شماره: 1 - 0624

تاريخ: 24 ژوئن 2004

از: کورش مدرسى

به:  دفتر سياسي

موضوع: مخالفت با قرار رفيق مصطفي

 

رفقا

در نگراني رفيق مصطفي عميقا شريک هستم و همانطور که در جلسه دفتر سياسي  هم گفتم عواقب اين تصميم حتي مخرب تر از آن است که مصطفي فکر ميکند.  اما در همان حال  با راه حلش مخالفم به دلايل زير:

 

1 – بخش زيادي از اختلاف نطرها، لااقل اختلاف من با طرف مقابل، در منش و روش تشکيلاتي، مواضع سيال و عدم پابندي مطلق به توافقات است که اتفاقا در مباحث شفاهي منعکس است. از جمله تدارک سياسي کنگره چهارم؛ آرايش بالاي حزب، بحث علنيت و شفافيت، جمعنبدي از پلنوم 18، کانديد نشدنم براي ليدري حزب ، راه حل هائي که براي انعکاس اختلافات و حفظ وحدت حزب مطرح شده، سازمان تلويزيون و غيره.

بحث من و حميد در آن جلسه يک بعد مهم از اختلاف نظرم با حميد است که بايد به آن پرداخت. اما معرفي کردن بلوک بندي کنوني حول اين جدل غير واقعي است. فقط کافي است که به مواضع سياسي رفقاي مختلف در پلنوم 16 و در آن جلسه دفتر سياسي دقت کنيد تا متوجه صف بندي بکلي متفاوت شويد. مثل همه اختلافات مهم در احزاب سياسي اينکه چه چيز عمده است و چه چيز نيست خود يکي از موضوعات مورد مناقشه است. اختلاف در منش، روش و سياست تشکيلاتي مطلقا اخلاقي نيست. يک بعد مهم از تفکر سياسي هر جرياني است.

 

2 – هدف از در دسترس قرار دادن اين اسناد ربطي به شفافيت و علنيت ندارد. يک لحظه نخواهم پذيرفت که کسي در جهت مطلع کردن مسئولانه تشکيلات به اين راه حل رسيده است. اگر کسي تمايل داشت واقعا بحث ها را علني و شفاف مطرح کند، راه هاي مختلفي پيشنهاد شدند، ازجمله انتشار اثباتي نظرات، انتشار يک بولتن به سردبيري مصطفي و فاتح شيخ که با همه طرفين مصاحبه کند و هر سوالي را مطرح کند و غيره. همه اينها رد شدند و همه اينها اتفاقا در مباحث شفاهي دفتر سياسي هست. حتي تلاش کردم يک طرفه اين سياست را پيش بگيرم که رسيديم به برخود رفقا به بحث انجمن مارکس- حکمت در مورد  حزب و قدرت سياسي و از آنجا رسيديم به جلسه پالتاک حميد تقوائي در مورد استراتژي. همانطور که در جلسه اخير دفتر سياسي گفتم، کسي نميتواند با خودش وحدت کند. متاسفانه طرف مقابلي را نمي بينيم که وحدت مساله اش باشد. اين هم اصلا اخلاقي نيست بخشي از سياست است.  بايد در چشم اين واقعيت چشم دوخت و راه برون رفت را پيدا کرد. برگشتن به مسير آزمايش شده دو سال گذشته انتخابي نيست که در مقابل ما قرار گرفته باشد.

 

3 – به عنوان کسي که، از جانب يک بلوک، مانع انتشار "اسناد" معرفي شده است، آنهم نه صريحا در جلسه دفتر سياسي، بلکه پشت سر و محفلي، وارد شدن مجدد در پروسه تصميم گيري در مورد اينکه چه چيز مهم است و چه چيز نيست را جايز نميدانم. با مصطفي عميقا در نگرانيش شريک هستم و طي دو سال گذشته تلاش کردم توجه رهبري حزب را به وارد نشدن در اين پروسه جلب کنم. با خود مصطفي در همين مورد قبل از کنگره چهارم مفصل بحث کردم. امروز تغيير مسير نيم بند دير است.

 

4 – راه هنوز باز است. ميشود به همان پيشنهاداتي که بالاتر به آن اشاره کردم برگشت. اما اين مستلزم کنار گذاشتن قطعي سياست تا کنوني و يک نقد ريشه اي از اين سياست "افشاگري" است. وگرنه هر سازشي فردا دوباره به موضوع کشمکش و پاپوش دوزي تبديل ميشود. انتخاب ميان انتشار اسناد و اصرار بر عدم اصوليت اين سياست، و در نتيجه ادامه وضع کنوني، براي کسي مثل من انتخاب بين بد و بدتر بود. بر متن انتخاب بد، بايد تلاش کرد که با اتکا به اسکلت کادري حزب، حزب را از زير اين آوار در آورد.