بیانیه حزب حکمتیست
انتخابات رئیس جمهوری
فرصتی برای تعرض به جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی ایران در حالی به روزهای مضحکه انتخابات رئیس جمهور دهم نزدیک میشود، که بحران عمیق اقتصادی سرتاپای سیستم سرمایه زنده به بردگی مزدی اکثریت مردم ایران، و انزجار عمومی از حاکمیت اسلام، دستگاه حکومتی شان رابا آینده ای نامعلوم روبرو کرده است.
رژیم در شرایطی به پیشواز انتخاباتش میرود که تشتت، تفرقه، نزاع و آشفتگی سرتاپای نهادها و دسته بندیهای حکومتی آن، از شورای نگهبان، و مجمع تشخیص مصلحت نظام، تا سپاه و دهها نهاد و بنگاه و دار و دسته حکومتی و جناحی را فرا گرفته است. شکاف و تفرقه در صف هئیت حاکمه ایران، کور شدن دورنمای شکل گیری ائتلافی از دو جناح مدعی قدرت، آینده این انتخابات را، از زاویه حکومت و تعیین تکلیف اختلافات درونی آن، مبهم و پر کشمکش کرده است.
امیدشان از یک طرف به کاربرد ارعاب مردم و سرکوب فعالین سیاسی است و از طرف دیگر به جلب بخشی از مردم و کشاندن آنها به پای صندوقهای رای.
صف بندیهای گذشته، تماما به هم خورده است. جبهه موسوم به دوخرداد و کل هیئت حاکمه به دو باند جدید بخش "راضی" و "ناراضی" از عملکرد رئیس جمهوری دوره گذشته، به دو گروه جنایتکاران "راضی" و جانیان "ناراضی"، تبدیل شده اند. قرار است از بین عصاره های ماشین کشتار اسلامی ایران، کسانی که در راه اندازی و روغن کاری ماشین جنایت جمهوری اسلامی موقعیت های کلیدی داشته اند، یکی را طی مراسمی بر صندلی ریاست جمهوریشان بنشانند و چرخ حرکت حکومت را به یکی از جانیان با سابقه، ازمیان آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی و محسن رضایی و احمدی نژاد، بسپارند.
حکومتی که از جمله کمپین های انتخاباتی رئیس جمهور"راضی" و در قدرتش، اعدام کودکان و نوجوانان، دستگیری فعالین سیاسی و اجتماعی، حمله به فعالین و رهبران مبارزات جاری کارگری، راه اندازی مجدد بساط حمله به اینترنت و منازل مردم و بازرسی و کنترل و بگیر و ببند، است. حکومتی که کمپین انتخاباتی صف "ناراضیان" آن، عبارتست از به رخ کشیدن روزهای "خوش" سالهای اول قدرقدرتی ارتجاع اسلامی، روزهایی است که میتوانستند نفس در سینه هر مخالفی را درجا بکشند!
این انتخابات، کمپین های اتنخاباتی، جنگ و دعوای صف متحد یا متفرق جانیان، جنگ مردم نیست. کسی جز دارودسته های در قدرت و گماشتگانشان در امثال دفتر تحکیم و انجمن های اسلامی، به این بازی در زمین دشمنان مردم، چشم امید ندوخته است.
مردم اگر کمترین حق انتخابی داشتند، همان روزی که خمینی شان "اقتصاد را مال خر" خواند، فرمان جهاد علیه مردم کردستان صادر کرد، و حجاب را اجباری کرد، بساط جنایت و لفت و لیس اسلامی شان را یک شبه برمیچیدند! مردم اگر قرار بود انتخاب کنند، همان روزی که دانشگاهها را برای انقلاب فرهنگی شان به تیر بستند و میر حسین موسوی عضو شورای انقلاب فرهنگی بود و پیش از اینکه در شرایط هالوکاست های سالهای ۶۰ به مقام نخست وزیری عروج کند، هنگامی که کروبی رئیس مجلس و محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران شد، وقتی احمدی نژاد پای ارتجاع اسلامی در دانشگاهها را باز کرد، اگر مردم حق انتخاب داشتند، همان روزها بساط حکومت شان را برسرشان خراب میکردند! مردم ایران اگر حتی یک روز حق انتخاب داشتند، پیش از اینکه دسته دسته جوانان را به جوخه های اعدام دستجمعی روانه کنند، و زندگی دو نسل از کودکان و جوانان را به تباهی بکشانند، جمهوری اسلامی را به زیر میکشیدند. مردم اگر رای شان حساب میشد، روزی که دست دولت احمدی نژاد برروی دانشجویان چپ و کمونیست بلند شد، روزی که جرات کردند کارگر معترض را به شلاق ببندند، پای هر چوبه دار و بساط سنگسار و محل اجرای طرحهای امنییت اجتماعی شان، گلوی مامورانشان را، میفشردند.
مردم ایران هرگز به محیط متعفن و ضد بشری اسلامی که آنها را از ابتدایی ترین حقوق انسانی خود محروم کرده است، عادت نکرده اند، که بتوان آنها را بدنبال کاندیداهای دور بعدی مدیریت ماشین محروم سازی خودشان، روانه کنند.
کدام انتخابات؟ انتخاب بین چه کسانی؟ و بر سرچه؟ خودشان هم میدانند که بساط حاکمیت شان، سرتاپا، به ضرب و زور سرکوب و جنایت تا امروز سرپا مانده است. میدانند که نه به جمهوری اسلامی اولین انتخاب مردم ایران، بزرگ و کوچک، زن و مرد و پیر و جوان است.
مردم
این "انتخابات" در شرایطی برگزا میشود که رابطه مردم با رژیم و موقعیت حاکمیت، بسیار متفاوت تر از همه مراسم های دیگر انتخاباتهای پیشتر است. پیامدهای بحران اقتصادی جهانی علاوه بر بحران مزمن سرمایه داری ایران، ورشکستگی اقتصادی و سیاسی دولت را به دنبال داشته است. نارضایتی عمیق مردم از فقر و فلاکت عنان گسیخته، توهم نداشتن به هیچکدام از دار و دسته های حاکمیت، و ناکارا بودن ماشین سرکوب و ارعاب، دشمنان مردم را به جان هم انداخته است و صفوف شان را تماما درهم ریخته است.
مردمی که بیش از یک دهه است برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی به میدان آمده اند، و امروز در انتظار فرصتی، در سنگر دفاع، منتظر تعرض اند، مردمی که بخصوص با عروج چپ از سنگر دانشگاهها گوشه ای از قدرت خود را دیده است، را نمی توان با افشاگریهای جانیان از هم، به نیروی ذخیره این یا آن جنایتکار در قدرت یا در کمین قدرت تبدیل کرد. فریب و تحمیق دورانش سپری شده است و ماشین سرکوب ناکارا است. میدانند که امیدشان برای به تسلیم کشاندن مردم و آوردن آنها به دنبال یکی از جنایتکاران در بازی انتخابات برای خریدن فرصت بیشتر، واهی است. دلیل تعرض امروزشان به مردم ، همین است.
مردم آزادیخواه و معترض
نباید اجازه داد به بهانه دعواهای داخلی، به مردم حمله کنند و نیروی ما را سیاهی لشکر نزاعهای خود محسوب کنند. باید در مقابل همه جریانات سیاسی که مردم را به بهانه این مضحکه به دنباله روی از این یا آن دارودسته جنایتکار فرامیخوانند، ایستاد، و آنها را بعنوان پرووکاتورهای رژیم افشاء کرد. باید حقایق مربوط به جنایتکار بودن تمام دار و دسته های حاکمیت را مجددا بازگو کرد. باید گفت که همه جناحها در جهنمی که آفریده اند و هریک ریاکارانه تلاش میکنند خود را از آن مبرا کند، شریکند. برای مردم، جانی خوب و بد وجود ندارد. برای مردم، مرتجع و سرکوبگر خوب و بد وجود ندارد. همه شخصیت ها و مسئولین و کاندیداهای نظامشان، اگر دست مردم بود، امروز پشت میله های زندان در انتظار محاکمه و پاسخ گویی به پرونده جنایاتشان می بودند.
باید در عین حال از این فرصت، از صف درهم ریخته جانیان، از جنگ خانگی در صفوف دشمنان مردم، بیشترین استفاده را کرد. باید بساط معرکه گیری های "انتخاباتی" شان را، به هر شکل ممکن، به صحنه اعلام کیفرخواست های مردم و محاکمه کاندیداها و سرتاسر حکومت سرمایه اسلامی تبدیل کرد. باید توقعات خود از زندگی انسانی را در مقابل فریبکاریهای انتخاباتی شخصیت های رژیم مطرح کرد. از این فرصت و هر روزنه و امکانی که این مراسم فراهم میکند، باید علیه کل دشمنان مردم استفاده کرد.
هنوز جوهر حکم اجرا شده اعدام دلارا دارابی، فرمان حمله به مراسم روز کارگر و دستگیری فعالین کارگری تازه است، هنوز بساط دستگیری فعالین سیاسی و اجتماعی و حمله هر روزه به دانشجویان چپ برپا است، هنوز طرح امنیت اجتماعی و دستگریها، در جریان است، این است میدان واقعی تقابل رژیم با مردم، نه انتخاب یک جانی به جای جانی دیگر.
مردم در میدان جنگ خود با رژیم میتوانند انتخاب واقعی شان، به زیر کشیدن جمهوری اسلامی و ساختن جامعه ای آزاد، برابر و انسانی، را وسیعا با گسترش اعتراضاتشان بر سر خواستهای بر حقشان، اعلام کنند. میتوانند کمپین های تبلیغاتی شان را به صحنه محاکمه همه سازماندهندگان جهنم جمهوری اسلامی، قدیم و جدید، معمم و مکلا، تبدیل و بساط انتخاباتشان را برسرشان خراب کنند.
حزب حکمتیست اعلام میکند که پیشاپیش اعتراض و مبارزه مردم برای دسترسی به یک زندگی انسانی و یک دنیای بهتر، برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی، این واقعی ترین و انسانی ترین انتخاب و خواست قلبی صدها میلیون نفر از مردم ایران، در کنار مبارزه و اعتراض مردم تلاش میکند که از هر فرصتی برای پیشروی به نفع مردم استفاده کند.
مرگ بر جمهوری اسلامی
زنده باد جمهوری سوسیالیستی
حزب کمونیست کارگری – حکمتیست
18 اردیبهشت 1388 – 8 مه 2009