدى بجاى اينکه حتى يک سمينار علنى براى طرح نظرات سياسى اين دوره خود گرفته باشند، تا خود را مورد قضاوت ديگران قرار دهند، حالا که مبارزه سياسى درون حزب حادتر ميشود، ظاهرا ساده ترين راه را "شيطان سازى" از خود يافته اند، به اين اميد که مصرف درون تشکيلاتى اى براى آنان داشته باشد. رفقا اين کارتان نميگيرد، نکنيد اين کار را، اين کار در حزب کمونيست کارگرى ايران راه بجايى نمى برد. بجاى اين کار نظراست سياسى خود را مطرح کنيد و به ديگران امکان دهيد که نظرات سياسى و سبک کارى شما را نقد، کنند.

٣- "بيوه مائو" اينهم يکى از آن تشبيهات نادرست و اشتباهات جدى ايست که اين دو رفيق مرتکب ميشوند. رفقا تنها نوشته هاى مکتوب و شفاهى ضبط شده منصور حکمت، قابل اعتبار و قابل اتکاء است، چه درون حزب و چه در جامعه و بيرون حزب. شما حق نداريد نقل قولهاى شفاهى منصور حکمت را مبناى دفاع از خودتان قرار دهيد. آيا هر کسى که از نزديک با منصور حکمت کار کرده است بايد براى دفاع از خود به نقل قولهاى شفاهى منصور حکمت که در مورد او گفته شده است استناد کند؟ با اين حساب آيا نبايد انتظار داشت که فردا دهها رقم ديگر از اين ادعاها را از زبان منصور حکمت از شما شنيد و آنرا ظاهرا متسمکى کرد براى توجيه اين يا آن منفعت سياسى و تشکيلاتى خودتان که بزعم شما مترادف است با منافع! حزب ؟ اگر رفيق آذر ماجدى بعنوان عضو رهبرى اين حزب، عضو دفتر سياسى اين حزب از طرف کادرها و اعضاء حزب انتخاب شده است، طبق معيارهاى سياسى و تشکيلاتى بوده است که اين رفقا داشته اند، نه با مراجعه به روابط قديم و جديد رفيق آذر ماجدى با منصور حکمت و اين انتخاب آنان ربطى به همسرى او با منصور حکمت نداشته است. و همينطور اگر کسى در اين حزب از ايشان بخاطر نظر سياسى نادرست و يا برخورد و روش نادرستى انتقاد داشته و يا دارد و يا صريحا از او انتقاد کرده است، نه از اين زاويه که ايشان همسر منصور حکمت است، دقيقا بخاطر سياست، رفتار و يا شيوه کار نادرستى است که رفيق آذر ماجدى داشته و يا دارد. تاييد يا انتقاد از رفيق آذر ماجدى ربطى به همسرى او با منصور حکمت نداشته و ندارد. اين متاسفانه خود رفيق آذر ماجدى است که دوست دارد تصوير "ييوه مائو" را از خود بدهد. صاف و ساده به اين دليل که ميخواهد جلو هر نوع نقدى را چه سياسى و چه تشکيلانى تحت عنوان "بيوه مائو" از خود سد کند و ديگران را به اين لحاظ تحت فشار اخلاقى قرار دهد. اين خود رفيق آذر ماجدى است متاسفانه دوست دارد او را "بيوه مائو"، آنهم مقايسه نابجاى منصور حکمت با "مائو"، خطاب کنند، تا با اين تشبيه سازى ناوارد جلو هر نقدى را از خود بگيرد.

رفقا شما با اين کارتان خود را به منصور حکمت آويزان کرده ايد. استفاده نامشروع از اتوريته منصور حکمت، از محبوبيت منصور حکمت اشتباه است، نکنيد اين کار را. تا وقتى منصور حکمت زنده بود عزيز همه ما بود و اکنون هم عزيزى است که همه ما از دست داده ايم و فقدان او عيمقا بر دوش همه ما سنگينى ميکند. همه ما در کنار او ايستاديم و مبارزه کرديم. لطفا پاى منصور حکمت را وسط نکشيد، از اتوريته و از محبوبيت منصور حکمت استفاده نامشروع نکنيد. استناد به مباحث منصور حکمت همانقدر که استناد به مباحث مارکس هرجا لازم باشد در حزب ما جايگاه مهمى دارد، يکى گرفتن اين، اما، با استفاده نامشروع از اتوريته و از محبوبيت منصور حکمت بويژه با استناد به نقل قولهاى شفاهى منصور حکمت يک اشتباه جدى است. به اين نوع کارها بايد با حساسيت لازم برخورد کرد. رفقا اين کار شما عميقا آزار دهنده است.

و نکته آخر، آيا رفيق آذر ماجدى با مکتوب کردن آن ميخواهد چکار کند؟ ميخواهد به آن "رسميت" دهد؟ با اين فضا سازى ميخواهد عملا مانع از اين شود که کسى به سياست و عمکرد نادرست او اعتراض کند؟

حمه سور

١٢ ژوئيه ٢٠٠٤