نامه دبير

شماره ١

تاريخ ٩ ژوئن ٢٠٠٣

محرمانه - ويژه اعضا و مشاورين کميته مرکزى

در مورد نامه دبير

رفقا

قرار گرفتن سيستماتيک اعضا و مشاورين ک م در جريان سياست هاى حزب در دوره کنونى يک امر حياتى است. اگر در دوره هاى ديگرى ميشد منتظر پلنوم هاى هرچند ماه يکبار شد، امروز چه سير اوضاع در ايران و جهان و چه وضعيت خود حزب اين پريودها را طولانى تر از آنچه هستند نشان ميکنند. در پى پيدا کردن مکانيسم مناسب براى اين کار يادم آمد که نادر عزيزمان ابتکار انتشار "نامه دبير" را داشت که که قرار بود همين کار را بکند. اگر اشتباه نکنم تنها يک شماره آن منتشر شد. در هر حال بنظرم همين طرح براى کار ما خوب است. در نتيجه تصميم گرفتم انتشار "نامه دبير" را دوباره شروع کنم.

"نامه دبير" قاعدتا نامه من است به شما. در اين "نشريه" من تلاش مى کنم تا شما را در جريان کارها، برنامه هاء مشعله ها و پروژه هاى هيات دبيران قرار دهم. من تلاش ميکنم، بدون اينکه قول صد در صد بدهم، نشريه را دو هفته يکبار تهيه کنم. اگر برنامه يا سياست در مورد خاصى مد نظرتان است چند سطر برايم بنويسيد سعى ميکنيم روشن کنيم.

چند سظر اول اين يادداشت تاريخ ٢١ آوريل را دارد! اولين شماره نامه دبير دارد با بيش از ١ ماه تاخير منتشر ميشود. يک مشکل جدى ما درست همين پديده است. کارى را شروع ميکنيم با تاخير زياد به نيمه ميرسانيم. در هر حال اين يکى از مشکلات جدى ماست که بايد راهى براى آن پيدا کرد.

اميداورم نامه دبير بتواند مفيد باشد. ممنون ميشوم در اين مورد هم نظرتان را بدهيد.

کورش مدرسى

٩ ژوئن ٢٠٠٣

فهرست

نکات الزاما به ترتيب اهميت نيستند

١ - بعد از پلنوم ١٧ موقعيت جديد مسائل و مشکلات

٢ - موقعيت کنونى حزب اقدامات فورى

٣ - راديو و تلويزيون

٢ - آکسيونها - کارگرى و ١٨ تير

٣- حزب کمونيست کارگرى عراق - دفتر عراق

٤ - تحرکات جديد در جنبش کارگرى - سياست ما - نشريه کارگر کمونيست

٥ - سياست ما در قبال اوضاع جديد -

٦ - جلسات پال تاک

٧ - هفتگى - لطفا به ديگران بپردازيد

٨ - کنگره ٤

٩ - بسوى سوسياليسم - نشريه پاسخ

١٠ - تجديد آرايش - استاندارد کردن تشکيلات خارج

١ - بعد از پلنوم ١٧ موقعيت جديد مسائل و مشکلات پلنوم ١٧ به باور من نقطه مهمى در سير حزب بود که در آن کميته مرکزى درجه بالائى از بلوغ سياسى را از خود نشان داد. پلنوم نقطه عطفى در انشقاق هاى داخلى ما بود که با توجه به ضربه ى از دست دادن نادر و خلا ناشى از اين فقدان بسيار طبيعى بود. ميدانم که در فاصله پلنوم ١٦ تا ١٧ تنشها سياسى و حتى کشمکش هاى فردى دورى هاى زياد را در سطح کل ک م بوجود آورد و ميدانم که بسيارى از کشمکش هاى قديمى تر رنگ تنش هاى جديد را بخود گرفت. اما اگر کسى چند سال ديگر به اين مقطع نگاه کند و ما و حزب مان را در همان قاب و موقعيتى قرار دهد که واقعا بوديم، خواهد گفت که ک م از پس يکى از چالش هاى مهم حزب بعد از منصور حکمت خوب بر آمد. اين مصافى است که اکثر احزاب در موقعيت مشابه را چند شقه کرده است. پلنوم بخش زيادى از فاصله هاى بوجود آمده را پر کرد. راستش يک بار ديگر به من ثابت کرد که اتفاقات دور شدن ها و نزديک شدن ها فاعل دارند. کسانى تصميم ميگيرند، بدرست يا نادرست، از هم دور شوند. تصميم اين کسان تعيين کننده است. کميته مرکزى تصميم گرفت معضل مقابل روى خود حل کند و نتنها از هم دور نشود بلکه بعکس نزديک شود. ما تصميم ميگيريم که چکار ميکنيم و چه اتفاقى بايد بيفتد. در هر صورت، نميخواهم زيادى "فلسفى" شوم، اين پلنوم فرصتى مجدد بما داد تا دوباره در فضائى سازنده تر به کارمان برسيم. اينجا منظورم به هيچ وجه اين نيست که همه مشکلات ما حل شد يا اختلافات سياسى مرتفع گرديد. مصافهاى جدى کماکان در مقابل ماست و تضمين اينکه اين حزب همان حزب منصور حکمت خواهد بود کماکان مصاف مقابل ماست. من نظرم در مورد سوالاتى که در مقابل حزب کمونيست کارگرى ايران بعد از منصور حکمت قرار ميگيرد را قبلا گفته ام. اين سوالات کمامان بجاى خود باقى است. سوال اساسى امروز از نظر من اين است که ما حزب تصرف قدرت سياسى خواهيم ماند و بطور ابژکتيو به اين سمت حرکت ميکنيم يا موقعيت يک حزب اپوزيسيون افراطى تنزل خواهيم کرد. اين مهمترين مصاف رودرروى ماست. پلنوم نقطه شروع خوبى به ما داد. ميدانم تا مدتها عوارض دوره گذشته باقى خواهد ماند. در دوره اى که گذشت بسيارى بقول انگليسى scared شدند. زخمهائى خوردند که حتى بعد از التيام جاى آنها باقى ميماند. هنوز بايد موظب بود هنوز ميتواند يک بحث در پرتو حساسيت هاى پيشين معنا پيدا کند. بعد از پلنوم از ديد من مشکلاتى که بايد بر آن فائق ما آمديم متعدد و مختلف بود. اولين کار ميبايست

٢ - موقعيت کنونى حزب و اقدامات فورى يکى از اهداف اوليه ما تغيير موقعيت حزب در صحنه سياسى ايران است. من در اينجا نميخواهم وارد تفصيل ارزيابى از وضعيت حزب شوم. مشروح اين ارزيابى در گزارش من به جلسه دفتر سياسى ارائه شده است و در پلنوم آتى نيز قاعدتا به بحث گذاشته ميشود. نکته من اين است که از چند جنبه بايد بسرعت موقعيت و وزنه سابق حزب در مقايسه با جريانات ديگر اپوزيسيون، بويژه جريان راستء، را احيا کنيم. اينکار محتاج انجام چند قلم کار است که بايد فورا مورد توجه قرار گيرد. از جمله:- روشن کردن دقايق موضع حزب در قبال موقعيت جهان و منطقه و ايران بعد از جنگ عراق - سياست آمريکا در قبال جمهورى اسلامى و اپوزيسيون - موقعيت جديد سياسى در منطقه و ايران و وجود، لااقل، سايه روشن اختلافات در تبيين هاى رهبرى حزب درجه اى از ابهام را در حزب بوجود آورده است. روشن کردن اين سياست اساسا کار دفتر سياسى است. در آخرين نشست دفتر سياسى بعد از بحث در اين مورد من داوطلب شدم ظرف ١٠ روز پيشنويس يک قطعنامه را بنويسم. اتمام کار بدليل سفرمن به سوئد به آخر اين هفته موکول شده است. - يک رکن مهم ديگر کار ما انجام چند قلم کار مهم است که مجددا نگاه ها را به قدرت و توانائى و کارائى حزب برگرداند. سياست آمريکا، و نفس جنگ عراق، از نگاه جامعه موقعيت حزب را نسبت به راست به سايه رانده است. به اين پروژه ها جلوتر اشاره خواهد شد. البته بعضى بدليل مسائل فنى و امنيتى بعدا از کانال مناسبتر به اطلاع خواهد رسيد. - تدقيق اولويت هاى سياسى و عملى کميته کردستان - کميته کردستان براى اينکه بتواند در اين دوره نقشى که بعهده دارد را ايفا کند بايد اولويت هاى خود را دقيق تر از آنچه که در جلسه شوراى کادرها بحث شد و در فعاليت اين کميته منعکس است فرموله و اجرا کند. در اين مورد از هيات اجرائى کميته کردستان خواسته شد تا جلسه هرچه فورى ترى تشکيل دهد. اين جلسه تشکيل شد و من و اصغر در آن شرکت کرديم. نکات منتوعى در اين جلسه به بحث گذاشته شد. ارزيابى من اين است که ما بايد بتوانيم در کردستان فعاليت مشهودتر و پر ثمرترى را ارئه کنيم و همه تغيير را ببينند.

- تشکيلات خارج کشور- تشکيلات خارج کشور ما يک رکن حياتى موجوديت حزب است و بايد بماند. اما در همان حال اين تشکيلات با مسائل متعددى روبرو است. سرعت رشد اين تشکيلات کم شده است، اولويت هاى سياسى و عملى آن بطور کامل فوکوس نيست. بنطر ميرسد از آکسيون به آکسيون حرکت ميکند. خستگى و فرسودگى زيادى بوجود آمده، درجه تاثير گذارى تشکيلات روى محيط بيرونى بشدت ناکافى است، کال ساختمان تشکيلات و فونکسيونهاى پايه اى آن تقريبا تماما مختل شده است. اين سير را قبلا هم ميشد ديد اما امروز ابعادى گرفته که پيشروى حزب در گرو حل آنست. من ايراد تشکيلات خارج را کم کارى نميدانم. بعکس فکر ميکنم تشکيلات خارج، و بويژه رده اى از کادرهاى ما زيادى کار ميکنند و فرسوده ميشوند. قبل از هرچيز سبک و سيستم کار ما ايراد دارد. اين بحث از دوره اى که نادر دبير کميته مرکزى و رئيس دفتر سياسى بود در جريان بود و خود نادر به جنبه هائى از آن در پلنوم ١٤ پرداخت. از حدود يکسال قبل، بر اساس آن بحث ها، سندى در مورد تجديد آرايش و تغيير سبک کار تشکيلات خارج در دست تهيه بود که بنظر من پاسخ اکثر مسائل ما را، در صورت اجرا، دارد. تصميم ما اين است که تا مراسم يادبود نادر اسناد لازم آماده شود و بعد از مراسم اولين سمينار با کميته هاى کشورى براى توضيح جهت گيرى ها و زمانبندى اجرائى آن گرفت شود. تغيير ريل تشکيلات خارج براى ما حياتى است و بايد بسرعت انجام شود.

٢ - تلويزيون هرروزه حزب + راديو ٢٤ ساعته همه ديگر امروز ميدانند که مسئله دسترسى به مردم کليد پيشرفت و تصرف قدرت است. علاوه بر اين در شرايط کنونى در متن نکاتى که در بند قبل اشاره کردم يکى از اهرم هاى اصلى باز گرداندن حزب به مرکز صحنه سياست همين تلويزيون هرروزه حزب است. تلويزيون لااقل يک ساعت در روز به اضافه راديو ٢٤ ساعته ماهواره اى ميتواند ابزار لازم براى باز گرداندن موقعيت درجه اول حزب را در اختيار ما قرار دهد. اين به اعتقاد من مهمترين پروژه ما در دوره کنونى است که تغيير شيوه کار رهبرى حزب خواهد بود. ما با کمک على جوادى مشغول راه اندزى اين پروژه هستيم. برنامه اين است که ما قراردادى براى ٢ ساعت تلويزيون و ٢٤ ساعت راديو ببنديم. از اين دو ساعت يک ساعت را به تلويزيون انترناسيونال اختصاص دهيم و يک ساعت بعدى را بفروشيم و از طريق آن لااقل بخشى از خرج اين پروژه را تامين کنيم. در مورد راديو هم همينطور. برناه راديو انترناسيونال سه بار پخش ميشود و بقيه به قيمت ارزان فروخته ميشود. خريداران بلقوه تلويزيون عبارتند از: سازمان آزادى زن، سازمان جوانان کمونيست، حزب کمونيست کارگرى عراق، کميته کردستان. ممکن است بتوان ساعاتى را به ديگران هم فروخت. راديو را به طيف وسيعترى ميتوان فروخت. قيمت ارزان آن حتى کادرهاى حزب را قادر ميکند که برنامه بخرند. در قدم اول ما تلاش کرديم که از ماهواره جديدى استفاده کنيم. برنامه آزمايشى هم از اين کانال پخش شد. اما با توجه به اينکه استفاده از اين ماهواره محتاج چرخاندن آنتن بشقابى است و اکثرا با اين کار مشکل دارند، تصميم گرفتيم از همان ماهواره تله ستار ١٢ که ديگر کانال هاى ايرانى روى آن هستند استفاده کنيم. گران تر است اما بايد اين کار را کرد. مسئله گرهى ما فرستادن برنامه به مرکز ماهواره است. اين مرکز در آمريکاست و ما در اروپا. تغذيه استاندارد زنده حدود سالى ٤٠٠٠٠ پوند خرج دارد که از عهده ما خارج است. راه آلترناتيوى که در پى آن هستيم پخش برنامه با تاخير حدود ٣ ساعت را تضمين ميکند و ممکن است بتوانيم زنده هم روى آنتن برويم. اين يکى حدود ١٦٠٠٠ پوند در سال خرج دارد که در کار بستن قرارداد هستيم. آذر مدرسى مسئول راه اندازى پروژه در اينجا (شامل برنامه هاى تلويزيون انترناسيونال، استوديو، پرسنل) و على جوادى مسئول راه اندازى در آمريکا بعلاوه تقسيم و فروش زمان تلويزيون و همين طور مديريت راديو است. در مورد نام کانال هنوز تصميم نهائى گرفته نشده است اما اسامى شبيه کانال ٥، کانال جديد، و غيره مطرح هستند. هدف اين است که برنامه آزمايشى از روز مراسم نادر شروع شود.

کل پروژه براى ما ماهيانه حدود ٨٠٠٠ پوند خرج دارد. حتى اگر بتوانيم بعد از يکى دو ماه بخشى از برنامه را بفروشيم ما بايد لاقل هزينه يکسال را در صندوق داشته باشيم اين يعنى ٩٦٠٠٠ پوند. اگر ما بتوانيم در سراسر تشکيلات ٥٠ نفر را پيدا کنيم که حاضر باشند هرکدام بصورت اضطرارى ٢٠٠٠ پوند به اين پروژه بدهند، کار ما راه ميافتد. پيدا کردن رفقائى که چنين کارى را ميتوانند بکنند و جلب آنها به اين کار يکى از کارهاى من است که خيلى هم احتياج به کمک دارم. بخصوص رفقائى از کميته مرکزى و مشاورين که خودشان بخواهند اين تعهد را قبول کنند و فورا ٢٠٠٠ پوند براى اين پروژه به ما برسانند. من ضمانت ميکنم که مبلغ جمع آورى شده جز براى اين کار صرف هيح کار ديگرى نشود.