رفقاى دفتر سياسى

از آنجا که متاسفانه قادر نيستم در جلسه دفتر سياسى شرکت کنم مايلم يک نکته را در مورد تلويزيون بگويم.نکاتى که در نامه کوروش و حميد مطرح شده اند بسيار مهم و حياتى اند. به نظرم تلويزيون عرصه بسيار تعيين کننده و جديدى براى حزب است. چنان تعيين کننده که بنظرم بنوعى سرنوشت حزب به آن گره ميخورد. اين پاشنه آشيل و در عين حال پر سيمرغ حزب است. اگر حزب موفق شود يک تلويزيون خوب و پر بيننده کمونيستى و نه «حزبى» (همانطور که کوروش و حميد توضيح ميدهند) داشته باشد يک گام بى سابقه به جلو برداشته است و وارد فاز جديدى ميشود که تا بحال براى هيچ جريان کمونيستى وجود نداشته، و در غير اينصورت شکست ناجور و کمر شکنى خواهد خورد که شايد به آسانى نتواند از آن سر بلند کند. (مگر انقلاب به نجات بيايد. اما بدون اين تلويزيون و اين حزب انقلاب هم کميتش لنگ است!) خيلى چيزها را بايد تعريف کرد. بايد رابطه سازمانى حزب و تلويزيون را تعريف کرد. بايد شرايطى فراهم آورد که معلوم باشد که کجا حزب حرف ميزند و کجا رفيق توليد کننده و يا مصاحبه شونده. بايد وسيع ترين عرصه براى فعاليت هر توليد کننده و کسب نفوذ و محبوبيت هرچه بيشتر او فراهم شود و در عين حال جايگاه حزب و مقامات و سلسه مراتب آن نيز معلوم و سرجاى خودش باشد. بايد خود برنامه ها و نوع تلويزيونى که ما ميتوانيم باشيم را به دقت تعريف کرد. بايد جلو افتاد و الگو داد. بايد براى اين تلويزيون کادر متخصص (و منظورم فقط امورات فنى نيست، گوينده، انکر، خبرنگار، و...) تربيت کرد. بايد تشکيلات خارج را بخصوص حول آن بسيج کرد و در عين حال اين ابزار بر نوع فعاليت خارج تاثيرات تعيين کننده اى خواهد داشت. در داخل تلويزيون به مهمترين ابزار ما تبديل خواهد شد. مهمترين ابزار براى ايجاد يک حزب سياسى توده اى که منصور حکمت از آن سخن ميگويد. در عين حال به نظر من اين تلويزيون پاسخى به معضل مالى فعلى حزب ميتواند باشد. يک تلويزيون توده اى کمونيستى که مردم به ديدن آن «معتاد» ميشوند، يعنى عضو بيشتر، يعنى حمايت بيشتر، يعنى پول و حمايت مالى مردم... در يک کلام تلويزيون حزب را در يک موقعيت فوق العاده حساس قرار داده است و کلى مسائل جديد را روى ما گشوده و در عين حال خود کليد باز کردن قفل هاى بسيارى است.

اما سوال من اينست: آيا ميتوانيم آنرا تا شش ماه ديگر داشته باشيم؟

بنظر من نه. اگر همه ما با تمام قوا نجنبيم، نه! اگر کل حزب و در راس آن ليدر و هيات دبيران و تک تک اعضاى دفتر سياسى راه نيفتند و اهميت اين تلويزيون را توضيح ندهند و بسيج نکنند و پول جمع نکنند، مسائل و مشکلات آنرا حل و فصل نکنند و اين نوزاد خارق العاده حزب را بدنيا نياورند ما در اين پروژه شکست خواهيم خورد. اگر کل حزب و دوستدارانش در داخل و خارج پشت اين تلويزيون نيايند نگهدارى اين تلويزيون بسيار دشوار است. بايد با همين صراحت با مردم حرف زد و آنها را به حمايت فراخواند. اين شش ماه (و شايد يکسال) که فرصت داشته باشيم تا آن تلويزيون مطلوب را خلق کنيم (که بتواند روى پاى خودش راه برود) خيلى حياتى است. بيشترين نگرانى من فعلا اينجاست.

با ارادت مصطفى صابر، ١٤ آپريل ٢٠٠٤