کوروش جان با سلام، تقاضا دارم اين نامه در سطح توزيع نامه ثريا توزيع کنيد.

اين "جنگ قدرت" را پايان دهيد

سياوش دانشورمن در قرار پيشنهادى رفيق ثريا کوچکترين حسن نيت و دلسوزى براى سرنوشت سازمان آزادى زن نمى بينم. اين ادامه کمپين عليه آذر ماجدى است. برخلاف ادعاى ثريا مبنى بر روش دخالت حزب و فراکسيون آن در سازمانهاى جانبى حزب، ما امروز در شرايطى نيستيم که توده هاى مردم و گرايشات مختلف اجتماعى در اين سازمانها صف کشيدند و لاجرم دخالت حزب از طريق فراکسيونش در آنها الزامى شده باشد. وضعيت در نهادهاى ديگر از جمله نهادى که رفيق ثريا مسئول و رئيس آنست اگر "بدتر" نباشد، بهتر نيست. با فرمول بازى نکنيد و هدف سياسى را سر راست و صريح طرح کنيد. اعلام کنيد که ما خواهان برکنارى آذر ماجدى از رياست سازمان آزادى زن هستيم.

به نظر من روشى خطرناک در حزب کمونيست کارگرى دارد باب ميشود. روشى که بزرگترين ضربه را به سنت حزب منصور حکمت و کمونيسم کارگرى وارد ميکند. کمپين عليه افراد، فضا سازى، تبديل حزب سياسى به دادگاه و ارگان محاکمه اعضاى رهبرى آن، همگى ابزارى براى گريز از بحث و پوشاندن اهداف سياسى واقعى است. اين روشهاى بديع نهايت منطقى روشنى دارد: دست بردن به جراحى و تصفيه تشکيلاتى، نرم شدن روشهاى پلنوم هيجده. قبلا ماتريال اينکار فراهم شده است. ناگهان از هر گوشه تشکيلات ميشنويد که عده اى فرهاد بشارت و بهمن شفيق و ايرج آذرين هستند. ميشنويد که حميد جناحى عمل ميکند، ليدر نيست، فراکسيون هستند و دهها نارواى ديگر. بعد در جلسه دفتر سياسى همين جملات را ميشنويد. اين جنگى برسر استراتژى قدرت سياسى نيست. جنگ قدرت خانگى است، جنگى براى "تسخير قدرت سياسى" در حزب است. اين سياستى است که رفقا دنبال ميکنند و پلنوم فوق العاده و طرح حقوق و اختيارات و غيره پوششى براى اين هدف است.

به نظر من بخشى از رهبرى حزب همانطور که در جلسه دفتر سياسى صريحا اعلام کرد، خط رسمى و مصوبات کنگره را قبول ندارد. اين يک فراکسيون اعلام نشده است. همان جناحى که در پلنوم هيجدهم بصورت دوفاکتو اعلام موجوديت کرد، عليرغم سازشهاى بعدى که هدف اصلى اش رد پيچ کنگره براى حفظ موقعيت بود، امروز در هيئت يک جناح قوام يافته با روشها و سياستها و تاکتيکهاى خودش عمل ميکند. طرح "جناحى" عمل کردن حميد و اصغر و اعلام اين نکته که "اگر فراکسيونى هست اشکال ندارد اما اعلام شود"، حمله معکوس است. پرت کردن توپ در زمين طرف مقابل براى استتار فراکسيون فى الحال اعلام شده عليه خط رسمى و مصوبات کنگره است.

اگر کسانى فکر ميکنند با کوبيدن و کرنر کردن چند نفر، چلنج ليدرى حميد تقوائى، طرح چند آئين نامه حقوق و اختيارات، و سياست جراحى در حزب ميتوانند سياستهايشان را پيش ببرند و از موضع قدرت اجرائى و سياسى جناح مقابل را ايزوله کنند، سخت اشتباه ميکنند.

رفقاى بسيار گرامى،اين روشها و اين سياستها حزب را به باد ميدهد. حاصل زحمت يک ربع قرن منصور حکمت و همه ما را به نابود ميکند. من براى مبارزه سياسى درون حزبى و بحث و جدل با هر مديومى عميقا احترام قائلم، اما از اين روشها بشدت آزرده و بى اعتماد ميشوم. تقاضا ميکنم در زمين واقعى بازى کنيد. سياست و پلاتفرم آلترناتيوتان را اعلام کنيد. اعلام کنيد که کنگره و سياستهائى که ٢٠٠ کادر حزب به آن راى داده اند را قبول نداريد. اعلام کنيد که سازش مصلحتى کرده ايد و ديپلماسى را جاى سياست گذاشتيد. اعلام کنيد که فراکسيون شما ميخواهد حزب از اين راه با اين ترکيب رهبرى اينجا برود و آنجا نرود. اين صميمانه تر و سياسى تر است. اجازه انتخاب سياسى را هم به کادرها و اعضاى حزب ميدهد. نيازى هم به اين روشها نخواهد بود.

زنده باد حزب!

زنده باد سنت منصور حکمت!

٢٩ ژوئن ٢٠٠٤

از: ثريا شهابى

٢٨ جولاى ٢٠٠٣

قرار براى تصويب در دفتر سياسى

در مورد رهبرى ساز

سازمان آزادى زن، يکى از پروژه هاى جانبى حزب است. فعاليت حزب در اين پروژه همچون ساير پروژه هاى جانبى حزب، از طريق فراکسيون حزب در اين سازمان و نماينده حزب در رهبرى آن، (رئيس سازمان) تامين ميشود.

طى ماههاى اخير سياست هاى رهبرى آزادى زن، به اعتبار اين سازمان و از آن بيشتر به اعتبار حزب لطمه زده است. اخراج سردبير آزادى زن، به خاطر اختلافات سياسى و سبک کارى، بدون طى شدن يک پروسه منطقى و عادلانه، سرپيچى رهبرى اين سازمان در مقابل توصيه هاى ليدر حزب، در مورد توقف مکاتبات، و اخيرا انتشار قرارى که «اخراج سردبير آزادى زن را شرط پيشروى اين سازمان ميداند» و انتشار اصول تشکيلاتى که در يک بند آن گفته ميشود که،«. در سلسله مراتب تشکيلاتى اصل بر تبعيت هر جمع از مصوبات سازمان و تصميمات رئيس سازمان آزادى زن است.» که تبعيت از تصميمات رئيس سازمان آزادى زن را اصل اساسنامه اى خود قرار داده است،

اين سازمان را از امکان تبديل شدن به يک سازمان توده اى در دفاع از حقوق زنان که بتواند بعنوان يک پروژه جانبى حزب، در چهارچوب سنن و سياست هاى حزب حرکت کند، را به خاطر سياست هاى نادرست رهبرى آن، محروم ميکند.

لذا دفتر سياسى لازم است در رابطه حزب با رهبرى اين سازمان تجديد نظر کند و براى هدايت اين رهبرى دخالت کند.