سند آرايش و سازماندهى کادرها و اعضا هم در زير نامه آذر ضميمه شده است.

اصغر عزيز با سلام

من متاسفانه در چند جلسه اخير هيات دبيران نميتوانم شرکت کنم. نميدانم بحث و تصميم گيرى نهايى در مورد تشکيل حوزه ها در خارج کشور در اين جلسات انجام ميشود يا نه. به هر حال من نظرم (که خطوط کلى آنرا در جلسه گفتم) را يکبار ديگر با توجه به سند رفيق حميد مينويسم. اميدوارم بتوانيم به طرحى درست براى سازمان دادن به تشکيلات خارج کشور برسيم.

لطفا اين سند را براى رفقاى هيات دبيران بفرست.

اصغر جان يک خواهش شخصى : من در سفر هستم و به اسناد قبلى دسترسى ندارم. اگر آخرين طرح "آرايش و سازماندهى کادرها و اعضا" را که سال ٢٠٠١ به تصويب هيات دبيران رسيد را همراه اين نامه براى رفقا بفرستى که حضور ذهنى داشته باشند خيلى ممنون ميشوم.

قربانت آذر

در مورد سند "ضرورت تشکيل حوزه ها ى حزبى در خارج کشور"

حميد عزيز، رفقاى هيات دبيران

من در جلسه پالتکى هم گفتم که مخالف تشکيل حوزه هاى اعضا و کادر ها در تشکيلات خارج کشور هستم و در حد امکان دلايلم را توضيح دادم. اينجا سعى ميکنم با توجه به سند حميد کمى تفصيلى تر دلايل مخالفتم را بگويم . در اينجا من به سابقه بحثها و طرح هايى که در تشکيلات خارج کشور وجود داشته است اشاره و مراجعه ميکنم و هدفم از اين کار توضيح سياست و بوچونى است که پشت اين طرحها بوده و همينطور حضور ذهن دادن به رفقا است.

در اينکه وضعيت تشکيلات ما در خارج کشور نا بسامان است و بايد هرچه سريعتر آنرا سروسامان داد شکى نيست. اينکه ما مدتها است که ديگر با اعضاى حزب در ارتباط نيستيم و اعضا در سوخت و سازى دائم و روتين با حزب قرار نميگيرند، اينکه فعاليتهاى روتين ديگر انجام نميشود و حتى ديگر ارزش و اعتبار گذشته (که تازه ما به آن هم معترض بوديم) را ندارد، اينکه ساختار حزب امروز متناسب با وضعيت سياسى ما نيست و همين باعث کند شدن و حتى عدم رشد تشکيلات خارج کشور ما شده و ديگر نه فقط از جلب اعضا جديد بلکه از جذب اعضا کمى قديميتر ( به معنى مارکسيست کردن آنها) ، کادر پرورى خبرى نيست و ...... اولين مشاهده اى است که ميتوان روى آن انگشت گذاشت. بخش اصلى اين مشکلات سياسى است که بايد روى آنها هم به وقت خودش تاکيد کرد وبرايش راه حلى پيدا کرد.

اما راه حل چيست؟ ما حداقل دو سال است با اين وضعيت با همين شدت و حدت روبرو هستيم. آخرين طرح آرايش و سازماندهى کادرها طرحى بود براى جوابگويى به اين مشکل و نياز. طرحى که به نظر من کماکان مبناى خوبى و مناسبى براى تجديد آرايش و سازماندهى کادرها در درجه اول و به دنبال آن اعضا است.

اجازه بدهيد به تجربه تشکيلات خارج کشور و سازماندهى هاى مختلفى که اين سازمان داشته اشاره کنم.

تاريخ فعاليت ما در خارج و تشکيلات خارج حزب به قدمت تشکيل حزب است. طى اين سالها طرحهاى مختلفى در اين تشکيلات آمده است. آرايش ما تغييراتى کرده است اما هيچوقت طرح سازمان هرمى به معنى سازمان دادن حوزه اعضا يا اعضا و کادرها در دستور ما قرار نگرفت و اين اتفاقى نيست، اين ناشى از نديدن يک واقعيت و يا وضعيت ويژه حزب در آن دوره ها نيست. پشت همه اين طرحها و به نظر من تئوى نادر از حزب يک نکته اساسى و محورى بود، آنهم اينکه حزب را کادرها ميسازند و اين کادرها هستند که ما بايد سازمان بدهيم و از کانال آنها است که سراغ اعضا ميرويم. در تعريف تا کنونى ما عضو کسى است که با حزب فعاليت متشکل داشته باشد اما در عين حال ميتواند در فعاليتها و يا تبليغ سياستهايى بدليل اينکه آن فعاليت يا سياست را قبول ندارد، شرکت نکند. آيا اين به معنى بى وظيفه کردن اعضا است؟ آيا اين به معنى سازمان ندادن اعضا است؟ آيا اين دليل وضعيت فعلى تشکيلات خارج است؟ به نطر من نه. در همان سال اول تشکيل حزب و شروع به کار تشکيلات خارج، مسئله سازمان پيدا کردن اعضا و اساسا فعاليت آنها، چگونگى برقرارى رابطه روتين و دائمى حزب اعضا مطرح شد و خانه هاى حزب بعنوان ظرفى که هم از نظر سياسى و هم تشکيلاتى اعضا را متشکل ميکند و بعنوان سازمان پايه حزب در خارج کشور از طرف نادر طرح شد و در بحثهايى که براى جا انداختن اين طرح انجام ميگرفت استدلال دقيقا اين بود که ما بايد اعضا را به شکل و در ظرفهاى اجتماعى سازمان بدهيم. در همين خانه هاى حزب نقش کادرها در ايجاد فضاى سياسى، در مباحث سياسى که بايد در جريان باشد، در تبليغ و ترويج سياستهاى حزب، در سازمان دادن اعضا و در يارگيرى براى فعاليتهاى مختلف و ............ برجسته و تعيين کننده بود. اينکه بايد علاوه بر اعضا روى دوستدارن حزب را که فاصله زيادى با اعضا ندارند، در تقسيم کارها و پيشبرد فعاليتها حساب کرد و آنها را سهيم کرد ناشى از ديدى بود که ما نسبت به عضو و رابطه اش با حزب داشتيم. چيزى که بعدا حتى در درجه بندى امنيتى هم موثر بود (اسنادى که در اختيار اعضا قرار ميگيرند، اسناد علنى حزب محشوب ميشوند).

خلاصه کنم خانه حزب برخلاف تصويرى که حميد ميدهد صرفا سازمان و يا ظرفى براى کارهاى حزب و جامعه اى ما نبود بلکه رسما بعنوان پايه حزب در خارج کشور تعريف شدند و دقيقا بدليل مقاومت موجود در حزب براى سازمان دادن اعضا در ظرفى اجتماعى و تمايل به سازمان دادن اعضا در تشکلهاى صرفا "حزبى" خانه هاى حزب يا اجرا نشدند و يا اگر شدند از محتوا خارج شدند و اساسا به جلسات سخنرانى تقليل پيدا کردند. درست همان دوره مسئله تشکيل حوزه هاى حزبى در کنار خانه هاى حزب مطرح شد (منشا اين بحث تشکيلات آلمان بود). که دقيقا با همين استدلال که سازمان پايه ما در خارج خانه هاى حزب است و تشکيل حوزه ها صرفا اعضا را براى امور تشکيلاتى سازمان ميدهد و به ظرفى تشکيلاتى که فقط محل بحثهاى دورنى و تشکيلاتى ميشود تبديل ميشود، رد شد.

پس از طرح خانه هاى حزب ما هيچ طرح ديگرى را براى سازمان دادن اعضا نداشتيم بلکه تلاش شد با مکانيزمهاى ديگرى مانند جلسات ماهانه (يا دوماهه) اعضا، سازمان پيدا کردن اعضا در بخشهاى مختلف، آموزش اعضا و ........ اين رابطه تامين شود.

آخرين طرح "آرايش کادرها" هم دقيقا متکى به همين تئورى و بوچون است که ما اساسا بايد کادرها را، بر مبناى فعاليت در عرصه هايى که حزب اساسى تشخيص ميدهد، سازمان دهيم. در اين طرح اساس اين بود که ما عرصه ها را تعريف کنيم. کادرها مسئوليت پيشبرد اين عرصه ها را به عهده دارند و اعضا در آن سازمان پيدا ميکنند. همان موقع هم استدلال اين بود که ما به جاى سازمان دادن حزب از پائين بالاى حزب را يعنى کادرها و کميته ها را سازمان ميدهيم و اعضا را به فعاليت در اين عرصه ها جلب و جدب ميکنيم. در کنار اين سازماندهى و آرايش فعاليتهايى مانند آموزش، جلسات منظم اعضا و روتين هاى ديگر مستقيما زير نظر کميته هاى کشورى و بعضا شهرى انجام خواهد شد. (به سندى که اميدوارم اصغر ضميمه کرده باشد مراجعه کنيد).

طرح حميد علاوه بر اينکه خانه هاى حزب را پايه سازمان حزب در خارج نميداند و حوزه را سلول پايه تعريف ميکند، تعريفى هم که از حوزه ميدهد ناروشن است. اگر تعريف کلاسيک از حوزه را در نظر بگيريم اين با درک و تعريف ما از رابطه عضو و حزب کاملا متفاوت است. علاوه بر آن وظايفى براى حوزه تعريف شده که به نظر من در عمل ما را با تناقض روبرو ميکند. اميدوارم بتوانيم در جلسات ديگر و حضورى دقيقتر در اين مورد صحبت کنيم. اما خطرى که وجود دارد وارد شدن تشکيلات ما به دور جديد از تعريف رابطه با اعضا و سختگيريهاى سنتى چپ در رابطه با اعضا شود. شواهد زيادى هست که نشان ميدهد در تشکيلات ما اين تندنس وجود دارد و هر از گاهى سر بلند ميکند.

دلايلى که حميد براى تشکيل حوزه هاى اعضا و کادرها ارائه ميدهد براى اينکه به تعريف ديگرى از سياست سازمانى حزب برسيم کافى نيست.

با توجه به اين نکات به نظر من ما بايد مانند قبل سازمان دادن کادرها را در دستور خود قرار دهيم و توصيه ميکنم طرح "آرايش کادرها و اعضا" را مبناى سر و سامان دادن به وضعيت تشکيلات خارج ميدانم و اگر لازم است تغييراتى در اين سند بوجود بيايد. اما منطق پشت اين سند و اسناد و سياست تاکنونى ما براى سازمان تشکيلات خارج را کماکان تئورى و منطق درستى ميدانم.

با آرزوى موفقيت

آذر مدرسى

٦ آوريل ٢٠٠٤

سازمان اعضا و کادرهاى حزب در خارج کشور

کادرها و اعضاى حزب در خارج کشور حول فعاليت در چهار عرصه تبليغى، مالى، افشاگرى و آکسيون عليه جمهورى اسلامى و کمپين ها و نهادهاى مورد حمايت حزب سازمان مى يابند. هر رفيق عضو و کادرى بايد در يکى از اين عرصه ها شرکت داشته باشد. اعضاى تازه به مجرد عضويت در حزب در يکى از اين چهار عرصه سازمان داده ميشوند.

١- فعاليت تبليغى در ميان ايرانيان و افکار عمومىفعاليت تبليغى حزب از طريق نشريات و ادبيات حزب، سخنرانيها و ... انجام ميشود. اين فعاليت به طرق زير پيش خواهد رفت: الف) تکثير و توزيع نشريات حزب، اعم از نشريات حزبى يا نزديک به حزب، در ميان مهاجرين ايرانى، شخصيتها و رسانه هاى فارسى زبان، فرودگاهها و ساير تجمعات ايرانى ب) برگزارى ميزهاى کتاب حزب در مراکز شهرها، توزيع ادبيات و نشريات حزب (به زبان محلى و فارسى)، تبليغ سياستهاى حزب و ايجاد رابطه با کمونيست ها و آزاديخواهان ج) حضور در مراسمها، سخنرانيها و برگزارى ميزهاى کتاب و توزيع نشريات و اطلاعيه ها در اين مراسمها و سخنرانيها د) جمع آورى روتين آدرس رسانه ها، سازمانها، نهادها و شخصيتهاى سياسى و ارسال منظم Briefing و اطلاعيه هاى حزبى به اين آدرسها

ه) شرکت در مباحث راديوها و نشريات فارسى محلى

٢- ميزهاى مالى- اطلاعاتى فعاليت جديد و مهمى که از اين پس در دستور کار تشکيلات خارج کشور حزب قرار ميگيرد برگزارى ميزهاى مالى- اطلاعاتى است. اين کار مستقيما توسط هيئت دبيران و با هماهنگى کميته هاى محلى حزب سازمان داده ميشود.

٣- آکسيون و افشاگرى عليه جمهورى اسلامى فعاليتهاى آکسيونى و افشاگرى عليه جمهورى اسلامى شامل پيکتهاى حزبى، حرکتهاى سمبليک و پر سروصدا، آکسيونهاى بزرگ و با بسيج تعداد هرچه بيشترى از مردم تيمهاى آکسيون و افشاگرى به سازمان دادن و راه انداختن آکسيون و اعتراضات خيابانى عليه جمهورى اسلامى ميپردازند. اين تيمها کار تبليغات آکسيون، تهيه و توزيع ماتريال مناسب براى آکسيونهاى مختلف، بسيج نيرو در آکسيونهاى بزرگ، و عکس العمل به فراخوانهاى حزب را به عهده دارند.

٤- کمپين ها و نهادهاى مورد حمايت حزب علاوه بر عرصه هاى فوق، در هر کشور تعدادى از رفقا در کمپين ها و نهادهاى مورد حمايت حزب مانند فدراسيون، کمپين دفاع از حقوق زنان، اول کودکان، انتشار نشريات غير حزبى و يا فعاليتهاى اجتماعى ويژه اى فعاليت ميکنند.

کميته هاى کشورى: کميته هاى کشورى علاوه بر اين چهار عرصه وظايف و مسئوليتهاى مهم ديگرى نيز دارند که شامل آموزش و جذب اعضا، خانه هاى حزب، خزانه دارى، پيگيرى روتينهاى حزبى مانند جلسات اعضا، کنفرانس کادرها و کنفرانس کشورى، جمع آورى حق عضويت، عضوگيرى و .... ميشود.

بنابراين کميته هاى کشورى تعداد معينى از کادرهاى حزب را براى پيشبرد اين فعاليتها سازمان ميدهند.