اعتصاب
پرریس سنندج
با تامین بخشی
از خواست کارگران
پایان یافت!
بعد
از ١٢ روز
اعتصاب و تلاش
و مبارزه قابل
تحسین، روز
چهارشنبه
هشتم شهریور
اعتصاب کارگران
پرریس سنندج
پایان یافت.
صبح روز
چهارشنبه بدنبال
مذاکراتی
میان
نمایندگان
کارگران با
کارفرما و
نمایندگان
اداره کار و
دولت و تامین
بخشی از
خواستهای
کارگران،
اعتصاب پایان
یافت و
کارگران بعد
از ظهر همین
روز به سر
کارهای خود
بازگشتند.
طبق
توافقات
حاصله
قراردادها به
روال قبل و دو
ماهه تمدید
خواهد شد،
وثیقه ٢
میلیون
تومانی
درخواستی
کارفرما به
عنوان ضمانت
عدم شرکت
کارگران در هر
اعتراضی پس
گرفته شد،
حداقل دستمزد
١٨٠ هزار
تومان
پذیرفته شد. توافق
شد که اخراج
کارگران باید
تحت اختیار
کمیته
انظباطی
کارگری باشد و
حکم اخراج ٤
نفر از
کارگران لغو
شد.
با
تمام تلاشی که
کارگران
کردند
نتوانستند حکم
اخراج یکی از
نمایندگان
خود، بهزاد
سهرابی را به
کارفرما و
دولت تحمیل
کنند.
اعتصاب
کارگران هر
چند نتوانست
به کل خواستهای
آنها برسد ولی
بخش مهمی از مطالبات
آنها به
کارفرما و
دولت تحمیل
شد.
١٢
روزی که گذشت
مردم سنندج و
شهرهای مختلف
شاهد کشمکشی
جدی میان
کارگران و
کارفرما و
دولت حامی او بودند.
در این ١٢ روز
کارگران تلاش
زیادی برای
جلب حمایت
سایر بخشهای
کارگری و مردم
در سنندج و
سایر شهرها به
عمل آوردند تا
با قدرت و
توان بیشتری
در این زورآزمایی
شرکت کنند.
بخشهایی از
مراکز کارگری
در سنندج و
شهرهای دیگر
در این روزها
از کارگران
پرریس و
خواستهایشان
حمایت کردند و
در کنار آنان
بودند. خانواده
کارگران پریس
در این اعتصاب
چه با شرکت
مستقیم خود در
تجمع آنان و
چه با جلب
افکار عمومی در
سنندج و مراکز
کارگری این
شهر سهم مهمی
در این کشمکش
ایفا کردند.
کارگران
راههای مختلفی
را برای فشار
بیشتر و به
میدان آوردن
نیروی طبقاتی
خود بکار
بردند و در
این میدان
آزمون و درسهای
زیادی
آموختند.
راههای مختلف
را از اعتصاب در
محل کار تا
کشاندن
اعتراض خود به
خیابان و تا
سر زدن به
مراکز کارگری
دیگر و جلب
حمایت آنها و ...
را آزمایش
کردند.
کارگران در این
مدت یک همستگی
و همدلی و اتحاد
بالا را از
خود نشان دادند.
در همین ماجرا
اهمیت
همبستگی
کارگری، لزم
اتحاد با سایر
بخشها و ضرورت
آن را عملا
آزمایش کردند.
همزمان
کارفرما و
دولت و اداره
کارشان به کمک
مرکز اطلاعات
و نیروی
انتظامی و با
انواع شگردها
از تهدید و
ارعاب تا به
هم زدن تجمع
کارگران و تا
پاپوش دوزی و
مدرک سازی را
به کار بردند،
تا اعتصاب
مشروع و
اعتراض بر حق
آنان را در هم بشکنند.
با تمام این
توطئه ها و
فشارهای
روزمره سرانجام
در مقابل
اتحاد و تصمیم
راسخ
کارگران، تسلیم
شدند و به
بخشی از
خواستهای
آنان گردن
نهادند. آنها
میخواستند با
زور و ارعاب
کارگران را به
بردگی کامل،
به اخراج تمام
کارگران
مبارز و
نمایندگان
آنها و به
تعهد به سکوت
و تمکین در
مقابل توحشی
که میخواستند
حاکم کنند
وادارند.
اعتصاب
کارگران
پرریس سنندج
پایان یافت،
اما این کشمکش
به شیوهای
دیگر ادامه
خواهد یافت.
زندگی برده
وار طبقه
کارگر و مردم
محروم زیر
سلطه نظام ضد
کارگر اسلامی
ایران، راهی
برای طبقه
کارگر جز به
زیر کشیدن این
رژیم ندارد.
تعرض به کارگران
پرریس سنندج
گوشه ای از
تلاش همه
جانبه جمهوری
اسلامی برای
به عقب راندن
فضای اعتراضی کل
مردم ناراضی
است. جمهوری
اسلامی میخواهد
به بهانه
کشمکش با
آمریکا به
فضای نظامی و
ترس و ارعاب
دامن زند.
تعرض به
دستمزد و سفره
خالی طبقه
کارگر و اعمال
فلاکت و بی
حقوقی بازهم
بیشتر به این
طبقه بخشی از
اهداف رژیم در
این میدان
است. ایجاد
فضای ترس،
ایجاد
محدودیت باز
هم بیشتر برای
زنان،
دستگیری و خانه
گردی، جمع
کردن ماهواره
ها و دهها
اقدام دیگر
قرار است زیر
سایه فضای
جنگی و تخاصم
با غرب پیش
برود و عمر بیشتری
را برای
جمهوری
اسلامی به
قیمت فقر و محرومیت
و بی خانمانی
بیشتر برای
مردم تامین کند.
در
چنین اوضاعی
بیش از هر
زمان ضرورت
دخالت طبقه
کارگر، ضرورت
به میدان آمدن
و قد علم کردن
در مقابل این
تعرض و فلاکتی
که در انتظارش
است، عیان
است. اکنون
بیش از هر
زمان نیاز به
اتحادی وسیع و
سراسری، نیاز
به دخالت
کارگران در
مراکز تولیدی
مهم، نیاز به
اتحاد و
همبستگی طبقه
کارگر در
مقابل ماست. تعرض
و خیال تحمیل
فلاکت و فقر
بیشتر را تنها
بدینصورت
میتوان به
سرابی تبدیل
کرد. کل این
اوضاع و همین
نمونه شرکت
پرس سنندج و
تهدید به اخراج
و بیکار کردن
و قراردادهای
برده وار، بیش
از هر زمان
لزوم اتحاد کل
طبقه کارگر
علیه بیکاری و
لزوم تامین
زندگی قابل
تحمل را به
جلو صحنه رانده
است. راهی
دیگر در مقابل
ما نیست، یا
قبول بازهم
فقر و محرومیت
بیشتر یا
ایجاد سدی در
مقابل این
توحش است. چند
ده نفر کارگر
پریس در شهر
سنندج با ١٢
روز اعتصاب و
مبارزه متحدانه
و قابل تحسین
خود
نشاندادند که
ایجاد این سد
ممکن است.
تامین این مهم
و به میدان
آوردن طبقه کارگر
بیش از هر
زمان بر دوش
کارگران آگاه
و سوسیالیت،
بر دوش رهبران
دلسوز و بی
توهم است. پیش
شرط اتحاد
کارگران در
مراکز مختلف و
اتحاد این صف
در گرو اتحاد
صف این رهبران
و تصمیم آنان
برای ایفای
این نقش
تاریخی است.
خالد
حاج محمدی
khaledhaji@yahoo.com