به جمع سازمان آزادى زن

در رابطه با مسائل اخير سازمان

رفقاى عزيز:

مى خواستم در اينجا چند کلمه اى درباره مسائل پيش آمده در رابطه با سازمان آزادى زن نظرم را بنويسم.

مسائل اخير در سازمان، در اين دوره نيرو و انرژى زيادى را از فعالين اين سازمان، که در اينجا جمع شده اند تا امر مبارزه براى حقوق برابرى زن را پيش ببرند، به خود اختصاص داده است. من قصد وارد شدن دوباره به جزئيات پروسه اى که گذشت را ندارم. در مقاطعى که لازم دانسته ام اظهار نظر و دخالت کرده ام و در موارد ديگرى حقيقتا با وجود ميل به دخالت در جهت حل مشکلات سازمان، برايم دخالت در درگيريها و مسائل بسيار سخت بوده است. بخصوص که اين درک وجود داشته و دارد که کمپينى بر عليه بعضى رفقا در جريان است. نگرانى اينکه ناخواسته در صف کمپينى قرار بگيرى که نه قصدش را دارى و نه حتى وجود چنين کمپينى را باور دارى، مانع از آن مى شد که دخالتى که بنظرم بتواند مثبت باشد، را برايم مقدور کند. اما بنظرم ديگر بايد از اين مرحله عبور کنيم. ادامه بحث درباره پروسه اى که گذشت و تمام درگيريهاى اين دوره، نه براى رفيق مهرنوش و نه رفيق آذر و نه براى سازمان آزادى زن مفيد است و نه به حل هيچ معضلى کمک مى کند. بايد به اين وضعيت خاتمه داد! بايد به آينده نگاه کرد و فکر و چاره و نقشه عملى براى آينده سازمان و جلوگيرى از پيش آمدن مشکلاتى که يک بار تجربه اش را کرده ايم، چيد.

درگيريها و اختلاف نظرهاى مهرنوش و آذر نمى توانست به آن شکل ادامه پيدا کند. با توجه به شکل تشکيل سازمان آزادى زن از ابتدا و اينکه از ابتدا به دعوت رئيس سازمان به کسى مسئوليتى پيشنهاد مى شد، و نه بر اساس انتخابات، برکنارى سردبير توسط رئيس سازمان نمى تواند از جنبه حقوقى مورد ايراد قرار بگيرد. تصميم برکنارى سردبير، تا آنجايى که من خبر دارم، تصميم جمعى نبوده. اما من در اين ايرادى نمى بينم و نمى توان به رفيق آذر ايراد حقوقى گرفت که با وجود تنشها و اختلافات زياد چرا دست به اين اقدام زد. اينکه بايد على رغم برکنارى مهرنوش، از او بخاطر تلاشهاى يکسال و نيمه اش براى نشريه اى جذاب و خواندنى قدر دانى مى شد، نکته اى ايست که من چند بار بر آن تاکيد کرده ام و هنوز هم مى کنم. اين قدردانى مى توانست از طرف نشست مسئولين سازمان صورت بگيرد.

اما در مورد سازمان بعنوان يک تشکيلات: در نشست اخير سازمان، شرکت کنندگان به انتخاب جمع مسئولين و رئيس سازمان مبادرت نمودند، که اين قدمى درست در جهت شکل تشکيلاتى دادن و رسميت دادن به سازمان و انتخاباتش است.

اما سازمان آزادى زن ديگر امروز نمى تواند با همين جمع معدود پيش برود. امروز ديگر سازمان آزادى زن خوشبختانه طرفداران زيادى پيدا کرده است که ميخواهند در اين سازمان عضو و از فعالينش باشند. سازمان آزادى زن به همين خاطر بايد ظرفى براى تمام علاقمندان و فعالين مبارزه براى حقوق برابرى باشد.

همانطور که در نامه اى به جمع نشست سازمان در لندن پيشنهاد داده بودم، ديگر مى شود به سازمان آزادى زن شکل يک سازمان که عضوگيرى وسيع مى کند، کنگره و يا کنفرانسهاى سالانه خودش را برپا مى کند، هيئت دبيران و يا هيات رئيسه و رئيس سازمان را در کنفرانسهايش انتخاب مى کند، داد. براى بيرون آمدن از اين وضعيت بايد سازمان آزادى زن وسيع شود. بنظر من مثلا وقتى جمعى پنجاه نفره در کشور بلژيک ( و يا اطريش، دقيقا به خاطر ندارم)، تقاضاى عضويت در سازمان آزادى زن را کرده بودند، مى بايست ما از اين استقبال مى کرديم. بايد پيوستنشان را در آزادى زن اعلام مى کرديم و بايد بقيه را تشويق به تشکيل چنين جمعهايى مى کرديم.

بهر حال من پيشنهاد مى کنم:

١) اولا به اين بحثها خاتمه داده شود.

٢) طى مدتى، فراخوان عضويت وسيع در سازمان آزادى زن داده شود.

٣) کنگره و يا کنفرانس اعضاى سازمان تا حداکثر شش ماه ديگر برگزار شود. کنفرانسى که هر کس مى تواند انتخاب شود و انتخاب کند و مى تواند وارد جمع مسئولين شود. سازمان آزادى زن بايد ظرفى براى تمام کسانى که مى خواهند در چهارچوب بيانيه سازمان به فعاليت براى حقوق برابرى زن بپردازند باشد. از فمينست گرفته تا هر زن و مرد ديگرى که لزوما سوسياليست نيست اما به بيانيه ما باور دارد، تا هر آدم ديگرى با هر خصوصيات و مزاج و اخلاقى که دارد، ولى مى خواهد براى سازمان فعاليت کند. براى تبديل شدن به اين ظرف، بايد جمع آزادى زن، وسيع شود و اعلام کند و نشان دهد که درش بروى تمام علامندان و دوستدارانش و تمام نهادها و سازمانها و انجمنهايى که مى خواهند به اين جمع بپيوندند، باز است. سازمان بايد از تعداد بيشترى دعوت به همکارى نمايد. ( در اين مورد مفصلتر در پيشنهاداتم به نشست سازمان در لندن، نوشته ام).

با وسيع شدن سازمان، جلوى بسيارى از مشکلاتى که امروز شاهدش هستيم نيز سد خواهد شد. وقتى افراد با هر خصوصيت و يا قابليتى که دارند در جمع بزرگترى قرار مى گيرند، ديگر برخوردهاى شخصى و فردى تا حد زيادى نقش خودش را از دست مى دهد و جايش را فعاليت و ابتکارات افراد مى گيرد.

اميدوارم که هر چه زودتر اين دوران را پشت سر بگذاريم و با ابتکارات و پيشنهادات همه رفقا بتوانيم به فعاليتمان ادامه دهيم و براى وسيع کردن هر چه بيشتر سازمان آزادى زن، تلاش کنيم.

دست همگى را مى فشارم

ناهيد رياضى

١٧ جون ٢٠٠٤