رفيق کوروش لطفا اين نامه را در اختيار دفتر سياسى و ليدر حزب قرار دهيد و در صورت امکان در اختيار اعضاى کميته مرکزى حزب و مشاورين نيز قرار دهيد.

موضوع: پاسخ به نامه نگارى هاى اخير رفقا آذر ماجدى، على جوادى و اصغر کريمى در مورد برکنارى رفيق مهرنوش موسوى و شکايت رفيق اسعد کوشا.

رفقا، من توضيح در مورد اين نامه نگارى را براى جلسه پالتاکى دفتر سياسى گذاشته بودم ولى چون به تاخير افتاد ترجيح دادم هر چند کوتاه بخشى از آنرا بصورت کتبى به اطلاع اعضاى دفتر سياسى و ليدر حزب برسانم و در جلسات بعدى پالتاک هم به بقيه آن به پردازم. رفقاى عزيز! اگر يک ناظر خارجى بتواند به مسايل و مکاتبات درونى چند هفته اخير رهبرى حزب دسترسى پيدا کند، خواهد ديد که مشغله هاى اساسى رهبرى حزب نه تنها به مسايل اساسى جامعه ايران، سرنگونى رژيم، تدارک انقلاب و قيام و غيره........ معطوف نيست بر عکس متوجه خواهد شد حزب ما بمثابه يک تشکل بحران زده و در خود فرو رفته غرق يک جنگ درون حزبى است. و بدور از سنت هاى تا کنونى، تحمل نظرات سياسى و حتى شنيدن صحبت هاى همديگر را ندارند، از سنت و نرم هاى رايج و معمول گذشته خود بشدت عقب رفته اند، و حتى در مواردى هم سطح قضاوت و انصافشان نسبت به يکديگر به سطح رايج و معمول جامعه بورژوازى تنزل يافته است. متاسفانه اين واقعيت تلخ اکنون در بهترين حالت اش گوياى وصف حال ماست و اگر به مکاتبات دو هفته اخير اين رفقا، بسنده کنيم بى شک خواهيم ديد که سنت حزب باز سياسى، سنت کنگره و کنفرانس هاى باز و علنى، سنت و خصوصيات منصف منشى و انساندوستى و....... ما براحتى زير سئوال ميروند. نگاه کنيد! طبق اظهارات خود رفقا، تاريخ و سابقه اختلافات بين دو رفيق مسئول سازمان آزادى زن و سردبير نشريه آن، از يک سال فرا تر است و از بدو شکل گيرى آنهم، مسئول هيات دبيران حزب و تعدادى از اعضاى دفتر سياسى مطلع شده و بدون در جريان قرار گذاشتن عالى ترين ارگان رهبرى حزب يعنى دفتر سياسى، موضوع رها شده و لاينحل باقى مانده و در نهايت امر آنطور که ديديم کار به برکنارى رفيق مهرنوش موسوى عضو کميته مرکزى حزب، از پست سردبيرى نشريه آزادى زن منجر ميگردد. (متاسفانه آنهم در اين شرايط بسيار نامطلوبى که حزب در آن قرار دارد). سپس ضمن بى توجهى کامل به اصل قضيه، يکباره بى جا و بى مورد کيس فرضى ديگرى با نام کورش مدرسى بميان کشيده شده و چون کيسه بوکس از هر سو به آن ميکوبند. نامه هاى متعدد چند هفته اخير رفقا آذر و على جوادى و اصغر کريمى عليه کورش مدرسى ريس دفتر سياسى حزب بخوبى بيانگر اين واقعيات است. باز به اين هم بسنده نکرده و براى ادامه کارى خود ارگان دفتر سياسى نيز خط و نشان کشيده ميشود. آخر رفقاى عزيز، مگر طى اين يکسال، کوروش مدرسى و بخشى از اعضاى دفتر سياسى، مطلقا از اين موضوع با خبر شده اند؟ مگر کسى اين بخش از اعضاى دفتر سياسى را در جريان اين اختلافات قرار داده است؟ مگر کسى اين رفقا را به کمک طلبيده تا از آن خودارى کرده باشند و...... بنا بر اين، شلوغ کردن و فول گيريهاى على و آذر و اصغر بخاطر چيست؟ چرا مطلع کردن اعضاى دفتر سياسى توسط کورش،"ماهى گرفتن از آب گل آلود" تشبيه ميشود؟ بى مبالاتى و يک جانبه نگرى اصغر و حميد در اين رابطه، راه بکجا ميبرد؟ شما بجاى پاسخگويى روشن و صريح به شکايات رفقا، مهرنوش موسوى و اسعد کوشا، چرا کورش و دفتر سياسى را هدف گرفته ايد؟ شما نا حق و نا به جا بسراغ کورش و اعضاى دفتر سياسى آمده ايد. اين موضوع در اصل نمى بايست از دفتر سياسى پنهان ميشد. استدلال هاى تا کنونى بمنظور عدم دخالتگرى دفتر سياسى در چنين موضوعى، چيزى غير مانع تراشى و قيد و بند ايجاد کردن در مقابل عالى ترين ارگان رهبرى حزب نيست. رفيق حميد فراموش کرده که ليدر حزب است، فراموش کرده است که اگر چنين ارگان حزبى تحت هر استدلال و بهانه اى دور زده شود، چيزى به عنوان حزب کمونيست کارگرى از آن باقى نخواهد ماند. به نظر من در عالم سياست، ناديده گرفتن و دور زدن عالى ترين ارگان هر حزب (دفتر سياسى)، بمعناى تيشه زدن به ريشه آن حزب محسوب خواهد شد. رفقاى عزيز، من در هيچ جاى جهان نديده و نشنيده ام که دفتر سياسى يک حزب جدى، آخرين کاروان دريافت کنندگان اخبار و مسائل درون حزبى خودش باشد. البته در اين موارد مشخص، نه تنها از درون حزبى ها بلکه در ته صف دريافت کنندگان بيرون حزبى هم عقب تر است. چون بنا به خواست و تمايل اين رفقا، مطلع شدن دفتر سياسى از چنين مسائلى کار بجايى نيست، چون "اجرايى" است و "سياسى" نيست و قص عليهذا........ من از شما مى پرسم، اين چه حزبى است که دفتر سياسى اش تحت نام "سياسى کارى و اجرايى کارى" دور زده ميشود و در ته ليست قرارش ميدهند؟!! مگر کل استدلال و اصرار و ابرام کتبى رفيق آذر براى کنار نهادن رفيق مهرنوش، بر ضعف و اشکالات سياسى و سبک کارى مهرنوش استوار نيست؟! پس چرا وقتى به کورش و دفتر سياسى ميرسد مشکل "اجرايى" از آب در مى آيد؟ اين همه حساسيت و تناقض گويى را چگونه جواب ميدهيد؟

شما که اين قدر از مطلع شدن اعضاى دفتر سياسى توسط کورش نگران هستيد، چرا خودتان يکجانبه نامه آذر و مينا را در سطح کادر هاى حزب پخش ميکنيد و براى مهرنوش بعنوان طرف مقابل قضيه، چنين اقدامى را روا نميدانيد؟ مگر نامه رفيق فاتح شيخ چه بود که پخش آنرا در سطح اعضا و مشاورين کميته مرکزى ممنوع کرديد و به نسان نودنيان اين چنانى پاسخ داديد؟ قرار نبود بهر نظر مخالف اين چنانى پاسخ داد و انگى را به آن نسبت داد. به اتفاقى که رخ داده و شکاياتى که شده بايد جواب روشن و مشخص داد و چيزى را در هاله ابهام باقى نگذاشت. متاسفانه براى پاسخ اين سئوالات و ده ها سئوال مشابه، بايد در درجه اول به سراغ ليدر حزب و مسئول هيات دبيران رفت که اينچنانى يکجانبه و يکطرفه به مسايل پيشاروى حزب برخورد کرده و ميکنند. بنظر من براى دريافت پاسخ اين سئوالات و ده سئوال مشابه، قبل از هر چيز بايد به سراغ رفيق حميد رفت که در نقش و جايگاه ليدر حزب ظاهر نميشود و با برخورد هاى يکجانبه اش، منافع عمومى حزب را نمايندگى نميکند و آشکارا به آن کم توجهى از خود نشان ميدهد. رفقا، راستش را بخواهيد من به سهم خود استدلال هاى بى پايه رفقا، على و آذر و اصغر براى محروم کردن و عدم دخالتگرى دفتر سياسى در امورات داخلى حزب را نه تنها نادرست بلکه توهين آميز ميدانم و من بسهم خود هيچگاه در مقابل چنين برخورد هايى کوتاه نخواهم آمد. من مطمئن هستم اگر قبل از وقوع ماجرا، دفتر سياسى دخالت ميکرد موضوع اينچنانى در سطح رهبرى حزب و درون حزب بحرانى نميشد. همه ميدانيم حزب ما بلحاظ سياسى درگير يک بحران سياسى جدى است و اگر با دقت و درايت سياسى کامل و تمام قد در برابر اين مسايل و مشکلات ظاهر نشويم و به تمام مسايل ريز و درشت اش پاسخ گو نباشيم کلاهمان پس معرکه است.

با احترام عبداله دارابى ١٣ ژوئن ٢٠٠٤