پاسخى کوتاه به رفيق على جوادى

ايرج فرزاد

رفيق على تند و تند و اعلاميه پشت اعلاميه ميدهد و تعجيل عجيبى بخرج ميدهد که بايد فورى و بلافاصله اسناد مربوط به اختلافات درونى در اختيار کادرها قرار گيرد. عجيب است که خود على جوادى در جريان تصميمگيرى حول اين مساله بوده است و چنان وانمود ميکند که همه مراحل تصميمگيرى تکميل شده است و حالا يک مرجعى( در اينجا رئيس دفتر سياسى) تصميم را بلوکه کرده است. فکر ميکنم يادداشت توضيحى سياوش دانشور که بعد از مراجعه به مباحث جلسه دفتر سياسى متوجه شد کورش تصميمى را بلوکه نکرده است و حتى بابت بيدقتى خود عذرخواهى هم کرده بود، بايد براى على جوادى آموزنده باشد.

آيا بعد از توضيح کورش، هنوز على جوادى فکر ميکند که ادعاى "در تاريکى نگاه داشتن کادرها از مباحث استراتژيک حزب" محلى از اعراب دارد؟ آيا جلسه دفتر سياسى به اين نتيجه رسيد که همه اسناد کتبى و شفاهى را شامل اين تصميم بکنيم يا بر سر آن اختلاف هست هنوز؟ مگر تعدادى نميگويند بخشهاى سلکتيو اين اسناد( و اساسا کتبيهاى آنها) پخش شود و مباحث شفاهى حذف شوند و يا منتخبى از آنها پخش شوند؟ کدام بخشها؟ آيا بر سر اين توافقى کرده ايم؟ آيا فقط بر سر آن بخشهائى که على فکر ميکند به نفع اوست توافق کرديم؟ اگر قرار است حقيقت را روشن کنيم، بايد تمام حقيقت را گفت. قرار نيست نيم ماجرا را گفت و سوت پيروزى خود و شکست ديگران را بعنوان بيرون آوردن حقيقت از تاريکى جشن گرفت. از اين دنياى ساخته ذهن خودتان بيرون بيائيد. من يکى پاى اين مسابقه فلج کردن حزب و جرحه جرحه کردن آن نمى آيم و در مقابل تلاش نسنجيده و غير مسئولانه براى بخاک ماليدن پشت حزب و دفتر سياسى آن با تمام توانم مى ايستم.

آخر رفيق عزيز مگر نه اين است که يکى از موارد "تاريک" آن مباحثات اتفاقا انتقاداتى است که به روشهاى شما و آذر ماجدى شده است و شما در "از منظر دو شيطان" با دستپاچگى و هراس مصر هستيد که نه تنها کادرها و اعضاى کميته مرکزى، که دفتر سياسى هم نورى بر آنها نتاباند؟ اگر قرار است چيزى و حقيقتى در تاريکى نماند و کادرها هم از آن آگاه شوند، اتفاقا يکى از مهمترين آنها، مشکلاتى است که شما از جمله در جريان برکنارى مهرنوش موسوى ايجاد کرديد. حزب عليرغم هر فضاسازى موظف است به اين مشکلات رسيدگى و برخورد کند. مگر سخت است تلاش شما را براى جلوگيرى و "بلوکه" کردن روشن شدن اين حقيقت براى حزب و کادرها فهميد؟ تصور ميکنيد با انتخاب اختيارى و تهيه چک ليست خطاهاى ديگران ميشود به روشن شدن ماهيت اختلافات کمک کرد و از طريق راه انداختن عمليات ايذائى آى بحثها را نميدهند نقشه پيروزى خود را مسلم کرد؟ باور کنيد نميتوانيد امثال من و حزب کمونيست کارگرى و رهبرى آنرا را وارد اين مسابقه پوزه به خاک ماليدن کنيد. اين حزب بسيار عزيز تر و رهبرى آن بسيار با درايت تر از آنست که اجازه بدهد سرنوشتش با روشهاى ماجراجويانه و غير مسئولانه امثال شما تعيين شود.

خوشبختانه رفيق حميد هم نوشته است که با تاخير تصميمگيرى در مورد شيوه پخش اسناد تا جلسه حضورى دفتر سياسى مشکلى ندارد. قرار منهم براى بررسى در اين جلسه بود. قدرى دندان روى جگر بگذاريد و اجازه بدهيد بجاى آژيتاسيون و خود آژيتاسيونى، با احساس مسئوليت بيشترى در مورد مهمترين مشکلى که به سرنوشت حزب مربوط است تصميم بگيريم. من بهيچوجه در تعجيل شما براى فروپاشاندن حزب سهيم نيستم.

اول ژوئيه ٢٠٠٤

اسناد مباحث استراتژيک دورن حزبى را به کادرها دهيد

رفقاى عزيزاسناد مباحث گرايشات درون حزبى بنا به قرار مصوب دفتر سياسى مورخ ٢١ ژوئن ٢٠٠٤ بايد در اختيار تمامى کادرهاى حزب قرار داده شود. اين تصميم به اتفاق آراء در دفتر سياسى گرفته شد. تلاشى بود براى سهيم کردن کادرها در سرنوشت تحولات سياسى حزب. اين تصميم گامى براى مطلع کردن کادرها از مباحث مورد اختلاف در حزب بود. اين اقدام تلاشى براى جلوگيرى از رشد و از بين بردن محفليسم و پچ پچيسم درون تشکيلاتى بود. کادرهاى حزب بايد بطور دست اول از مباحث سياسى مورد اختلاف در رهبرى حزب مطلع شوند.

تخطى از اين قرار به معناى زير پا گذاشتن آشکار اراده و تصميم دفتر سياسى حزب کمونيست کارگرى است. اقدامى است که تاکنون در اين حزب سابقه نداشته است. در هيچ زمانى در تاريخ اين حزب به ياد ندارم که مصوبه جلسه رسمى دفتر سياسى پس از پيگيرى متحقق کردن آن، پس از کار طولانى رفيقى، پس از آماده شدن، با تصميم خودسرانه رئيس دفتر سياسى جلوى پخش آن گرفته شود و به زمان ديگرى موکول شود. اين اقدام رفيق کورش مدرسى در عدم پخش اين اسناد و موکول کردن آن به بعد مستقل از غير اصولى و غير اخلاقى بودن آن يک ماجراجويى سياسى خطرناک و اقدامى خارج از محدوده اختيارات و حقوق رئيس دفتر سياسى است. فقط براى يک لحظه تصور کنيد که ساير دبيران کميته هاى حزبى با مصوبات کميته خود چنين کنند؟ فقط براى يک لحظه تصور کنيد که چنين اقداماتى در حزب باب و سنت شود، آيا از حزبيت چيزى باقى خواهد ماند؟ چه روابطى بر حزب حاکم ميشود؟ آيا ديگر ميتوان از اراده واحد و جمعى و تبعيت از راى اکثريت صحبت کرد؟ اين اقدام رفيق کورش مدرسى در کدام سنت حزبى معنى ميدهد؟

بنظر من نميتوان در اين لحظات سرنوشت ساز و در هيچ مقطع سرنوشت ساز ديگرى کادرها و ستون فقرات اين حزب را در تاريکى و نگرانى نگاه داشت. کادرها ميخواهند بدانند در اين حزب چه ميگذرد. محقند که بدانند. سرنوشت حزبشان است.

آيا کسى از اعضاى دفتر سياسى نگران و مضطرب پخش مواضع اتخاذ شده اش در اين اسناد است؟ اگر اينطور نيست که نميتواند باشد پس همين امروز و بدون فوت وقت بايد اين اسناد را توزيع کرد. تا همين جا تعلل بسيارى صورت گرفته است. و از اين بابت حزب و کمونيسم ضرر زيادى کرده است.

رفقا حزب منصور حکمت را بيش از اين نبايد در تاريکى نگاه داشت. تاريخ و کمونيسم و کادرها ما را به خاطر اين اقدام نخواهد بخشيد.

زنده باد حزب کمونيسم کارگرى

با احترام

على جوادى

٣٠ ژوئن ٢٠٠٤