نامه دبير شماره ٢

( اين نامه براى همه کادرها ارسال ميشود)

رفقاى عزيز

در چند هفته اخير مباحث و مجادلاتى در حزب پيش آمده است که اذهان و توجه کادرها و اعضاى حزب را بخود معطوف داشته و ستوالات و نگرانيهائى ايجاد کرده است. همه ميدانيد چه مسائلى را ميگويم. مساله سردبيرى آزادى زن و مساله اختلاف نظر در رهبرى حزب حول مساله انقلاب و تصرف قدرت سياسى. براى حفظ اتحاد و انسجام و پيشروى حزب ضروريست هر چه سريعتر اين مسائل پاسخ بگيرد. قصد من در اين نامه بررسى اين دو مساله و نشان دادن راه حلى است که بتواند با کمترين تنشها و به شيوه اى اصولى و سياسى به مجادلات درون حزب پاسخ بدهد.در مورد مساله سردبيرى ساز همانطور که در نوشته اخيرم تاکيد کردم به نظر من اين مساله تا همينجا وقت و انرژى بيش از اندازه اى را بخود اختصاص داده است و بايد پشت سر گذاشته شود. اين امر براى تمرکز حزب بر مباحث سياسى حياتى است. نظر و موضع من در مورد اين مساله در اسنادى که در اختيارتان قرار گرفته بيان شده است. اما لازمست در اينجا يک نکته را تاکيد کنم. در اين مباحثات يک طرف کاملا بر حق و يکطرف کاملا مقصر نيست. اگر رفيق آذر در همان قدم اول از کمپين حمايت ميکرد و باستقبال آن ميرفت (با هرنوع تصحيحاتى که لازم ميديد) و اگر رفيق مهرنوش به صرافت سانسور و حق کشى و علنى کردن آن نمى افتاد، آنوقت مسلما مساله به اينجا نميرسيد و اصلا مشکلى بوجود نمى آمد. اينطور نشد چون مساله بر متنى از اختلافات و اصطکاکات "سبک کارى و بعضا سياسى" شکل گرفت. اگر اين سابقه وجود نميداشت همانطور که در يکى از نامه هايم به مهرنوش نوشته ام مساله با يک توضيح تلفنى قابل حل و فصل بود. هدف من از طرح اين موضوع البته وارد شدن به اين سوابق نيست، بلکه تاکيد بر اين نکته است که براى پشت سر گذاشتن اين مساله بايد کل تصوير را ديد و يک ارزيابى واقعى از برخوردهاى هر دو طرف داشت.

اميدوارم اکنون که همه اسناد مربوط به اين مساله توزيع شده رسيدن به اين رزيابى براى همه ممکن باشد. اما مساله مهمتر و تعيين کننده تر براى سرنوشت حزب، اختلاف نظرى است که بر سر مساله انقلاب و تصرف قدرت سياسى در سطح رهبرى وجود دارد. اين مساله را چطور بايد "پشت سر" گذاشت؟ براى دفتر سياسى اين بحث تازه اى نيست، بحثهاى کتبى و شفاهى مفصلى، که همه بطور مستقيم و يا غير مستقيم به مساله قدرت سياسى مربوط ميشود در اسناد دفتر سياسى وجود دارد. به نظر من و رفقاى دفتر سياسى نقطه آغاز براى طرح و حل و فصل اين اختلافات، توزيع اين اسناد در قدم اول در ميان کادرهاى حزب است. اين اقدامى است که بنا به تصميم دفتر سياسى بزودى انجام خواهد گرفت. تشکيلات بايد از کل اين مباحث مطلع باشد تا بتوان از سطح فعلى فراتر رفت و قدمى به پيش برداشت. تا بتوان به يک شيوه اصولى و متمدنانه و کم تنش مباحث و اختلافات نظرى را به سرانجام رساند. اما اين سرانجام چيست؟ بحث و مجادله نظرى درون حزبى، حزب را به کجا ميبرد؟ آيا موجب اخلال و تضعيف پراتيک و فعاليتهاى بيرونى حزب نميشود؟ آيا به فراکسيونيم و انشعاب و يا حتى تلاشى حزب نميرسيم؟ پاسخ به اين سئوالات تماما به اين بستگى دارد که ما چه ميکنيم و ما ميخواهيم حزب را به کجا ببريم.

رفقا

هدف من حفظ اتحاد و يکپارچگى حزب است. اتحاد و يکپارچگى حزب به تنها شيوه ممکن، يعنى حول يک سياست وپلاتفرم روشن و مدون. آيا چنين سياست و پلاتفرمى وجود دارد؟ کنگره ٤ به اين سئوال پاسخ روشن و جامعى داده است. اين کنگره روشنگر تاکتيکها و نقشه عملهاى حزب در عرصه هاى مختلف و لذا ضامن انسجام و وحدت عمل حزب است. کنگره ٤ در عين حال چهارچوب سياسى بحثهاى درونى را تعيين ميکند. به اين معنا که بحثها و نظراتى که از اين چهارچوب خارج ميشود بايد بتواند خود را بصورت پلاتفرم سياسى فرموله و بيان کند و در کنگره بعدى به مصوبه تبديل شود. اين معيار و جهتى است که از نظر من به مباحث اين دوره ما يک شکل هدفمند و با برنامه ميدهد.

رفقا با توزيع مباحث دفتر سياسى حزب به يک دوره از پلميکها و مباحثات درونى معطوف ميشود و تکيه به کنگره چهارم به معنائى که گفتم ميتواند در اصولى پيش رفتن اين مباحث و جلوگيرى از ايجاد اخلال و تضعيف پراتيک رو به بيرونى حزب نقش تعيين کننده اى داشته باشد. من خود را هم از لحاظ سياسى و هم حقوقى و تشکيلاتى نماينده کنگره چهار و متعهد به آن ميدانم. سعى من تا کنون بر اين بوده است که در پلاتفرم رهبرى و در پلنوم بيست و در هر سخنرانى و مقاله اى که در اين مدت داشته ام قطعنامه هاى کنگره چهارم را رهنمود عمل و پيشروى حزب قرار بدهم و ازاين پس نيز چنين خواهم کرد. شعار و هدف من در دوره اى که به آن وارد ميشويم حفظ وحدت حزب حول پرچم کنگره چهارم است. اميدوارم بحثهاى درونى که پيش رو داريم را با کمترين تنشها به سرانجام برسانيم. و نتيجه و سرانجام اين مباحث حزبى باشد قويتر و منسجم تر و فعال تر و با نفوذ تر در جامعه.

زنده باد حزب

حميد تقوائى ١٧ ژوئن ٢٠٠٤