رفيق اصغر کريمى

رونوشت رفقاى دفتر سياسى و رفيق حميد تقوايى

٢٠ فوريه ٢٠٠٤

رفيق اصغر عزيزم،

در اين رابطه و در اين سطح اين آخرين نامه من خواهد بود.

در متن انتقادى که رفيق حميد از انتشار مصاحبه رفيق کورش کرده بود من به بحث مجاز بودن و مجاز نبودن ما بعنوان سازمان جوانان کمونيست پرداختم. سعى کردم نشان دهم که سازمان جوانان کمونيست سازمانى مستقل است. اينرا با اتکا به اصول سازمانى توضيح دادم. گفتم که تابحال روال رابطه ما با حزب اساسا رابطه اى معنوى بوده است و اگر انتقادى به چيزى هست قاعده اش قبل از اينکه ما را وارد بحث مجاز بودن يا نبودن بکند، بحث و اقناع است و در ادامه به راه دخالت تشکيلاتى حزب در سازمان جوانان کمونيست پرداختم. در ادامه همان نقل قولى که از من آورديد گفته ام که:

"اصول سازمانى راه دخالت تشکليلاتى حزب در سازمان جوانان را هم در صورتى که حزب ضرورت آنرا ببيند را روشن کرده است که به نظر من پايبندى به اين اصول ضرورى هستند. در مقدمه اين سند و بند ١٠ آن آمده است: " اين اصول کلى اى است که مقررات اساسنامه اى و موازين تشکيلاتى سازمان جوانان کمونيست بر آنها متکى است. مقررات و آئين نامه هاى مصوب سازمان جوانان نميتوانند و نبايد ناقض اصول مندرج در اين سند باشند. تغيير در اين سند تنها در صلاحيت کنگره و يا کميته مرکزى حزب کمونيست کارگرى ايران است." و " ١٠ - کنگره فوق العاده ميتواند توسط کميته مرکزى سازمان يا رهبرى حزب کمونيست کارگرى ايران فراخوان داده شود." بنابراين براى دخالت تشکيلاتى در امورات سازمان جوانان يا بايد کنگره فوق العاده از طرف رهبرى حزب فراخوان داده شود و يا کميته مرکزى حزب اين اصول سازمانى را تغيير دهد و به نظر من تاهنگامى که واقعا رهبرى حزب ضرورت اين فراخوان را ببيند، راهى جز بحث و اقناع و در واقع همان چيزى که تا بحال سنت ما بوده است، باقى نميماند."بنابراين ميبينيد که من بحثى را عوض نکرده ام. رابطه حزب و سازمان جوانان کماکان از نظر من رابطه اى سياسى است در عين اينکه اگر حزب به هر دليلى دخالت تشکيلاتى در امور اين سازمان را لازم بداند راهش همان است که سعى کردم توضيح دهم. تا آن هنگام طبعا و قاعدتا بايد سعى کنيم که بحث کنيم و همديگر را قانع کنيم. من نميفهمم اين دوقطبى معنوى- تشکيلاتى از کجا آمده است؟ من اگر راه دخالت تشکيلاتى را نشان بدهم به معنى رد رابطه معنوى و سياسى حزب با سازمان جوانان است؟ يا بلعکس؟

رفيق اصغر عزيزم،شما بحثى سياسى را با من کرديد و من هم در همان سطح سياسى ماندم. درمورد لحن و ناشايست بودن و نبودن هم من بحثى ندارم. شايد لحن نامه شما به من هم از نظر من ناشايست بود، بخصوص آنجا که ميگويئد: "کسى که اين نکات بديهى را زير سوال ميبرد بعلاوه دارد بى اطلاعى اش را از سبک کار حزب در قبال تشکلهاى غير حزبى نزديک به حزب نشان ميدهد" و بقول خودتان پيش از نوشتن همين نامه تان "نکات بسيار زيادى داشتم که عامدانه و آگاهانه به آنها نپرداختم. يک دليلش اين بود که نميخواستم در اين زمينه وارد پلميک با رفيق بهرام بشوم و دليل ديگر اين بود که فکر ميکردم لااقل آن جنبه اى که مد نظر من است اساسا بايد در ارگانهاى رهبرى حزب طرح و حل و فصل شود" (مستقل از اينکه من هم عضو هيئت دبيران حزب و ارگانهاى رهبرى حزب هستم) اين شايد همين جا همان رابطه معنوى که مورد نظر من است را توضيح دهد. شما بعنوان رئيس هيئت دبيران حزب نکات زيادى در رابطه با کار سازمان جوانان داريد ولى حاضر نيستيد با دبير اين سازمان دراين رابطه بحث کنيد و همه اينها قبل از اينکه من جواب نامه شما را نوشته باشم است. بنابراين تعجب نکنيد اگر من ميپرسم که چرا از پنجره وارد ميشويد؟ فکر نميکنيد که طرح آن نکاتى را که درمورد سازمان جوانان داريد با دبير اين سازمان انتظار بحق من باشد؟ فکر نميکنيد که بودن چنين نکات نگفته شده اى را ممکن است هر کسى احساس کند؟ فکر نميکنيد که من جدا از طرح آنها استقبال ميکنم؟ فکر نميکنيد که اين همفکرى لازم است؟ فکر نميکنيد که اتقافا اين پايه هر رابطه اساسنامه اى و تشکيلاتى است؟ اين بحث و طرح نظرات و سعى در اقناع؟ چرا از من سوال ميکنيد که کسى حق دارد چيزى در مورد سازمان جوانان بگويد؟ اين شما بوديد که نکاتتان را تابحال نگفته ايد نه من! من تاکنون دو جلسه بعنوان دبير سازمان جوانان با رهبرى حزب داشته ام و شما در هر دو اين جلسات حاضر بوده ايد. من بجز اين جلسات مراجعه اى از طرف شما به خودم را نديده ام. آنجا هم که چيزى از من خواسته ايد بارها با پيغام به رفيق ديگرى آنرا حل و فصل کرده ايد.دررابطه با "تصوير سازى" که به آن اشاره کرديد. خيلى راحت اشتباه ميکنيد. من سعى کردم در ابتداى اين نامه بگويم که بحث برسر چه بود. من هم راستش از نوع وارد شدن شما به اين بحث با توجه به تمام نکاتى که در بالا به آنها اشاره کردم، تعجب کردم.

رفيق اصغر، من نه قصد تصوير سازى و نه هيچ چيز ديگرى را دارم. رابطه اى سالم و سياسى را خواهانم. ايکاش بجاى متهم کردن من به تصوير سازى و غيره به سوالات پايان نامه ام جواب مى داديد و دخالت بيشترى در کار اين سازمان ميکرديد. من صميمانه از همه نکاتى که براى طرح با من داريد استقبال ميکنم.

با ارادت

بهرام مدرسى