در مورد انتشار اسناد

آذر ماجدى

رفقا

اين داژبال تصويب علنى کردن مباحث تا کى قرار است ادامه پيدا کند؟ حتى وقتى بل گرفته ايم باز ازمان فول گرفته ميشود. مساله علنى شدن مباحث از قبل از پلنوم ١٧ در وسط ميز دفتر سياسى بوده است. قرار به پلنوم داده ميشود، رجوع ميشود به دفتر سياسى. دس بررسى نميکند، ميرود کنگره، از آنجا فرستاده ميشود به پلنوم و بعد به دس. بالاخره شاخ گاو را ميشکنيم و باتفاق آراء تصويبش ميکنيم، نامه يک رفيق باعث ميشود که رئيس دفتر سياسى تصميم بگيرد با مسئوليت خود اين کار را به تعويق بياندازد و دوباره مساله را در دستور جلسه جلسه آتى بگذارد تا مورد تجديد نظر قرار گيرد. رفيق کورش! براى چندمين بار بايد بگويم که مسئوليت شما محدود است. اين جزء اختيارات شما نيست که جلوى مصوبه دفتر سياسى را سد کنيد يا اجراى آنرا بتعويق بياندازيد. قرار مصوبه جلسه دس بسيار روشن است. قرار بود که اسناد کتبى تا ٢٥ ژوئن بر روى سايت برود، و بعد کمى و کاستى اش با اعضاى دس چک شود، همراه نامه ليدر در اختيار کادرها گذاشته شود. الان اسناد کتبى به يمن تلاش رفيق فاتح بهرامى آماده شده است. ٢ روز ددلاين چک کردن آن توسط اعضاى دس بسر آمده است. نامه ليدر بايد سريعا نوشته شود و به کادرها اعلام شود. من شديدا مخالف باز شدن دوباره بحث هستم.

در مورد اسنادمن اسناد را سريعا نگاه کردم. بنظر من اين اسناد اتفاقا حزب را نمى پاشاند. به کادرها نشان ميدهد که مباحثى که رهبرى درگير آن بوده است چه مباحثى است. چه نظراتى طرح شده و به کنار زده شده است. ميفهمند که چگونه حزب از اتخاذ سياست هايى که اتفاقا ميتوانست حزب را فروبپاشد نجات يافته است. تنها مساله اى که ميتواند پيش آيد، انتقاد از رهبرى است که چرا کادرها را در تاريکى نگاه داشته است. چگونه مباحثى باين مهمى را از آنها پنهان کرده است و بجاى آن اجازه داده است که محفليسم و پچ پچيسم و شيطان سازى در تشکيلات پا بگيرد. بايد براى اين آماده بود و براى آن جواب داشت. ارائه بحث ها به کادرها و سپس در يک فضاى باز و علنى تبيين جايگاه اين مباحث و گرايش ها بشکل مقالات و ارائه سمينارها نه تنها حزب را نمى پاشاند، بلکه آن را قوى و واکسينه ميکند. تجربه بارها اين را به ما نشان داده است.نميشود اعلام کرد که با انتشار علنى همه آنها موافقيم و بعد دو صفحه در مورد زيان آن قلمفرسايى کنيم و طرفداران انتشار فورى آنها را با ابداع يک مقوله بديع و عجيب و مهجور باسم «نسبيت سياسى» بر وزن نسبيت فرهنگى، «ماجراجو»، «فوق ارتجاعى» و «مريخى» بناميم. اين تشبثات بى فايده است. بگذاريم کادرها که درک بالاى شان از کمونيسم کارگرى و سنت هاى منصور حکمت رابارها باثبات رسانده اند، خود قضاوت کنند که چه سياستى فوق ارتجاعى و مريخى است.

نکته اى درباره قرار رفيق ايرج من وارد استدلالات ايرج فرزاد نميشوم. رفقاى ديگر به تفصيل و بدرستى در مورد آن اظهار نظر کرده اند. فقط يک نکته ميگويم قراريا در مورد انتشار اسناد را که بايد محرمانه نگاه داريم و حتى به مشاورين کميته مرکزى نشان ندهيم روشن است که جايگاه و هدفش چيست.

يک ملاحظه در چند قدمى پلنوم ظاهر رهبر فراجناحى و مسئول و دلسوز وحدت حزب گرفتن و سايرين را ماجراجو خواندن برازنده نيست. يک نظر سريع به ٦ ماه اخير نشان ميدهد که ماجراجو کيست و چه کسى با تبديل د س به مکان رد و بدل شکايات بجاى دنبال کردن مباحث سياسى و اتخاذ تصميمات سياسى عملا رهبرى حزب را فلج کرده است. تمام قرارهاى باقيمانده از کنگره خاک ميخورد، مسائل سياسى مهم ايران و جهان نديده گرفته شده است و ما گيرنده نامه هاى شکايت از پچ پچ هاى آشپزخانه اى و کمپين جنگ سردى عليه اعضاى دفتر سياسى بوده ايم. نگاهى به اين دوره نشان ميدهد که اتفاقا چه کسى جناحى عمل کرده است و هنوز عرق مان از سفر کنگره خشک نشده است در نشريه بيرونى، ليدر حزب را چلنج کرده است و از آن پس، بجز يک دوره کوتاه قبل از پلنوم ٢٠ اين سياست چلنج و چوب گذاشتن لاى چرخ را ادامه داده و تشديد کرده است. اين تاکتيک ديگر نخ نما شده است. قبل از پلنوم ها و کنگره، که راى مساله ميشود وحدت طلب ميشويم، بعد که خيالمان راحت شد به همان کارهاى سابق ادامه ميدهيم.

با احترام

آذر ماجدى

٣٠ ژوئن ٢٠٠٤