توضيحى براى رفيق کاظم

به رفيق کاظم و هر رفيق ديگرى حق ميدهم که با قرار پيشنهادى من مخالف باشد، اما با قرار مخالف باشد نه با آنچيزى که اصلا موضوع قرار نيست به اين جملات در نوشته رفيق کاظم توجه کنيد:

"من هم بايد از ايرج فرزاد تشکر کنم که حرف دل خيليها را زد و اعلام کرد که کلا با علنى شدن بحثها مخالف است و آنرا با سنت نه فقط حزب کمونيست کارگرى و حزب کمونيست قبلى و حزب بلشويک بلکه با سنت هر حزبى در تضاد ميداند. اين حرفى جسورانه و صميمانه است و خودش را هم به اينکه در دالانها چه ميگويند و نميگويند بدهکار نميداند. ريسک قهرمان بى دليل شدن در علنيت را هم بجان نميخرد."( تاکيد از من)

رفيق کاظم!

آيا متن قرار من را خوانده بوديد و اينها را نوشتيد؟ باور کنيد من نگران سرنوشت حزب هستم و فکر ميکنم و اعتقاد هم دارم که شما و رفيق مصطفى هم مثل خيلى رفقاى ديگر نگران هستيد، من راه خروجى براى برون رفت از اين معضل به فکرم رسيده بود و آنرا سياه بر سفيد مکتوب و براى بحث و تصميمگيرى در جلسه حضورى چند روز آينده در دسترس اعضاى دفتر سياسى گذاشتم، نه قصد داشتم چيزى را پنهان کنم و نه خواستم حرف دل کسان ديگرى را در پوشش يک قرار به ارگانى مثل دفتر سياسى حزب تحميل کنم و نه خواستم قهرمان توقف علنيت در حزب بشوم. فکر ميکنم من يکى از کسانى هستم که در هر فرصتى که مقدور شده باشد، در جلسات حزبى، بحث و اختلاف نظرم را با هر رفيقى صريح گفته ام، در اولين بحث پيرامون طرح ليدرى علنا در پلنوم مخالف طرح کورش حرف زدم، در جلسه پالتاک کادرها بنام خودم به نقد نظرات حميد پرداختم و در مورد اکثر مسائل نوشته و مطلب دارم. من را نميشود مخالف علنى کردن مباحث تصوير کرد.

ميدانم که شما راه حل ديگرى براى رد کردن خطرى که بالاى سر حزب آويزان شده است، داريد. چرا بايد عليرغم متن قرارى که در اختيارت قرار داشت از آن نتيجه گرفته شود که ايرج کلا با علنى کردن بحثها مخالف است؟ من فقط در باره سطح پخش تمام مباحثات اعم از کتبى و شفاهى و واگذارى تصميم در اين مورد به جلسه حضورى د س قرارى نوشته ام. اگر نوشته ام که سطح فراتر از کميته مرکزى را پلنوم تعيين کند، بخاطر همين است که اين را يک مساله عادى و روتين در حزب ارزيابى نکرده ام، فکر ميکنم و هنوز اعتقاد دارم اين به سرنوشت حزب مستقيما مربوط است. برخى رفقا ميخواهند که نه تمام بحثها که بخشى از آنها در اختيار کادرها قرار گيرد، آيا ميشود اين رفقا را هم کلا مخالف علنى کردن مباحث تصوير کرد؟

من راستش با صراحت و حس رعايت انصاف که در بسيارى مقاطع در تو سراغ داشته ام، انتظار نداشتم بدون توجه به متن قرار پيشنهادى من، با من بعنوان کسى که ميخواهد قهرمان ساکت کردن باشد برخورد شود.

هم من و هم شما ميدانيم که اکنون بر سر جزئى ترين مساله بين ما اختلاف بروز ميکند، اتفاقا راهى براى اينکه چنين نشود اين است که حداقل با موضعى که اتفاقا کتبى هم شده است، اختلافمان را بيان کنيم، و جاى تعبير دلبخواهى را باقى نگذاريم. اگر نه ديگر معلوم نميشود بر سر چه چيزى اختلاف و يا تفاوت ارزيابى داريم.

رفيق کاظم!

باور کنيد قبل از اينکه به فکر پيش بردن حرف و موضع کسى و حتى خودم باشم، نگران سرنوشت حزب و به تبع آن نگران سرنوشت سياسى خودم نيز هستم، اگر مخالف اين هستم که در اين شرايط بايد با وسواس و تعمق بيشترى در باره انتشار علنى مباحثات بالاى حزب حرکت کنيم، قبول کن که نگرانيم واقعى است، قبول کن در شرايطى که حزب تکه پاره شود، زندگى سياسى من و شما هم به فنا ميرود. و ميدانم که بر سر شيوه هاى برخورد به اين مساله بين موضع من و تو ممکن است اختلاف باشد، اما اختلاف از نظر من اين نيست که من مخالف و شما موافق علنى کردن اختلافات هستيم، اختلافمان در شيوه رفع نگرانى و رد کردن خطر بالاى سر حزب است. اگر اين وجه مشترک باشد به عقيده من ميشود راه مشترکى پيدا کنيم، من کاملا آماده ام قرارم را تکميل کنم( جهت اطلاعت اکنون با پخش اسناد در سطح مشاورين کميته مرکزى هم موافقم)، و حاضرم هر اصلاحيه ديگرى را نيز بشنوم. در هر حال چه قرار من تصويب شود يا نه، چه سطح پخش آنها به کميته مرکزى و مشاورين محدود بماند يا همه کادرها را شامل شود، من با سلکتيو علنى کردن مباحث مخالفم. اگر فرصت داشته باشم حتما دلائلم را توضيح ميدهم. اگر شما طرفدار روال سلکتيو علنى کردن مباحث و باز از ميان مباحث جدا کردن مباحث کتبى و شفاهى هستيد، ( که منظور لابد دسترسى کادرها به آنست)، بهتر است همين را مينوشتيد و آنوقت براى من ساده تر بود که بفهمم اختلاف شما با قرار پيشنهادى من بر چه نکاتى متمرکز شده است.

با تشکر:

ايرج فرزاد ٢ ژوئيه ٢٠٠٤