رفقاى عزيز:

موضوع : در پاسخ به انتقادات رفيق اسعد کوشا

با سلامهاى گرم. اميدوارم که خوب و خوش باشيد. در ادامه اين يادداشت نامه انتقادى رفيق اسعد کوشا را در پاسخ به من ملاحظه ميکنيد. لحن نامه رفيق اسعد کوشا نيش زننده و انتقادات ايشان نه سازنده بلکه مخرب است.

رفقا: نبايد اجازه داد که اين مساله به مشغله سازمان تلويزيون کانال جديد تبديل شود. تلويزيون کارهاى مهمتر و اساسى ترى دارد. به هرحال من اين بحث را همينجا خاتمه يافته تلقى ميکنم و پرداختن به آن را به ضرر سازمان تلويزيون کانال جديد ميدانم. از همه شما هم خواهش ميکنم که پاسخى در اين زمينه ننويسيد. بحث پيرامون مسائل تلويزيون کماکان در جلسات رسمى سازمان تلويزيون ادامه خواهد داشت.

با تشکر

على جوادى

رييس تلويزيون کانال جديد و مدير تلويزيون انترناسيونال

٧ جولاى ٢٠٠٤

--------------------------------------

به رفيق: جوادى رئيس تلويزيون کانال جديد ( از طريق ايشان به گيرندگان نامه)

موضوع : چرا تحريف ميکنيد؟

مورخ: ٤ ژوئيه ٢٠٠٤رونوشت: حميد تقوايى (ليدر حزب) و اصغر کريمى (رئيس هيات دبيران) و کورش مدرسى (رئيس دفتر سياسى)

رفيق جوادى شما در تيتر و موضوع نامه اتان انتقادات مرا به سياست مالى شما در قبال کانال جديد به «انتقادات به کمپين مالى تلويزيون انترناسيونال» تحريف کرديد و با دست زدن به ضدانتقاد حول اين تحريف و تفره از پاسخ منطقى به انتقادات من، مغلطه کرده ايد. نه در نامه من اسمى از تلويزيون انترناسيونال آمده و (شما هم در تيتر درشت فراخوانتان و هم در متن همه جا صحبت از تلويزيون ميکنيد. بطور دوفاکتور آوردن نام تلويزيون بدون پسوند، آزادى زن، اول کودکان، ايسکرا، فدارسيون و يا انترناسيونال صرفا کانال جديد تلقى ميشود.) نه فراخوان شما در مورد تلويزيون انترناسيونال بوده است. (نامه من و فراخوان شما را ضميمه کرده ام)

خودتان بخوبى ميدانيد، قرار حکم ليدر اين بود که شما تامين مالى کانال جديد را همچون شرکتهاى تجارى عمدتا از طريق فروش برنامه و آگهى تضمين کنيد. که کارنامه سه ماهه شما و «محور استراتژيک» شما در اين خصوص اظهرو من الشمس است و بحثى جداگانه با ليدر را ميطلبد.شما اول تکليف ما را با دلايل اين تحريف آشکار معيين کنيد. سپس انتقادات خود را بر مبناى واقعيات (سياه روى سفيد) نامه من بنويسيد و جواب بگيريد. يک سوال؟ شما که با انتقادات کتبى من چنين ميکنيد، با انتقادات شفاهى من و پشت سرم چه کرده ايد؟

سپاس گذارم

اسعد کوشا

--------------------------------------------------------

٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭

به: رفيق اسعد کوشا

موضوع : انتقادات به کمپين مالى تلويزيون انترناسيونال

رفيق اسعد کوشا نامه شما که براى همه همکاران تلويزيون کانال جديد و تلويزيون انترناسيونال و تمامى سازمانهاى جانبى صاحب برنامه در تلويزيون ارسال شده بود، دريافت کردم. لازم است چند نکته را به شما ياد آورى کنم.

١- ارسال نامه براى پخش در سطح مسئولين تلويزيون بايد از کانال مسئول تلويزيون صورت گيرد. اين چندمين بار است که اين نکته را به شما ياد آورى کرده ام. آيا شما مصريد ضوابط حزبى را در اين عرصه مرتبا زير پا بگذاريد؟ از اين بابت به شما انتقاد جدى وارد است.

٢- شما نيز مانند هر همکار ديگر تلويزيون کانال جديد ميتوانيد نظرات خودتان را در جلسات روتين تلويزيون مطرح کنيد. اما اصولى نيست قبل از اينکه نظرات خود را در جلسه مسئولين تلويزيون مطرح کنيد آن را براى "روشنگرى" در سطح کليه همکاران تلويزيون و فراتر از آن خواهان آن شويد که در سطح کميته مرکزى و مشاورين مطرح شود. چه هدفى از اين اقدام خود دنبال ميکنيد؟ چه اقدامى پس از اين بايد انتظار داشت؟ براى روشن شدن در غلط بودن کاربرد چنين روشى براى يک لحظه تصور کنيد که مسئول مالى تلويزيون هم در زمينه مسائل فنى نقطه نظرات خودش را بجاى طرح در جلسات تلويزيون به کميته مرکزى و کليه همکاران مربوط و نامربوط به اين موضوع در حزب ارسال کند؟ آيا از نظر شما اين رفتار اصولى است؟

٣- شما اين نامه را براى برنامه سازان تلويزيون انترناسيونال و همينطور سازمانهاى جانبى که از تلويزيون برنامه خريدارى کرده اند، ارسال کرده ايد. شما يکى از همکاران تلويزيون کانال جديد هستيد و زير نظر ضوابط اين ارگان داوطلبانه کار ميکنيد. اين شما را مجاز نميکند که نامه رسمى براى ساير توليد کنندگان و خريداران برنامه از تلويزيون کانال جديد ارسال کنيد. اين ارگانها به لحاظ کارى از تلويزيون کانال جديد جدا هستند. اگر فردا تلويزيون رنگارنگ هم از کانال جديد برنامه خريد شما نامه هاى خود را براى آنها ارسال خواهيد کرد؟

٤- شما تلاش براى دريافت کمک مالى و بسيج تشکيلات براى دريافت کمک مالى را "سر کيسه کردن" اعضا و دوستداران حزب قلمداد کرده ايد. چنين رفتارى زشت است. توهين به اعضا حزب است. اين حزب تاکنون بر مبناى کمک اعضا و دوستدرانش به لحاظ مالى سر پا مانده است. لطفا به اعضا حزب در حمايت از پروژه هاى حزبشان توهين نکنيد. در ضمن ياد آورى ميکنم که پيشنهاد دهنده چنين کمپينى رفيق مصطفى صابر بود. حتما خاطرتان هست که خودشان بدون فراخوان ما دست به جمع آورى کمک مالى براى تلويزيون زدند. کمک به تلويزيون امر سياسى و داوطلبانه اعضا است. براى سر پا نگهداشتن تلويزيون ما به يک جنبش نيازمنديم.

٥- شما اعلام کرده ايد که مسئوليت شکست تلويزيون به عهده من است و نه منصور حکمت. کاملا درست ميگوييد. همانگونه هر واقعه ناگوارى در حزب ما به عهده مسئولين وقت آن است، اما اين حزب، کماکان حزب منصور حکمت است. اما ما و همکاران تلويزيون تمام تلاشمان را خواهيم کرد که تلويزيون شکست نخورد. ما براى ادامه کارى مالى خود از طريق فروش برنامه و فاندريزينگ و فروش آگهى و گرفتن اسپانسور تلاش خواهيم کرد. هم اکنون به گسترش کمپين مالى در سوئد نگاه کنيد.

به شما بخاطر اتخاذ اين روشتان انتقاد دارم. اگر راه حل طلايى نداريد. اجازه دهيد کارمان را به پيش ببريم.

على جوادى

رئيس تلويزيون کانال جديد و مدير تلويزيون انترناسيونال

٢ ژوئيه ٢٠٠٤

رونوشت: حميد تقوايى (ليدر حزب) و اصغر کريمى (رئيس هيات دبيران) و گيرندگان نامه

٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭

تفکيک واقعيات از توهمات ناشى از آماتوريسم

از: اسعد کوشا، ٢٩ ژوئن ٢٠٠٤

به: رئيس تلويزيون کانال جديد، کادر فنى و برنامه سازان

رونوشت: به ليدر حزب براى ارسال به کميته مرکزى، مشاورين و کادرها

رفقاى عزيز، بدين وسيله نظر خودم را نسبت به آنچه رئيس تلويزيون کانال جديد در نامه ضميمه خطاب به اعضا و کادرها بتاريخ ١٨ ژوئن ارسال کرده به حضورتان تقديم ميکنم.

در وحله اول با رئيس تلويزيون کانال جديد در مورد اينکه مشکل مالى داريم و بايد کارى کرد توافق کامل دارم. ليکن با بقيه نامه ايشان مشکلات جدى دارم که يک به يک به آن ميپردازم.

الف. اينکه عبارت «اين پروژه منصور حکمت بود» هم در اين نامه و هم در «هم گزارش، هم فراخوان کمک مالى!» مورخ ٩ ژوئن ايشان آورده شده است. بنظر من اين ميتواند بر مسئوليت ما و بخصوص رئيس تلويزيون در قبال سرنوشت تلويزيون سايه بياندازد، اين مرا نگران کرده است. از نظر من اين پروژه قبل از شروع آن بنام منصور حکمت در تاريخ ثبت شده است. ولى پس از شروع آن، ديگر مال خودماست و خوب و بدش هم مال مااست و بس و بخصوص شکست آن بپاى وى نوشته نخواهد شد.بنظر من در هنگام صدور فراخوان هاى موسمى اخذ کمک از اعضا و هواداران و کادرهاى حزبى که زير فشارهاى مالى ديگر آه ندارند که با ناله سودا کنند، بکارگيرى اين عبارت، گذاشتن فشار روانى و وجدانى غيرمنصفانه به اين انسانهاى شريف و از زندگى گذشته است و بايد متوقف شود.صداى نارضايتى از اين فشار مالى از جانب اعضا و هواداران بلند شده است و بهترست که شما هم بدانيد که من در نامه اى انتقادى- اعتراضى به سياست حاکم بر تلويزيون کانال جديد، مورخ ٢٨ مارس ٢٠٠٤ به ليدر حزب اين وضعيت ناخوش آيند را پيش بينى کرده بودم.ب- رئيس تلويزيون کانال جديد در نامه زير (مورخ ١٨ ژوئن) مينويسد: «چشم انداز مالى مان روشن است. اما در اين روزها در زير خط قرمز بسر ميبريم.» جمله دوم کاملا صحت دارد ولى جمله اول حکايت ديگريست که به نقل قول از نامه مورخ ٩ ژوئن ايشان نياز دارد:«اما عليرغم اين پيشرفتها ما به لحاظ مالى دچار مشکلات عديده اى هستيم. هنوز خودکفا نيستيم و اين يک ضعف اساسى ماست. استراتژى ما براى به سطح خودکفايى رساندن تلويزيون بر دو محور استوار است: ١- فروش برنامه به نهادهاى اجتماعى و سياسى، ٢- فاندريزينگ و جمع آورى کمک مالى در خود تلويزيون.

فروش برنامه در حال يک برنامه تلويزيونى از آلمان با ما قرار داد بسته است که از اول جولاى آغاز بکار ميکند. علاوه بر اين چند تهيه کننده تلويزيونى ديگر نيز با ما در تماس هستند و در حال حاضر در حال مذاکره براى فروش برنامه هستيم. به سرانجام رسيدن قرار داد فروش و آغاز به کار اين برنامه ها سر نخ فروش برنامه در تلويزيون را باز خواهد کرد و اميدواريم که نقطه عطفى در زندگى مالى تلويزيون کانال جديد باشد.

فاندريزينگ با توليد و پخش زنده برنامه ها امکان پيدا خواهيم کرد که هر هفته در تلويزيون برنامه فاندريزينگ داشته باشيم. علاوه بر اين سازمانهاى جانبى حزب نيز قادر خواهند شد راسا اقدام به جمع آورى کمک مالى کنند. از بينندگان بطور زنده کمک مالى بگيريم. و دريافت کمک مالى در تلويزيون را به يک سنت و مجراى اصلى براى ادامه کارى تلويزيون تبديل کنيم.»

٭٭٭ پايان نقل قول ٭٭٭٭

منهم سعى ميکنم از ديدگاه خود به اين «دو محور استراتژيک» بپردازم.

ب) فروش برنامه، طبق اظهارات رئيس تلويزيون کانال جديد درحال حاضر صرفا با يک برنامه تلويزيونى از آلمان قرارداد بسته است. يعنى بعد از بيش از ٩٠ روز يک ساعت برنامه فروخته ايم. طبق برآورد من، ما بايد حداقل ١٠ ساعت برنامه در روز فروخته باشيم تا بتوانيم به استاندارد تامين مالى ضعيفترين تلويزيونهاى ماهواره اى ايرانى برسيم. تازه براى همين ١٠ ساعت فروش هم فقدان استوديو عمومى برايمان مشکل ساز است.مهمتر از آن، اينکه بازار فروش ما به اروپا محدود ميشود و اين به معنى رقابت ما با ماهواره هائيستکه هم در اروپا، آمريکا و دوبى امکانات فروش برنامه و آگهى دارند و قبل از ما در اين بازارها جاپا بازکرده اند. مگر اينکه ما از «جذابيتهاى خارق العاده اى» برخوردار باشيم، که من هنوز منتظر ظهورشان هستم.

ج)فاندريزينگ، اولا که تعجب ميکنم با اينکه رئيس تلويزيون کانال جديد در لس آنجلس و در مرکز تلويزيونهاى ماهواره اى ايرانى زندگى ميکند، چرا طرحهاى مريخى ارائه ميدهد؟ ايشان نوشته اند که «... هر هفته در تلويزيون برنامه فاندريزينگ داشته باشيم»، عزيز من، کدام تلويزيون رقيب شما اينکار را کرده يا ميکند که شما چنين وعده ميدهيد؟ اگر اينکار عملى بود، آقايان ضيا اتاباى و شجره و شهرام همايون چنين نميکردند؟ حتى براى آنها با آن قدمت و جاافتادگيشان، فاندريزينگ صرفا چندماه يکبار ميسر است. هرهفته فاندريزينگ کردن همانا و اين تعداد بيينده را هم از دست دادن همان!لطفا يکبار ديگر بخش فاندريزينگ را کلمه به کلمه بخوانيد! پخش زنده برنامه ها تبديل شده است به حلال مشکلات مالى که هر هفته دوربين را به فاندريزينگ اختصاص دهيم. همانطور که ميدانيد، روزى را بخاطر نداريم که مجريان برنامه هاى تلويزيونى ما در مورد ضرورت کمک مالى، نياز مالى، مبرميت و خطير بودن آن دست بدامان بينندگان نشوند و التماس دعا نداشته باشند. ٩٠ روز اين کارمان بوده است. مسئول مالى تلويزيون رفيق کيوان جاويد در آخرين جلسه کادر فنى تلويزيون (١٣ ژوئن) در پاسخ اين سوال من: تا کنون چقدر کمک مالى از جانب بينندگان به حسابهاى ما واريز شده است؟ پاسخ داد: «بسيار ناچيز».با توجه به اينکه صرفا بينندگان اروپائى ما قادرند با مشاهده برنامه از ماهواره به وجد آمده دست در جيب بکنند وضع بييندگانمان در ايران که خرابتر از اين حرفهاست. و متاسفانه با توجه به اينکه ٩٩ درصد از محدود نامه هائيکه رئيس تلويزيون و رفيق ماجدى با ما سهيم ميشوند از ايران هستند، من در مورد پايگاه بينندگان اروپائى ما خارج از محدوده عاشقان حزب و هوادارانمان کاملا در تاريکى بسر ميبرم.لذا با توجه به تجربه و مشاهداتى که از سال ١٩٩٩ با همکارى فنى با دو تلويزيون حرفه اى لس آنجلسى داشته ام ، هرگونه دلخوش کردن به اين «محور استراتژيک» را توهمى آماتوريستى ميدانم. از نظر من تا دومين سال حضور جذاب ما روى آنتن از راه فاندريزينگ آبى براى مشکل مالى مزمن کانال جديد گرم نخواهد شد. بايد چاره اى واقعبينانه انديشيد.

نهايتا بايد بگويم بنظر من، نحوه اداره تلويزيون کانال جديد، حتى به تقليد صورى از شيوه «مديريت» شهرام همايون (رئيس کانال يک) که متکى به پشتوانه طرفداران خرپولش و تسمه از گرده کارکنانش کشيدن است براى حزب ما نه مجاز و نه عملى است. کليد برون رفت از ورته ورشکستگى محتوم تلويزيون و حزب در بخرج دادن ابتکارات «خارق العاده» براى فروش فورى برنامه و آگهى در اروپاست که اين خود «گاو نر ميخواهد و مرد کهن».

از کليه رفقا ميخواهم به شيوه اى پروفشنال به صورت مسئله برخورد کنيم و راه حلى واقعى ارائه دهيم و دست از سرکيسه کردن اعضا و هواداران برداريم. درغيراينصورت توده هاى تشکيلاتى هر بار صداى پاى ما را بشنوند، بياد مامورين اخذ ماليات امپراطور چين خواهند افتاد که فقط بايد از جلوى چشمشان محو شوند. و دسترسى به رفقا براى کارهاى روتين حزبى نيز بسيار دشوار خواهد شد.

بعدالتحرير: رفقا در فضاى نامناسب موجود، بين سهيم شدن نظراتم با شما و مماشات با فراخوان، من اولى را انتخاب کردم چون در مرام من بيان واقعيات تلخ بر سکوت شيرين ارجحيت دارد. با اين حال در پاسخ مکثى يازده روزه کردم که نوشته ام باعث نشود کسانى که قادر به پاسخ مثبت به فراخوان هستند، آنرا دريغ نمايند.

٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭

سرنوشت ادامه کارى تلويزيون در دست شماست!

به تلويزيون کمک کنيد!

فراخوان به تمامى اعضا و کادرها

روزهاى داغ و حساسى در راه است. کمتر کسى در ميان ماست که به نقش و جايگاه تلويزيون در تحولات حاضر کم بها دهد. تلويزيون ابزار تماس و ارتباط و دخالتگرى در ابعاد ميليونى است. سرنوشت اين تحولات به نقش و جايگاه و امکان دسترسى حزب به جامعه گره خورده است. تلويزيون بزرگترين ابزار ما براى دخالتگرى است. اين پروژه منصور حکمت بود. حزب و جامعه!

در حال حاضر ما با مشکل مالى مواجه هستيم. چشم انداز مالى مان روشن است. اما در اين روزها در زير خط قرمز بسر ميبريم. پرداخت هزينه هاى جارى و هزينه ماهواره به تاخير افتاده است. براى خروج از اين وضعيت در چند ماه آينده به کمک مالى شما نيازمنديم. اين وضعيت قادر به دوام نيست. قطع ماهواره ما را از امکان حياتى که به همت همه شما ايجاد شده است براى مدت طولانى محروم ميکند.

راهى جز بقاء و ادامه کارى و حرکت به جلو نداريم. اميدمان همگى شما هستيد که تاکنون اين تلويزيون را سرپا نگهداشته ايد. به تلويزيون کمک کنيد. سرنوشت ادامه کارى تلويزيون در دست شماست!

١- بنا به پيشنهاد مصطفى صابر از واحدهاى کشورى حزب تقاضا ميکنم که در صورت امکان هزينه يکماه تلويزيون را هر جور که ميتوانند به عهده بگيرند. وام، قرض، کمک بلاعوض، جمع آورى کمک. هر شکلى که ممکن است. نتيجه کارتان را در اسرع وقت به ما اطلاع دهيد.

على جوادى

رئيس تلويزيون کانال جديد و مدير تلويزيون انترناسيونال

١٨ ژوئن ٢٠٠٤