تاريخ: ٢٨ ماه مه

از: ناهيد رياضى

به جمع فعالين سازمان آزادى زن:

پيشنهادات و نظرات در رابطه با جلسه سازمان در روزهاى ٢٩ و ٣٠ ماه مه:

دوستان عزيز، با سلام و خسته نباشيد، قبل از هر چيز متاسفم که نمى توانم در جلسه سازمان آزادى زن حضور پيدا کنم. متاسفانه به دلايل مختلف از جمله مالى، امکان حضور در اين جلسه را ندارم اما ميخواستم نکاتى را به جلسه پيشنهاد کنم.سازمان آزادى زن با نشريه اش، کمپينها و بعضا دخالتگرى اش در مسائل مختلف و اخيرا توسط تلويزيونش به سازمانى آشنا براى تعداد زيادى در داخل و خارج از ايران تبديل شده است. در نتيجه فعاليتها و تلاشهاى پيگير فعالين اين سازمان و بخصوص رفقا آذر ماجدى رئيس سازمان و مهرنوش موسوى سردبير قبلى نشريه و رفيق مريم کوشا که مسئوليت نشريه انگليسى سازمان را بعهده دارد، سازمان آزاى زن و نامش و بحثها و موضع گيريهايش به ميان مردم رفته است. اميد گسترش اين سازمان، بدل شدن به تريبونى براى تمامى انسانهاى طرفدار برابرى زن و سازمانى که قدرت مبيليزه کردن نيروى عظيمى که پشت خواستهاى برابرى طلبانه و نفرت از سرکوب مذهبى و قوانين مذهبى قرار دارند، بسيار وجود دارد. اين اميد و انتظار ديگر امروز نه فقط انتظار و اميد جمع متشکل در سازمان آزادى زن، بلکه اميد و انتظار بخش به مراتب وسيعترى بيرون از اين جمع و تشکل است.

با توجه به موقعيت سازمان و همچنين با توجه به بحثها و مسائل اخيرى که بوجود آمده است، يکى از راههاى جلوگيرى از تبديل شدن سازمان به يک جمع معدود، که بجاى نگاه کردن به بيرون از خودش و پاسخ گفتن به انتظارى که مردم در بيرون از خودش از او دارند، مشغول رفع و رجوع مشکلات و درگيريهاى تشکيلاتى و سازمانى باشد، سازمان آزاى زن نياز به دادن شکل تشکيلاتى به خود دارد. البته مى دانم که قرار است سر اين موضوع دراين جلسه صحبت شود و براى شکل تشکيلاتى و آيين نامه و غيره نقشه عمل ريخته شود. به همين خاطر در اينجا نظر خودم را براى ظرف تشکيلاتى سازمان مى گويم.بنظر من کارى که بايد سازمان آزادى زن در اين جلسه انجام دهد، توافق بر سر يک اساسنامه کوتاه و روشن و در عين حال ساده و مشخص است، که در آن اهداف کلى سازمان، شرايط عضو شدن در اين سازمان، و شکل تشکيلاتى سازمان توضيح داده شود. بنظر من انتخاب رئيس سازمان، و جمع مسئولين بايد در يک جلسه ( يا کنفرانس) اعضا صورت بگيرد. در اين کنفرانس مى توانند اعضاى سازمان، رئيس سازمان و يک هيئت مديره / رئيسه را انتخاب کنند. اين جمع تا کنفرانس اعضاى بعدى، مسئوليت کارها را بعهدهمى گيرد. تقسيم کار در بين جمع مسئولين بايد در جلسه جمع مسئولين و طبق خلاقيت و علاقه اين افراد صورت گيرد. در صورتى که بيشتر از يک نفر براى يک مسئوليت کانديد باشند، اين بايد جمع مسئولين باشد که بتواد با راى دادن، يک نفر را از ميان کانديدا انتخاب کند.

اختيارات دقيق رئيس سازمان، سردبير نشريه و مسئولين را بايد مسلما در آيين نامه مشخص کرد. اما بنظر من ما مجبور نيستيم که همان مدل حزب و يا تشکيلاتهاى ديگرمان را براى سازمان آزادى زن بکار ببريم. بخصوص اينکه اين سازمان با حزب فرق مى کند و هر فعالى با هر گرايشى، اما به شرط آنکه در چهارچوب سازمان و اهداف و اصول آن فعاليت کند، مى تواند در اين سازمان فعاليت کند و مسئوليت بگيرد. به همين خاطر سپردن مسئوليتها بايد بر اساس راى گيرى و انتخاب توسط هيئت مسئولين يا همان جمع مسئولين يا کلمه متداول تر آن «هيئت مديره» صورت گيرد.حالا سوال اينست که کنفرانس اعضا را با توجه به اينکه سياست ما عضوگيرى وسيع در خارج نبوده، چطور و بر چه اساسى برگزار کنيم. براى رفع اين مشکل پيشنهاد مى دهم که در جلسه اين تصميم گرفته شود، که در يک فاصله سه چهار ماهه بطور وسيع از همه دعوت به عضويت در سازمان شود. مى توان در عين حال از فعالين حقوق زن و غيره ( منظورم عمدتا فعالين حزبى هم هست) دعوت رسمى کرد که به عضويت سازمان در بيايند. مطمئنا در عرض اين چند ماه حداقل عده قابل ملاحظه اى عضو سازمان خواهند شد که مى توان براى اولين کنفرانس اعضا از همگى دعوت و در آنجا انتخابات و غيره را انجام داد. به اين ترتيب سازمان رسميت مى يابد و تصميمات هيئت مديره نيز از اعتبار و رسميت قوى اى برخوردار خواهد بود. به اين شکل از مسائلى که امروز هم شاهدش هستيم اجتناب خواهيم کرد و سازمان آزادى زن به يک سازمان وسيع تبديل مى شود.

بنظر من نبايد سازمان آزادى زن نيرو و انرژى زيادى صرف جلسات اعضا و تشکيلاتهاى محلى و رسيدگى به امورات آن را کند. بنظر من بايد عضوگيرى همچنان مرکزى باشد. يعنى يک ثبت مرکزى براى اعضا وجود داشته باشد. و جمعهاى زنان در کشورهاى مختلف نيز بيشتر در ارتباط با فراخوانهاى مرکزى و غيره فعاليتهايشان را لانسه و جلو ببرند. مسلما فعالين هر کشور بايد در ارتباط با يک مسئول که در آن کشور است، قرار بگيرد تا در سطح کشورى هم بتوانند فعاليتها را هماهنگى کنند. اما بايد از تشکيلات سازى وقت گير و انرژى بر، جلوگيرى شود. در رابطه با عضو گيرى يک نکته ديگر را مى خواستم بگويم که سازمان آزادى زن بايد به شکل يک «جنبش» در بيايد که گروهها، کانونها، جمعهاى مختلف که ميخواهند به اين سازمان بپيوندند، بتوانند با گرايش هاى مختلف خودشان عضوش شوند. درست مثل جنبش عليه آپارتايد در آفريقاى جنوبى، و يا مثل امنستى، که هر کس که مى خواهد از حقوق بشر دفاع کند مى تواند فردى و يا با کل سازمانش عضو آن شود. روابط تشکيلاتى درونى اين جمعها و يا سازمانها به خودشان مربوط است. سازمان آزادى زن هم بايد از انجمنها و کانونهاى مختلف دعوت کند که به نام انجمن و کانونشان و يا جمعهايشان عضو سازمان آزادى زن شوند. به اين شکل مشغوليت به تشکيلات و رسيدگى به تشکيلاتهاى مختلف و غيره هم ضرورت ندارد و وقت زيادى از سازمان را نخواهد گرفت و در عين حال سازمان آزادى زن بيشتر به جنبش برابرى طلبى براى تمام کسانى که مى خواهند به اين جنبش بپيوندند، تبديل خواهد شد و نه صرفا يک سازمان، يک تشکيلات و يا يک گروه کوچک!

در آخر ضمن آرزوى جلسه اى خوب و پربار، بعنوان يکى از فعالين سازمان آزادى زن از جلسه تقاضا مى کنم که سازمان آزادى زن هم بطور رسمى از زحمات رفيق مهرنوش موسوى بخاطر تلاش فراوانش براى انتشار يک نشريه خواندنى و زنده ، قدردانى کند.

قربان همگى

ناهيد رياضى