در مورد نامه رفقا کوروش و ايرج و انتشار اسناد

به دفتر سياسى

رونوشت ليدر حزب

رفقا با خسته نباشيد

در جلسه دفتر سياسى تصميم گرفته شد که تمامى مباحث در اختيار کادرها قرار گيرد، پروسه اجرايى اين کار نيز تعيين شد. اما باز دوباره بحث بر سر اينکه بحث ها به تشکيلات برود يا نه باز شده و رفيق ايرج حتى انجام اين کار را از حيطه اختيار ليدر و هيت دبيران و دفتر سياسى خارج دانسته و ميخواهد تصميم در اين مورد به پلنوم واگذار شود. بعد هم رفيق کورش با اشاره به احساس مسئوليت تعدادى از رفقا و ابراز نگرانى آنها با مسئوليت فردى خود کار را به تعويق مى اندازد. من هم مانند سياوش دانشور اين کار رفيق کورش را نادرست ميدانم و به نظرم اينکار عينا بلوکه کردن قرار دفتر سياسى است. رفقا جهت ياد آورى من قرار علنى شدن مباحثات دفتر سياسى را اول بار در پلنوم ١٧ ارائه دادم با اعتراضى که در مقابل اين قرار بلند شد، در مقابل اين قرار استدلال شد که اين قرار محرميت دفتر سياسى را نقض ميکند، دفتر سياسى ديگر نخواهد توانست به راحتى مباحثش را پيش ببرد و غيره، قرار طبق معمول از دستور پلنوم خارج شد و قرار شد دفتر سياسى به قرار من رسيدگى کند. در همان پلنوم حميد تقوايى نيز قرارى در مورد علنى شدن تمامى مباحثات دفتر سياسى و حضور اعضاى کميته مرکزى بصورت ناظر در جلسات دفتر سياسى و ايجاد امکان شرکت رفقاى غايب دفتر سياسى در جلسات از طريق اينترنت داشت که با مخالفت هايى که حول آن به پا شد رفيق حميد قرار خود را به نفع قرار من پس گرفت. پس از آن کاظم نيکخواه در اين مورد قرارهايى به کنگره داد و اين قرارها هنوز در صف مصوبات دفتر سياسى منتظر مانده است. حال از زمان قرار هايى که به پلنوم ١٧ داده شده بود و قرار بود دفتر سياسى آنها را بررسى کند يکسال گذشته است، کنگره راى تمايل خود را به قرار علنيت بحثها داده است و اکنون دوباره بحث بر سر اين است که تصميم را به پلنوم بدهيم. رفقا تجربه اين يکسال کافى نيست که بفهميم که چقدر اشتباه کرده ايم که در همين يکسال بحث ها را نه تنها به کادرها حتى به کميته مرکزى نداده ايم. رفقا اين سنت حزب منصور حکمت نيست. منصور حکمت رو بازى ميکرد و خيلى وقتها بحث خود را اول بار در کنگره ها و در حضور کادر ها طرح ميکرد. بى خبر نگهداشتن کميته مرکزى از اختلافاتى که حدود دو سال است در دفتر سياسى وجود دارد عملا به معناى در تاريکى گذاشتن کميته مرکزى از وضعيت خطير حزب است. ما اجازه اين کار را نداشته ايم و نداريم. نتيجه اين کار رواج پچ پچيسم و کار لابيستى است. بايد به اين شيوه از کار خاتمه داد. اتفاقا امروز تنها امکان نجات حزب از وضعيت فعلى در باز کردن درهاى بسته و دخالت دادن کميته مرکزى و کادرها در مباحثات قرار دارد. گفته ميشود که هدف از دادن بحث ها به کميته مرکزى و کادرها افشاگريست. رفقا من جدا نميفهمم دادن بحث سياسى به کميته مرکزى و کادرها چرا بايد نام افشاگرى بخود بگيرد. مگر ما چه گفته ايم که بايد نگران افشاى آن باشيم. من هم با قرار ايرج کاملا مخالفم. قرار ايرج فرزاد يعنى ندادن بحث ها، يعنى اينکه نه دفتر سياسى و نه ليدر و نه هيچ ارگان رهبرى حق دادن بحث ها را به کادرها ندارد. اين قرار يعنى سلب مسئوليت از دفتر سياسى و از ارگانهاى رهبرى. بعلاوه من نميفهمم کميته مرکزى که خود بحثها را نشنيده چگونه ميخواهد در مورد دادن آنها به کادرها نظر دهد. دو سال است که دفتر سياسى بر سر همه چيز بحث کرده و اين بحث ها را از کميته مرکزى دور نگاه داشته و امروز بالاى حزب اين وضع را پيدا کرده است و حالا رفيق ايرج استدلال ميکند، چون موضوع به سرنوشت حزب ربط پيدا ميکند بايد پلنوم تصميم بگيرد. من تعجب ميکنم که چرا از اين اشتباه خود پند نميگيريم. اگر در همان پلنوم ١٧، همانموقع که رفقايى مثل امان کفا و مريم کوشا آمدند و گفتند چرا ما را در بى خبرى گذاشتيد و حتى زودتر از آن همانموقع که بحث بر سر منشور بالا گرفته بود کميته مرکزى را در مباحث دخيل ميکرديم امروز انجام يک کار بديهى يعنى در جريان گذاشتن کميته مرکزى و کادرها از آنچه که در حزب ميگذرد افشاگرى نام نميگرفت. من هم مثل مينا فکر ميکنم بدون رفتن مباحث به دست کميته مرکزى و کادرها پلنومى نميتواند برگزار شود و نبايد اين کار را کرد. رفيق کورش چطور انتظار دارد که بياييم در مورد موضوعاتى که به نظر او بايد در دستور کار پلنوم گذاشته شود بحث کنيم ولى اين مباحث را کميته مرکزى و کادرها نشنيده و نخوانده باشند. طبعا دستور جلسه پيشنهادى کورش و مباحثى که فکر ميکند بايد در چهارچوب آن موضوعات در اختيار کميته مرکزى بگذارد موضوعى است قابل بحث که بايد براى آن تصميم بگيريم. اما اين جا بحث بر سر اينست که کميته مرکزى بايد از همه آنچه که در دفتر سياسى گذشته است و از تمامى مباحث مطلع باشد. ما يک بار در مورد اين موضوع تصميم گرفتيم و رفيق ايرج هم به آن راى داد اما قرار کنونى او آشکارا مخالفت با انجام اين کار است. اگر قبلا ميگفتيم که شما با ارائه مباحث به کميته مرکزى و کادرها مخالفيد با رنجيدگى و عصابيت روبرو ميشد اما امروز قرار ايرج کار من را راحت کرده و او در اين قرار آشکارا با دادن مباحث به کميته مرکزى و کادرها مخالفت ميکند.

اما رفقا باور کنيد که با وضعيت فعلى حزب اين عين مصلحت و درايت در مورد آينده حزب است.

و اما در مورد چگونگى انتشار اسناد نيز دوست داشتم من هم نظرم را بگويم. به نظر من با توجه به گذشت دو سال و انبار شدن خروارى از نوشته و بحث، من هم فکر ميکنم اکنون بهتر است تمامى مباحث کتبى بعلاوه آن بخش از مباحث شفاهى که رفيق اصغر اشاره کرده بود را در اسرع وقت در اختيار کميته مرکزى و کادرها بگذاريم. انجام اين کار منظور همه ما را تامين ميکند، منتها اگر گفته شود که تمامى مباحث بايد برود من مشکلى ندارم و به آن نيز راى خواهم داد.

در مورد پلنوم نيز من فکر ميکنم اولا قبل از پلنوم مباحث بدست کميته مرکزى و مشاورين و کادرها رفته باشد. دوما پلنوم وسيع باشد و کادرها نيز در آن اجازه شرکت داشته باشند.

شهلا دانشفر

٣٠ ژوئن ٢٠٠٤