از ميان نامه
ها
ملزومات رو
در رويي ها با
رژيم
اسد گلچيني
چندي پيش
براي ياشار که
يک رفيق
کمونيست و جواني
انقلابي و پر
شور است، ملاحظه
اي از سر
امنيتي
نوشتم. پاسخ کوتاه و
بسيار مهمي
برايم نوشت که
فکر کردم از
چند لحاظ قابل
توجه فعاليت
همه ما کمونيستهاست.
ياشار نوشت
که:
" من ميدانم
که جمهوري
اسلامي اگر
بخواهد بهانه
براي گرفتن من
و دوستان را
دارد. اما ما
واقعا حاضريم
بهاي آنرا
بپردازيم. . چه
چيزي را از
دست ميدهيم؟
اينکه جز
زنجير هاي مان
چيزي براي از
دست دادن
نداريم به نظر
من فقط يک
شعار نيست. بلکه
واقعا يک
مرحله از
مبارزه رودرو
است. من اين را
علاوه بر نظر
لمس ميکنم".
نسل جوان و
تعيين تکليف
با اين رژيم
در
نگاه اول پاسخ
ياشار
تماما در
برگيرنده
پاسخ نسل جوان
امروز ايران
به وضعيت
کنوني است. اين
پاسخ اين نسل
به آينده است.
پاسخ درست و
انقلابي به
اين وضعيت است
، تعهدي است
که اين نسل از
خود متوقع
است. و هم زمان پاسخي
است که دقيقا
توازن قواي بين
مردم و رژيم
را بيان ميکند.
ياشار و
دوستانش حتي
ميدانند که
رژيم ممکن است
آنها را
دستگير کند
ولي ميدانند
که رژيم چندان
هم دستش براي اين
کار باز نيست .
اين کشمکش و
رويارويي است
که بين اين
نسل و رژيم در
جريان بوده است.
رژيم اسلامي
قادر به تحميل
خود و مقبول
نشان دادن خود
به اين نسل
نبوده و نيست . آنچه که
اين رژيم را
سر پا نگه
داشته است در
درجه اول
سرکوب و
اختناق است.
کمونيستها و
راديکال هاي
جوان در ايران
چگونه
ميتوانند در
چنين شرايطي
قادر شوند که
به هدف خود
برسند و در
عين حال موجب
بدام افتادن و
حذف خود توسط
پليس نشوند.
تلاش رژيم اين
بوده و هست که
به شکل هاي
مختلف فعالين
و
سازماندهندگان
اعتراض و
مبارزه و هر
مخالف حتي
نيمه جدي خود
را به زندان و
حبس محکوم کند
و يا بهر شکل ديگري
از فعاليت و
زندگي
اجتماعي دور
کند. آنها را
زمين گير کند.
در عين حال
اين گفته
ياشار، مبني
بر اينکه
مرحله اي از
رودر رويي است
و چيزي جز
زنجيرهايمان
براي از دست
دادن نداريم، اگر
از لحاظ
آمادگي و درک
شرايط
پيشرو است،
منتها از لحاظ
مهيا کردن
ملزومات و نيلزمنديهاي
اين رودررويي
ضعيف است و
فاقد تشخيص و
ارزيابي درست
از نيرو و
تواني است که براي
اين رودررويي
نيازداريم.
وقتي اين اظهار
نظرات ياشار و
رفقاي ديگري
که چنين فکر
ميکنند ر حتي
با سازمان و
ملزومات
سازماني
پيرامون خود
اين رفقا، با
توان، سازمان
و نيرويي اجتماعي
، متشکل و
آگاهي که امروز
از کارگران و
مراکز مهم
کارگري و يا
جوانان داشته
باشم،
مقايشه
ميکنيم اين
خلا کاملا خود
نمايي ميکند.
مساله سرکوب
و نبودن آزادي
براي بيان
صريح و مستقيم
و
سازمان وتشکل،
مشکل اصلي است
که ما با آن
روبرو هستيم. ما
کمونيستها در چنين
وضعيتي
مانند افراد
و جرياناتي که
فرق چنداني با
رژيم و فلسفه
وجودي آن
ندارند
نميتوانيم
فعاليت کنيم.
مشکل بسياري
از اين
جريانات
اپوزيسيون
داخل و خارج
افراطي بودن
رژيم است و نه
موجوديتي که
براي اين نسل
قابل قبول
نيست. و
چنانچه
جمهوري
اسلامي به
آنها مجال
بدهد قادرند و
ميتوانند در
جوار و در
رکابش باشند.
کار ما ولي
متوجه کردن
جامعه به
خواست
خودمان،
تصميم همين
نسل امروز
ياشار ، و
سازمان دادن
آن براي
سرنگون کردن و
برانداختن
است. به همين
دلايل، تشخيص
اينکه چه
زماني ، زمان
رودررويي است
و چه زماني
نبرد هاي
تعيين کننده و
يا آخر را
ميکنيم بايد
متناسب با
توان و قد و قامتي
باشد که بخود
گرفته ايم.
اين را راستش
نه تنها
خودمان بايد
بداينم، بلکه
مردم هم
ما را به اين
عنوان که قادر
به پيروزي در
اين رودررويي
خواهيم شد
بايد بپذيرند
و قبول کنند
تا قادر شوند
تصميم بگيرند
با ما همراه
شوند. کار ما
بايد آماده
کردن، قانع
کردن ، همراه
کردن و سازمان
دادن همين
نسلي باشد که
اين خواست و توقع
را دارد.اين
تصميمي فردي
نميتواند
باشد و يا
حداقل براي
کمونيستها
اين مطلقا
تصميمي فردي و
گروهي
نميتواند
باشد.بايد راه
حلي اجتماعي
براي آن يافت.
راه حلي که
منجر به قيام
آگاهانه
محرومان و
ناراضيان
جامعه است،
راه حلي که
توده مردم
هنگام
پذيرفتن
رهبران آن و
يا حزب رهبر
اعتراض و
قيام، به آن
روي مي آورند.
راه انداختن و
سازمان دادن
قيام و
طغيانهايي که
به جيب کسان
ديگري سرازير
ميشود کار ما
نيست. مشي
چريکي هم مشي
و کار ما نيست
که منتهي به طغيان
چريک
در کوه و يا
جنگل و يا
خانه هاي تيمي
ميشود.
آنچه که در
نوشته ياشار
موجب نگراني
است همين تشخيص
است.
به نظر من
رفقاي
کمونيست و
مشخصا ما،
براي
نزديک کردن و
يا منطبق کردن
اهداف و آرزو
ها با ملزومات
آن، ٢ کار مهم
را بايد در
دستور داشته
باشيم
١- خود
را بعنوان
فعالين و
سازماندهندگان
اين مبارزه
مردم در راس
يک تلاش
سازمان يافته
و قدم به قدم
براي جلب همه
انسانهاي
راديکال و
فعالين
انقلابي و
کمونيستي که
در محل کار و
زندگيمان است
قرار بدهيم.
تک تک ما و يا
جمع ما در
محلي که کار و
زندگي ميکنيم
اين قابليت و
توان را داشته
باشد که با
تعداد بسيار
زيادي از مردم
در رابطه
باشند ، همه
بدانند که ما
ها آدم هاي
ازاديخواه و
برابري طلب،
عدالتخواه و
امروزي، در پي
اين هستيم که
دست در دست
همديگر
بگذاريم و
اعتراضمان را
يکي کنيم، راه
رهايي از اين
وضعيت را نشان
ميدهيم و براي
آن تشکل و
گروه و جمع و
روزنامه و
سايت و .. راه مي
اندازيم و به
اين اشکال هم
در پي کاري که
قرار است
انجام دهيم
هستيم. خلاصه
بايد کاري
بکنيم که
بيشترين نفوذ
و اعتبار و
رفاقت و هم
نظر پيدا کنيم
و خود
ما هم توانسته
باشيم از ميان
بهترين
هايمان کميته
کمونيستي را
سازمان داده
باشيم.
١- واحد هاي گارد
ازادي را
سازمان بدهيم
. امروز تشکيل
واحد هاي گارد
آزادي
يکي از
مهمترين
اقدامات براي
فراهم کردن
اين ملزومات
است.
اينها کاري
است که به نظر
من ما را براي
دوره هاي رودر
رويي که فرا
نرسيده است،
هر چه بيشتر
آماده ميکند.
دوره کنوني را
اگر دوره رودر
رويي تعيين
کنيم و اين
ملزومات را فراهم
نکرده باشيم هم
در برابر
اقدامات
سرکوبگرانه
پليس توان
مقابله نخواهيم
داشت و هم در
هر تحول و
بحراني قادر
به حضور
قدرتمند از
طريق فعالين
ورهبران با
نفوذ در ميان
مردم، سازمان
منظبط و قوي
حزب، حضور واحد
هاي مسلح و
آماده گارد
آزادي، محروم
خواهيم شد.